• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 41

    جُستار: روانکاوی

    Threaded View

    1. #6
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      فروید حتی از تعریف کردن آنچه نرم است پرهیز می‌کرد
      ...؟!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      یک نمونه‌ی خاص محوریت فالوس در شکل‌گیری شخصیت جنسی انسان است، که فروید از آن برای «تعریف کردن» زن و مرد استفاده می‌کند، حال آنکه دلیلی برای آن ارائه نمی‌دهد و می‌کوشد(مثل همیشه)با رجوع به خود گزاره و روده‌درازی‌ آن‌را اثبات بکند، تحت هیچ شرایطی نمی‌توان این ادعا را اثبات یا ابطال کرد، و امروز می‌دانیم که نقش نرینگی در شکل‌گیری شخصیت انسان اگرنه لاوجود، بسیار ناچیز و یکسره وابسته به شرایط فرهنگی‌ست که شخص در آن بار آمده.
      در این نمونه که اشاره کردید، به دلیل آنکه به جستارِ مورد نگرم چندان پیوندی نداشته؛مطالعه ای نداشته ام و از این رو نمی توانم نگری ابراز کنم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      مثال دیگر وابستگی بنیادین روشمندی فروید به پدیده‌هایی همچون خواب و تداعی آزاد است، که قابل اندازه‌گیری و محاسبه و حتی تعریف استانداردی مشخص برای بکارگیری در درمان نیستند.
      اما فروید برخلاف یونگ چندان وابسته به پدیده خواب در تحلیل هایش نبود.بر چه اساس این سخن را بیان نمودید؟
      ضمن اینکه دانش فروید هم بر اساس زمان خودش و تمدن بشر در آن زمان بود. فراموش نکنید که او از پیشگامان روان شناسی بوده است و اگر در تداعی آزاد اندازه گیری دقیقی نبوده و یا تعریف استانداردی درنظر گرفته نشده بوده هم دقیقا به خاطر طبیعت تکامل دانش می باشد و این را ما در سایر شاخه های دانش همچون فیزیک و زیست شناسی هم شاهد بوده ایم.از این رو به باور من، کار فروید هم در نوع خودش دارای اعتباری نسبی و منحصر به خود می باشد.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      انتقاد بزرگ دیگری که به فروید وارد است منحصر بودن گروه بیمارانی‌ست که او در نوشته‌ها و مطالعات خود مورد برسی قرار داد، که از نظر شمار، پراکندگی ژنتیکی-نژادی و حتی فرهنگی(اشخاص طبقه‌ی بالای اروپای قرن بیستم)با معیارهای ِ امروز علم برای اثبات سودمندی یک داروی سردرد کافی نخواهد بود، اما او از آنها برای تعریف چگونگی روان انسان، و بعد تعمیم این تعاریف به کل بشریت سود می‌جست.
      من تا به حال به این مورد، به شدتی که شما به آن ایراد می گیرید دقت نکرده ام!
      مهر بورزید و در جستار ضمیرناخودآگاه، اگر چنین ایرادی را به فروید وارد می دانید؛بن مایه هایی مناسب برای بررسی بیشتر ارایه دهید.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      ایراد دیگر کار او استفاده‌ی مکرر و بازگشت ِ مداوم به سفسطه‌ی «اثبات از طریق خود گزاره» و رجوع به مرجع بود، برای اثبات ادعایی مثلا مبنی بر «مازوخیسم منتج از سادیسم ِ فاقد قربانی‌ست» شما باید چیزی فراتر از چند مثال کلینیکی بزنید، و دست آخر شاهد بیاورید که چون فلان بیمار و بهمان بیمار ِ سادیست دست آخر فانتزی‌ها و علایق مازوخیستی هم ارائه دادند، ادعای من خودبخود اثبات می‌شود. در این صد سال هم نه فقط مدارک و اسنادی جدید برای پشتیبانی از این ادعاهای ثقیل ارائه نشده، هر روز دیگر روشهای درمانی مبتنی بر متدولوژی دانشیک پیشرفت کرده و خرافه‌های فرویدی را به عقب رانده.
      در این مورد هم آشنایی چندانی ندارم و ناگزیر نمی توانم نگری ابراز کنم. اگر سخن شما صحیح باشد؛پس در این مورد درست می فرمایید.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      ملاحظه می‌فرمایید که وقتی از روشمندی دانشیک و تفکر عقلانی فاصله بگیریم، احتمال سقوط در ورطه‌ی خرافه و جهل چه مایه بالا می‌رود.
      متحیرم از نقل قولی که از کتاب یونگ آوردید.من پیرامون تعبیر رویاهای او به دلیل تعبیر سمبل های رویاها بدون فرنودهای مناسب نقد اساسی داشتم؛ ولی این دیگر چیزی نیست که بتوان ساده از کنارش گذشت! شوربختانه هر چه تلاش کردم به آن کتاب دسترسی پیدا کنم؛موفق نشدم و برای خود مطالعه کامل آن را لازم می دانم. آیا شما می توانید برای یافتن ترجمه احتمالی آن، و در غیر این صورت انگلیسی آن؛ مرا یاری رسانید؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      خود فروید هم پیرامون بسیاری ادعاهای کلیدی خود در اشتباه بوده ارجمند.
      پیشنهاد می کنم درباره فروید، گفتگو را در جهت جستارِ ضمیرناخودآگاه و نگرش هایش پیرامون آن ادامه دهیم.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      کلا روانکاوی هیچ ارزش درمانی ندارد.
      از شما تعجب می کنم که چطور از واژه گانی حساس مثل ''کلا'' و ''هیچ'' در اینجا استفاده می نمایید!
      روانکاوی هر اندازه که تا به حال به درمان روانی بسیاری از افراد یاری رسانده؛ دارای ارزش می باشد و قطعا دشواری ها و ضعف هایی هم در آن دیده می شود.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (09-04-2012),Russell (09-03-2012),sonixax (09-03-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •