اینکه شما منطق رو فرای تجربه در نطر میگیرید یک اصل بدیهی نیست،حتی خودگواه هم نیست:)
مهربود عزیز چندین بار اشاره کردند که شما از دیدگاه نادرستی به موضوع نگاه میکنید،حتی اگر فرض کنیم منطق پیش از تجربه وجود داره،منطق نمیتونه قبل از گرفتن داده تجربی در مورد چیزی نطر بده،در صورت که داده تجربی میتونه بدون منطق هم ادراک بشه(یعنی وقتی یک موجود چیز شیرینی میخوره،قبل از اینکه استدلال منطقی کنه،داده های تجربی رو درک میکنه)
البته که همه مواردی که شما مطرح میکنید محتمل هستند ولی این موارد محتمل ناموجودند!ناموجودند چون داده های تجربی+منطق این رو میگند:)منطق یک ابزار معتبر برای مشخص کردن موجود و ناموجود هست ولی ما نمیتونیم حکم قطعی بدیم که چیز ناموجود محتمل نیست،به این خاطر که منطق نیاز به داده تجربی داره.
در ضمن فراموش نکنید که انسان ها بالغ به دنیا نمیاند!و این فراتر بودن منطق از تجربه رو با نادیده گرفتن پیشرفت فرایند ادراکی انسان دارید ابراز میکنید.
تئوری های روان شناسی+شواهد آزمایشگاهی به میگن که بی تردید فرایند ادراکی انسان وابسته به تجربه هست و این ادراک و منطق هست که بعد از تجربه کردن بدست میاد.
خب شناختی از جهان که وابسته به تجربه باشه چطور میتونه قطعیت داشته باشه!؟:)
Piaget's theory of cognitive development - Wikipedia, the free encyclopedia
در واقع مغز ما یک کامپیوتر منطقی نیست،بلکه دستگاهی هست که روش های مطنقی هم داره ولی بدون منطق هم میتونه به راحتی و بر اساس تجربه و داده های تجربی کار کنه!:)
مخالفت شما به تقدم و اصالت تجربه بر منطق چندان جای پای محکمی نداره:)