اینها که کارواژههای ساختگی نیستند ، فَردید من از «کردن، شدن و ...» کارواژهسازی ِ برساخته بود !
به مهر اگر میتوانید برای آنان پادنمونه بیاورید ! (چون خودم ژرفاندیشی نکردهام و دلاستوار نیستم،
به هر روی اینجا که میدان زورچپانی اندیشهها نیست ، جایگاه هماندیشی است)
گذرا و ناگذرا بودن باز پیوندی ندارد ؛ چون آماج من کارواژههای ساختگی بود !
نه بنواژههایی که از پیش در زبان تنیده شدهاند (جز جداییدن) ؛ چند نمونه باز
برای چنین کارواژههایی :
باوریدن = باورن کردن (آلیسجان بباور که ... => آلیسجان باور کن که...)
واغیدن = واغ واغ کردن (هاپو واغید => هاپو واغ واغ کرد...)
آروینیدن = آروین کردن (و نه آروین شدن، این را خودت پیشنهاد داده بودی)
همآغوشیدن = همآغوشی کردن
جدا از همهی اینها مهربُدجان ؛ کارواژهی «پیرش» برای منی که با زبان پارسی
آشنایی بسنده دارم گنگ است ! نخست که گفتی "پیرش" اگر چم آن را درون
کمانک نمیاوردی به هیچ روی درنمیافتم که پیر شدن، پیر کردن، پیر ماندن و
بر روی هم فردید شما چیست از این واژه ! ( شاید اصلاً درنمیافتم که بنواژنام است)