امیر جان آدرس آرامگاهت رابده جهت دزدی جك دنیلز مزاحم شویم :e032:
نمایش نسخه قابل چاپ
امیر جان آدرس آرامگاهت رابده جهت دزدی جك دنیلز مزاحم شویم :e032:
نخیر،
مبارز راه آزادی، برای مصرف دکسترومتورفن:e528: :e058:
راستی امیر گرامی داستان دکسترومترفان چی بود؟
نبودی یک بحثی با دوستان کردیم درباره عواقب مصرف دکسترومتورفان :e105:
هرکس یک مادهی مخدری را دوست دارد دیگر گرامی. :e414::e414:
به من این بیشتر از بقیه میساخت.
اینجا اگر وصیت کنیم جسد مرا بسوزاندید نمی شود :)
باید حتماً دفن شویم ؛ اگر هم کسی طبق وصیت خودمان عمل کند و جسدمان را بسوزاند مجرم محسوب می شود و مجازات دارد !
اگر به اندازه کافی پولدار شدم، در یکی از شرکتهای خدمات سرمازیستی (Cryonics) عضو خواهم شد.
ممکن است انگیزه خود را کمی روشن کنید؟ آیا صرفا به این خاطر است که تا مدتی که زنده هستید، تصور مرگ برایتان آسان تر باشد؟ برای من که هیچ فرقی ندارد وقتی نیستم، با تنم چه کار کنند. اگر سرمازیستی نشد، آن کاری را می کنم که دوست دارم سایرین (که برخی زودتر از من می میرند) انجام دهند، مانند اهدای عضو.
البته بحث کلا شوخی-جدیست، دوستان به نحوی باید انگیزهی اظهار نظر پیدا بکنند.
اما به راستی و گذشته از شوخی، چیزی از این بهتر میشود تصور کرد؟ کشیش خوشتیپی که میتوانست آدم حسابی باشد، سر صبح سه تیغ کرده، در یک محفل پر از ریا ادای دوست داشتن شما را درمیآورد که چه آدم شریفی بودهاید و چه مایه خیرخواه، و اصلا بشریت بدون وجود شما چنان که هست نمیبود، بعد از مراسم هم میرود به یاد شما کمی آلتربویها را دستمالی میکند که «زندگی دو روز است و باید خوش بود». :e414:
آن روی سکهی ریای کاتولیکی که میکوشد مرگ را جشن بگیرد، گریه زاریهای مصنوعی ِ ایرانیان پای گورهای خاکآلوده و کثیف بهشت زهرا و فاطمه و معصومه است. صدای عرعر قاری، زوزههای از سر جنون بازماندگان که به خندهی کفتارهای آفریقایی میمانند و کولی بازی ِ نفرتانگیز. من در عجبم که چطور در مراسم ختم و کفن ایرانی بجز مرحوم چند نفر دیگر به اموات افزوده نمیشود؟