چرا دیگر ما همین را میگوییم, شما میتوانید یک چیزی را بیاروینید بی اینکه فرنود[1] (منطق) به کار ببرید.
ما اینجا در دامنهیِ شناختشناسی[2] (epistemology) میسخنیم. چنانکه از خود واژه برمیاید میخواهیم دریابیم شناخت ما از جهان از کجا میاید, که پایگانیِ آن میشود: آروین[3] —> فرنود —> دانش
اینکه شما اکنون پیش از انگاشت «مهاد[4] نبود تناقض» نمیتوانستید درستی/نادرستی یک چیز را دریابید هم دگرسانیای در سخن نمیدهد, اینکه چیزی درست
یا نادرست است همانگونه که خودتان میگویید وابسته به انگاشتِ ِیک بُنداشتِ[5] "نبود تناقض" پیشینی[6] (a priori)* است و پس همچنان آروین پیشگامی (تقدم) دارد.
* در شناختشناسی «پیشینی» را گاه ناوابسته به آروین میبینند هنگامیکه ما اینجا میگوییم اینچنین نیست و خود پیشینی وابسته به آروین است.
----
1. ^ Farnud || فرنود: استدلال; منطق; دلیل Ϣiki-En Reason
2. ^ Šenâxtšenâsi || شناختشناسی: شناخت خود شناخت! my fav. word of all time :) Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ Epistemology
3. ^ Ârvin || آروین: تجربه Experience
4. ^ Mehâd || مهاد: اصل Ϣiki-En Principle; law
5. ^ Bondâšt || بنداشت: بدیهی Ϣiki-En Axiom
6. ^ Pišini || پیشینی: Ϣiki-En A priori