بررسی سیستمهای فرمانگری (آنارشی/دیکتاتوری/دموکراسی/…)
در اینترنت جایی که به این موضوع منسجم اشاره بشود، ندیدم به همین دلیل این جستار را باز نمودم ، دوستان نیز اگر نظرات خود را ارائه دهند به تکمیل این موضوع کمک میکند.
توانایی های دیکتاتوری :
1.ایجاد حکومتی کارآمد: شکل کارآمدی از حکومت، تلف نکردن وقت در بحث های بیهوده و...- موسولینی میگوید :«برنامه ی من عمل است نه حرف زدن»
2.برخورد فوری با ضرورت ها : با تصمیم سریع و بسیج فوری نیروها،توانایی برخورد با خطرهای ویران ساز را فراهم می سازد-هیتلر با اقدام نیرومندانه المان را از تحقیر و بی ثباتی اقتصادی بیرون اورد.
3.افزایش پرستیژ کشور: برتری نژادی یا عظمت کشور اندرزهای دیکتاتورهای بزرگ مانند موسولینی و هیتلر بود که فدرت نظامی بزرگی در اروپا به وجود آورد.
4.شناخت استعدادها:مبتنی بر این اصل که هر کس توانایی به دست گرفتن زمام حکومت را ندارد و فقط هوشمندان اندک شمار از عهده ی این فرمانروایی برمی ایند.
5.تامین پیشرفت و کامیابی اقتصادی:پیشرفت همه جانبه ی اقتصادی در کشور- می توان به ثبات بودجه ها و کامیابی اقتصادی توده ها در ایتالیا و از بین بردن فساد و خویشاوند دوستی در آلمان(هیتلر) اشاره نمود.
معایب دیکتاتوری :
1.رشد نکردن شخصیت انسان:نابودی شخصیت ،انکار یا به شدت محدودسازی آزادی بیان ،اجتماعات،تحرک و تجمع-هیتلر مطبوعات را خفه کرد و صدای مردم را برید- موسولینی بر ارواح مردم نیز حکمفرمایی میکرد.
2.تبدیل دولت به هدف:دولت وسیله ی رفاه افراد است اما دیکتاتوری دولت را هدفی در خود میداند- در واقع در حکومت دیکتاتوری فرد به خاطر قدرت و عظمت دولت وجود دارد.
3.بزرگنمایی قدرت:دیکتاتوری زور را تکریم میکند دیکتاتوری از راه خشونت به قدرت میرسد و با زور نگه داری می شود- ازار توده ها در المان و حاکمیت شمشیر برهنه در ایتالیا به این اصل دلالت میکند.
4.سیاست بزرگنمایی:ترغیب به سیاست «توسعه یا مرگ»- باعث انحراف از اهداف شخصی و فراموش کردن محرومیتها می شود
5.بی حسی مردم:برخورد با مردم به مثابه گله ی گوسفندان-مردم نیز به نوبه ی خود بی تفاوت و بی احساس میشوند که باعث نابودی زندکی فکری و معنوی جامعه می شود.
6.ضدیت با انتر ناسیونالیسم:اعتقاد به حاکمیت مطلقی که با انترناسیونالیسم مغایر است-دیکتاتوری صلح خواهی را لفافه ی بزدلی میداند و آشکارا جنگ و خونریزی را تحسین میکند.
7.ناتوانی جانشین های دیکتاتورها:دیکتاتورها از رقیبان پرهیز میکنند ،به طور معمول رقیبان جدی خود را از روی ترس کنار گذاشته شدن توسط آن ها،از بین میبرند.
8.بی ثباتی حکومت:عمر چنین حکومتی تا زمانی است که شمشیر دیکتاتور میبرد.
9.ترکیدن روحیه:دیکتاتوری قادر به رویارویی با شکست یا ادبار نیست و پس از آن روحیه خود را از دست میدهد.
«چکیده ای از نوشته های دکتر عبدالرحمان عالم و دکتر ابوالضل قاضی»
با این تفاسیر از دیدگاه من کفه ی ترازو در سمت معایب دیکتاتوری سنگینی میکند.
جهان آرمانی (ایده آل) از نگر شما چگونه جهانی است.
دور بر شما
بهانه این تاپیک گمان کنم بازی dues ex هست.
نه گرفتاری ها بسیار شده بیشتر ما (خودم و شاید هم شما) کمتر درباره این جستار می اندیشیم. چرا ؟
خوب یکی این که گرفتاری ها فراوان شده است.
دو، شاید برای بسیاری از ما این پرسش واقع بینانه نباشد. آیا به آن چون جستاری کودکانه می نگریم ؟ یا آیا گمان می کنیم به هیچ رو به آن نخواهیم رسید؟
سه که باز هم بیشتر همان دو است، دربست این است که به هیچ رو چنین چیزی نخواهد بود.
روی هم رفته احتمال دومی بیشتر است. بی گمان دیده اید با هر کدام از مسلمان ها نیز گرم سخن می شوید دست آخر می گویند باید آقا بیاید تا درست شود. این گفته نشانه نا امیدی از کل نظام های سیاسی است. روشن است که آقا همان امام زمان است ، بیچاره خبر ندارد که او نبوده و نیست.
کوشش های انسان ها تا کنون تنها به یک قانون نا کارآمد (چون به اندازه بسنده نیرو برای پا گرفتن در همه کشورها ندارد چنین می گویم) به نام حقوق بشر انجامیده است.
ولی ما چه می گوییم. بی گمان یک دیکتاتوری بیخدا دست کمی از استالینسیم نخواهد داشت. پس نباید چشم براه یک بیخدایی که خودش دیکتاتوری نوینی بشود، باشیم و آن را تایید نماییم. هر آینه اگر دستور شود که هیچ کس دین نداشته باشد، می شود دیکتاتوری با نامی دیگر. هم چنین به نگر می رسد که برای نیفتادن به چاه دیکتاتوری باید نظامی درستی از نظارت برقرار باشد.
پس بخش نخست پرسش می شود درباره نظام سیاسی
جهان آرمانی (ایده-آل) از نگر شما چگونه جهانی است
جُستار «جهان آرمانی (ایده-آل) از نگر شما چگونه جهانی است» با جستار کنونی آمیخته شد.
هر چند بخش نخست به نظام سیاسی ولی زیر بنا اصلی ایده یا اندیشه های فلسفی می باشد
Deus Ex
خوب بخش نخست که یک پلیس هستیم به نام آدم در پایان بخش نخست از سوی یک آدم با ساز و برگ آهنی که در بازی augmented نامیده می شود، یا کشته یا بیهوش می شویم و آن ها علمیات خود را با پیروزی به پایان می رسانند. خوب این بخش نخست نشان می دهد در رویارویی با آدمی که با فناوری ساز و برگ خویش را فراهم نموده، احتمال شکست بسیار است. این نکته بسیار با ارج است و هر آینه می شود گفت سراسر بازی بر پایه آن ساخته شده است.
در بخش پایانی شما با دانشمند طراح و دیوید سریف بنیانگذار برخورد کرده و گفتگو می کنید که روشن می شود که به جنگ بر سر اندیشه این است که تکنولوژی خوب است یا بد . در پایان سه دگمه هست که سومی دست چپ در پایان راهرویی هست به نام self-destruct با فشردن هر یک از این دگمه ها نمایشی آغاز می شود در این آخری نگاره ی احمدی نژاد را نیز نشان می دهد و می گوید تصمیمی گیری دراین باره را به همه ی انسانیت واگذار کرده است.