نوشته اصلی از سوی
Scary
بنظر من این یک مسئله مهمی هستش و فراتر از این حرفاست، در واقع هر انسانی بسته به اون محیطی که درش رشد کرده و بزرگ شده نظر میده و از دیدگاه و دریچه وقایعی که در طول زندگی لمس کرده به موضوع نگاه میکنه.
تا جایی که میدانم میلاد جان شما از کودکی در اروپا رشد کردی با ساختار اجتماعی مترقی و جامعه شاد و پویا، پس نمیتونی بفهمی و درک کنی که من چی میگم.
یعنی اگر در کشور داغونی مثل ایران یا کشورهای خاورمیانه و یا کره شمالی و آفریقا و یا الیتره و یا کشورهای بدبخت و بیچاره بزرگ میشدی با یک سطر نوشته برای مرز خوشحالی و ناشادی و افسردگی نسخه نمیپیچیدی!
دوران تحصیل من در مدارس ایران کودکان را شکنجه و فلک و با کابل تنبیه میکردن. ما هیچوقت در کنار دختران اجازه درس خواندن نداشتیم و اصلا حق دوستی با جنس مخالف نداشتیم، از کودکی کار کردیم. برای ما دنس و شادی ممنوع بود.
حساب کن یک انسان بیچاره و داغون که یک عمر سرکوب و تحقیر شده چطور باید نیم عمر دیگر خود را با یک دگرگونی وفق بده و بتونی با جامعه جدید و امروزی سازگار کنه؟
شاید بگویی این دیوانه چه میگوید مگر از سده چهارده میلادی آمده!