دوستان نظرتان در موردِ رابطه با زنِ شوهردار چیست؟
پرسش را میتوان اینگونه نیز پرسید که اگر روزی واردِ خانه شده و زنِ خود را در رختخواب با مردی غریبه دیدید چه میکنید؟
دوستان نظرتان در موردِ رابطه با زنِ شوهردار چیست؟
پرسش را میتوان اینگونه نیز پرسید که اگر روزی واردِ خانه شده و زنِ خود را در رختخواب با مردی غریبه دیدید چه میکنید؟
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Mehrbod (03-20-2013),Russell (03-20-2013),undead_knight (03-21-2013),کافر_مقدس (03-20-2013)
چه کار میتوانیم بکنیم؟ خاک میریزیم بر سرمان!
کار درست اینست که هرگز ازدواج نکنید.
Dariush (03-20-2013),Mehrbod (03-20-2013),Reactor (03-22-2013),Russell (03-21-2013),undead_knight (03-21-2013)
من واقعا نمیدانم واکنشم چه خواهد بود اگر ببینم شخصی که از لحاظ عاطفی رویش سرمایهگذاری کردهام با دیگری بخوابد . ولی احتمالا واکنش شدیدی خواهد بود اگر بفهمم که میخواسته سرم را شیره بمالد .
ولی واقعا تقصیر (اگر قائل به وجود تقصیر باشیم) از کیست؟ مردی که با زنم/معشوقم خفته یا زنم/معشوقم؟
در وافع پرسش این است که ارتباط با زنی که در رابطه است یا ازدواج کرده است برای مردان جایز است (از لحاظ اخلاقی و نظر شخصی)؟
من که هرچه میکوشم نمیتوانم در این مورد چندان لیبرال باشم.
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
Mehrbod (03-20-2013),undead_knight (03-21-2013)
تقصیرِ فرگشت؟
همسری کار نمیکند, عشق جاودان که نداریم میدانیم هتا سوزانترین عشق هم پس از ٤ ٥ سال به سردیِ کلوین میگراید.
من هم تنها زمانی به این چیزها مهندی[1] میدهم که عاشق باشم و در بالا اگر بگرایند نباشم گمان نمیکنم کارِ آنچنانی هم بکنم, درجا هتا شاید بزنم زیر خنده و بروم پیِ کارم ((:
ولی اگر عاشق باشم گرایند[2] اینکه یک کاری دستِ خودم و دختره بدهم بسیار بالاست, هرچند در اینجا هم کوچکترین
خشمی نسبت به مردی که با وی خوابیده احساس نمیکنم, مگر آنکه بگوییم یکی از دوستان خودم یا همچو چیزی باشد.
----
1. ^ Mehandi (meh+and+i) || مهندی: اهمیت Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ Importance
2. ^ Gerâyand (ger+ây+and) || گرایند: احتمال, اگرآیند Probability
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (03-20-2013),Reactor (03-22-2013),undead_knight (03-21-2013),yasy (05-20-2013)
این باز میرود سراغ همان قانون کذایی، به محض آنکه سوددهی شما کاهش پیدا بکند، یا شخص جدیدی پیدا بشود که سود بیشتری(یا سودهای گوناگونی)ارائه بدهد زن شما را رها میکند. بخاطر همینست که سرتاسر جهان(از اندونزی و ایران گرفته تا آمریکا و فرانسه)، زنان دو برابر بیشتر از مردان درخواست طلاق میدهند، و بخاطر همینست که اجداد انسانهای امروزی دو برابر زن بودهاند. به محض اینکه مورد مناسبتری پیدا بشود شما استفادهی خودتان را از دست میدهید و به سطل زباله میافتید. آنچه در گذشته انجام دادهاید حساب نمیشود، آنچه اکنون انجام میدهید برای آینده هیچ فایدهای ندارد، و آنچه در آینده میتوانید انجام بدهید باید به آنچه دیگری پیشنهاد میکند بچربد.
اخلاقیات هم(چنانکه پیشتر گفتم)هیچ کنترلی بر این موضوعات ندارند، ما پیرمون مسائل جنسی/جنسیتی بسیار بیش از آنکه تحت زبان و فرهنگ باشیم تحت سلطهی مطلق طبیعتمان هستیم، و هرچه بکوشید قادر به سرکوب آن نخواهید بود. کانت را هم اگر بانوی ِ متاهل ِ خوشرویی گوشهی اطاق گیر بیاندازد و به روی او بپرد اخلاقیات میرود آنجاکه عرب نی انداخت!
Dariush (03-20-2013),Mehrbod (03-20-2013),Reactor (03-22-2013),Russell (09-15-2013),undead_knight (03-21-2013)
به نظرم امروز با مسائلی مواجه هستیم که قدری موضوع را پیچیدهتر میکنند . بارِ اخلاقیِ خیانت را به همین سادگی نمیتوان روی فرگشت و طبیعت گذاشت و یا علی مدد گفت . اگر اینطور باشد خیلی چیزهای دیگر را هم باید همینطور بسنجیم و آنگاه هیچ گناهکاری در هیچجای دنیا وجود ندارد (در واقع هم چنین است!) . به هر حال ما با نوعی تعهد روبرو هستیم که در پی رابطهی عشقی پدید میآید و هیچکدام از دوطرف نمیتوانند ادعا کنند که از آن خبر نداشتهاند . این نگاه شاید بازگردد به تجربیات و سلیقههای شخصی خودم . اما فکر میکنم کمتر کسی با من در این مورد اختلاف داشته باشد .
این موضوع همیشه از بغرنجترین مسائل زندگی زناشویی و روابط عاشقانه بوده و هست . در روابط عاشقانه مردان( ِ گوش به زنگ) همیشه در تکاپو هستند که مبادا بشود آنچه نباید بشود . در واقع در روابطِ عاشقانه این مردان هستند که بارِ تداوم و استحکام رابطه را بر دوش میکشند . در ازدواج اما نه . گویا زنان بیشتر باید هوشیار باشند . اما بازهم اینجا مردانی هستند که به اعتماد آن تعهدِ کاغدیِ محضری ، فکر میکنند زنشان دیگر هرگز به فکر کسی نخواهد بود . غفلتیست مهلک!
آن قانون سودمندی را میشناسم و به آن باور دارم . اما این نمیتواند همهی مشکل را حل کند و حرفهای خیلی بیشتری در این مورد هست . من به شخصه نمیتوانم همچون ولتر برای عشقِ جدیدِ معشوقم شعر و ترانه بسرایم و احتمالا باید انتظار مرثیه را داشته باشد! مشروط به اینکه بدانم پیش از کات کردن با من مدتها با شخصِ دیگری در ارتباط بوده .
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
undead_knight (03-21-2013)
آری همانجور که گفتی به واقع و به گونهای همه چیز گناهِ فرگشته[1] (:
هر آینه ولی ما میتوانیم با شناخت کارکردِ فرگشت از آسیب آن پیشگیری کنیم, یکی از نمونههایِ آن همین عاشقی یا
همسری است, ما میدانیم چرا عشق پدید میاید و سرانجام آن چه میشود (به خیانت میرسد), پس اینکه این سرنوشت را نپذیریم
و بگوییم نه, باید دوسو خویشکار[2] باشند و به تعهدهایِ خود پایدار باشند و ... همهیِ اینها رویهمرفته زیبا خواهند بود (از همان چیزهایی که در کلاسهایِ همبودشناسی میآموزند), ولی کار نمیکنند.
ادم خردورز برای چیزیکه میداند پایستگی ندارد نباید سرمایهگذاری کند, اگر هم کرد نباید سرمایهگذاری روانی افزون نیز در آن کند.
کارکرد همسری برای یک چیز بیشتر نباید باشد آنهم زادآوری است, که فرگشت[1] هم بگونهای در همین راستا پیش رفته: عشق فروزانِ شما آنجا هستد تا
زادآورید و بزرگ اش کنید دیگر, اگر نکنید و بجای آن به خوشگذرانی بپردازید روشنه دیر یا زود عشق جای خودش را به آدگرسانی[3] و سرانجام خیانت یکی از دوسو میدهد.
----
1. ^ آ ب Fargašt (far+gašt) || فرگشت: تکامل; فرگشتن Ϣiki-En Evolution
2. ^ Xwiškâr || خویشکار: موظف; وظیفهشناس MacKenzie Dutiful
3. ^ Âdegarsâni || آدگرسانی: بی تفاوتی Indifference
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (03-20-2013),Nevermore (03-21-2013),Reactor (03-22-2013),undead_knight (03-21-2013)
همهاش به گردن فرگشت است. اتفاقی که افتاده اینست که بندهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی بر زبرهمسری(هایپرگمی)بیولوژیک زنان برداشته شده. زن تنها بخاطر سود واصله با شماست و در صورت قطع/کم شدن آن سود یا پیدا شدن جایگزین بهتری بیدرنگ به سراغ آن میرود، کل دلیل وجود سیستم مردسالاری این بود که بر این ویژگی طبیعی زنان افسار بزند، زنی که در صورت دستگیر شدن به هنگام ارتکاب جرم سنگسار میشود احتمال بسیار کمتری دارد تا به محض دیدن یک آلفا به سکس با او بپردازد(یا با یافتن بتای بهتری شما را رها بکند). اکنون که این بندها شل شدهاند(که درست هم هست)، دیگر پایبند بودن هیچ معنا و مفهومی ندارد و زنان با غرایز زبرهمسرانهی خود تنها ماندهاند.
زبر همسری یعنی همه چیز برای سود است، و هرکه سود بیشتری میرساند اولویت بالاتری دارد. (یا برای سکس گذری و گرفتن ژنهای بهتر از آلفاهاست درحالی که بتا بچهی او را بزرگ میکند و خرج آنرا میدهد).
یعنی شما اگر خبردار شوید معشوقتان بیخبر از شما با دیگری میخوابیده، میگویید همه چیز مربوط به فرگشت است و میروید پیِِ کارتان؟
پس از این، ما از لحاظ فرگشتیکی و طبیعی، تمایلات بیشماری داریم ولی آیا پیروی از آنها میتواند همیشه اخلاقی باشد؟
یک پرسش هم اینجا به نظرم بیپاسخ ماند. اگر زنی چشمتان را بگیرد و بعد بدانید که او شوهر دارد، آیا همچنان دنبالش میروید؟
Confusion will be my epitaph
As I crawl a cracked and broken path
If we make it we can all sit back
And laugh
But I fear tomorrow I'll be crying,
Yes I fear tomorrow I'll be crying
.Yes I fear tomorrow I'll be crying
undead_knight (03-21-2013)
از دید فرگشت[1] گزینهیِ منطقی جز این هم نمیتواند باشد, خوشی بردن من و شما از یک رابطهیِ بلند و وفادارانه و متعهدانه
به چه درد میخورد, زمانیکه اگر زن/مرد با خیانت به دیگری (زبرهمسری[2]) میتواند در راستای fit شدن هرچه بیشتر با پرگیر[3] اش پیش برود؟ هیچ!
تا آنجاییکه من میدانم همینکه ما امروز میتوانیم برای خودمان لم دهیم و با مغزهایِ بزرگمان بفلسفیم نیز برای همین است که نیاکانِ مادینهیِ ما بجای دلدادگی و
تعهد با کسیکه سودمندتر و گیراتر بوده خوابیدهاند و دست به خیانت زدهاند, نیاکان نرینهیِ ما نیز با جانکندن در راستای آن «گیراتره» بودن خودشان را به آب و آتش زدهاند.
پس رویهمرفته هیچ جای گلایه هم ندارد (:
----
1. ^ Fargašt (far+gašt) || فرگشت: تکامل; فرگشتن Ϣiki-En Evolution
2. ^ Zebarhamsari (zebar+hamsar+i) || زبرهمسری: همسرگزینی با کسیکه جایگاه همبودین بالاتر از خود دارد Ϣiki-En Hypergamy
3. ^ Pargir || پرگیر: پیرامون, محیط Environment
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Dariush (03-20-2013),Nevermore (03-21-2013),undead_knight (03-21-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)