زن همسایه
Nov 30, 2005, 12:53 AM

نویسنده: mahshid



فروبار: http://www.daftarche.com/attachment/...LPYp9uM2Yc.pdf

اندازه: 51.02KB


کوتاهیده‌یِ داستان

زن همسایه

با سلام اسم من عمران است و 19سال دارم پشته کنکوری و حشری که همیشه دنبال سکس و از اینجور کسشرا هستم .حدوده یک هفته پیش بود که روز جمعه همه خانواده ام رفتن مهمونی به یکی از شهر های اطراف شهرمون که یه نیم ساعتی فاصله داره .

ساعت 10بود که مامان اومد منو صدا زد و گفت تو نمیای گفتم نه حوصله ندارم خلاصه من موندم تو خونه و بساط صبحانه هم آماده بود رفتم نشستم و خوردم حدود ساعت یازده بود که تلفن زنگ خورد صدای تلویزیون رو کم کردم آخه کاناله اسپایس رو داشتم میدیدم و کلی حشری شده بودم .خلاصه گوشی رو برداشتم دیدم زنه همسایه است گفت فشار آب کمه میخوام حموم کنم و اگه میشه تلمبه آبتونو بزنی من حموم کنم گفت این چه حرفیه اینجا خونه خودتونه و یکم شعر گفتیم خلاصه امود با یه چادر گلدار که روسری هم سرش نبود منم به عمد آبگرم کن رو خواموش کردم خلاصه اومد و رفت تو حموم من منظر صداش شدم که یهو گفت عمران آب سرده گفتم صبر کن بیام ببینم چی میگی رفتم پشته در ایستاده بود و بدنه لختش پیدا بود گفتم برید پشته پرده وایستید بیام تو آب گرم کن رو روشن کنم گفتش ببخشیدا امروز مزاحمتون شدم گفتم اختیار دارین کی از شما بهتر که گفت نظره لطفتونه دمه در زدم گفتم بیام تو گفت بفرمایید رفتم تو و گفتم یه تیکه پارچه نداری گفت برای چی گفتم میخوام درجه آب گرمکنو تکون بدم گفتش لباسام اونجاست هر چی خواستی بردار منم دست کردم شرتشو برداشتم و تو این فاصله همش نگاهم به پاهای لختش بود که از زیره پرده ی حمام یکمی پیدا بود یهو با دیدن من گفت عمران چیز دیگه ای جز شورته من پیدا نکردی گفتم مگه سراغ داری خلاصه روشنش کردم و بهش گفتم آمادس میتونید حمامتونو بکنید گفت خیلی ممنونم عمری باشه جبران کنیم منم گفتم خواهش میکنم اگه خواستی لباساتونو بندازم لباس شویی همه چیز آمادس گفتش خیلی ممنون خودم میشورم .



رفتم از تو کمدم یه دونه شامپو آوردم که خیلی بوی خوبی داشت اسمش پانتن بود و رفتم دره حموم گفتم براتون شامپو آوردم گفتش خودم دارم گفتم این یه چیزه دیگس خلاصه درو باز کرد و دستای سفیدش نمایان شد شامپو رو دادم دسش یهو دستمو زدم به دستش گفتم ببخشید گفت این چه حرفیه راحت باشین گفتم هر چیزی لازم داشتین بگین براتون بیارم اسپری یا صابون خلاصه گفت چه اسپری گفتم مو بر گفت جدی گفت جان تو خندید گفت میتونم ببینمش گفتم چیو گفت اسپری رو دیگه گفتم چشم الان میارم رفتم و آوردمش گفت طرزه کارش چجوریه من اسمشو زیاد شنیدم ولی هنوز استفاده نکردم گفتم هر جا که خواستی میزنی یکم صبر میکنی بعد با یه پارچه مثه حوله میکشه روش همش کنده میشه گفت درد که نداره گفتم نه گفت میتونم امتحان کنم گفتم چرا که نه هر چند تا خواستی دارم گفتش یه دقیقه صبر کن رفتش تو و یه حوله دوره خودش کرد گفت عمران پارچه نداری گفتم صبر کن براش آوردم گفت بیا تو رفتم دیدم حوله رو دوره خودش کرده و از بالای سینش تا بالای زانوش پوشیده شده ولی موهاش و پاهاش لخت بود گفت امتحانش میکنی گفت کجا رو بزنم گفت پاهامو نشوندمش رو لبه ی وان و یکی از پاهاشو آوردم بالا و روی صندلی حمام گذاشتم گفتم آماده ای گفت آره منم اسپری رو روی پاهاش زدم یهو گفت اوه چقدر خنکه گفتم آره این نمونه جدیدشه خیلی زود اثر میذاره قدیمی ها باید پنج دقیقه صبر میکردی گفت خوب واردی خودتم استفاده میکنی گفت آره هر وقت با دوست دخترام قرار دارم استفاده میکنم گفت چه استفاده ای مگه به بدنه تو هم کار دارن گفتم اختیار داری گفت خب الان فرض کن من دوست دخترتم گفتم دوست دختر یا دوست زن گفت حالا خب چکار میکنی گفتم هیچی گفت جدا چکار میکنی گفتم در میارم میکنم یهو خندید گفت تو قالبه شعر حرفتو زدی راستش خیلی خوشم ازت اومده ولی یکمش فکرشم نمیکردم اینطوری باشی اگه میدونستم اصلا نمیومدم ولی نمیدونم چرا تو رو نزدیکه خودم میدونم یه حسه عجیبیه گفتم حالا نگاه کن چه راحت موهای بدنت کنده میشه کشیدم حوله رو روی ساقه پاهاش یهو دید ساقه سیاهه پاهاش به یه تیکه بلور تبدیل شد گفت خیلی خوبه ولی نمیخواد همه رو بزنی هر جا که مورد استفاده است برات بزن و اسمه اسپری رو برام بنویس خودم بقیشو میزنم من همیشه از ماشین اصلاح استفاده میکنم ولی این خیلی با حاله گفتم منظورت از جاهای مورد استفاده چیه گفت بابا مگه من دوست زن تو نیستم گفتم چرا گفت پس هر کاری خواستی بکن ولی کسی نمیاد خونتون گفتم نه رفتن فلان جا گفت پس حالا حالاها بر نمیگردن پا شد و حوله رو در آورد چشام در اومد دیدم فقط پاهاش مو داره یکم هم دوره کسش مو در آورده گفتم دستاتم هست گفت نه اگه زدم باید مرتبا بزنم گفتم اجازه هست خنید و گفت صاحب اجازه اید کله پاهاشو اسپری زدم و دوره کسش هم زدم که یه جیغه کوجیکی کشید کفت یخ کردم و برگشت گفت چاکه کونم رو هم بزن منم زدم و گفت تا آماده میشه لخت شو تنتو ببینم تو که همه رفتارت مردونه است ببینم کامل اینجوری هستی یا نه خلاصه منم لخت شدم گفت به به چه تنه مردونه ای داری خوش به حاله زنت اگه دختر داشتم هم دخترمو بهت میدادم هم از دستت نمیدادم بعد از زدنه موهای بدنش دوره کیرم هم زدم و گفتم دسته یکم رو مستقیم بزنیم گفت مگه چند دست میزنی گفتم هر چقدر که شما لازم بدونید گفتش من خیلی زود ارضا میشم ماله تو چقدر طول میکشه گفتم بستگی به پایش داره اگه خوب کار کنه زیاد وقت نمیبره اگه دوست داری اسپری بی حس کننده بزنم حسابی حال کنیم گفتش مگه داری گفت به اختیار داری گفت تو با این سنه کمت خیلی از بقیه جلو هستی کی میخوای زن بگیری گفتم الان گفت حتما من گفتم آره از الان هم زنه منی هم زنه شوهرت منو تو بغل گرفت گفت فدای شوهره جدیدم برم خب تو میریزی یا کاندوم داری گفتم کاندوم دیگه نه گفتش چرا تو که مجهزی گفتم از کاندوم بدم میاد هر وقت میزنم مثه اینکه لای دیوار گذاشتمش گفت جدی گفتم جانه تو گفت پس تو نمیریزی باشه گفتم باشه گفتش الان نمیشه اسپری بزنی طول میکشه باشه یکی دو ساعته دیگه که شوهرم اومد نهارشو خورد و رفت بعدا ( راستی شوهر زنم راننده تاکسی فرودگاست )



خلاصه گفتش زود باش هنوز حموم نکردم ها گفتم نمیخواد الان حموم کنی بعد از کار لباسهای قبلی رو میپوشی میری به شوهر یکمیتم میگی آبشون فشار نداشت گفت بابا ایول تو این همه نقشه رو از کجا آوردی گفتم یهویی اومد برای اینکه بازم بیای این نتقشه رو پیاده کردم گفت ای شیطون خب بذار تو گفتم بخواب رو زمین گفت چشم ولی سرده رو زمین گفتم باشه بریم بیرون خلاصه همین که از حموم اومدیم بیرون خوابوندمش رو زمین گفت یالا بکن دیگه کیرمو بردم جلو دهنش گفتم یکم بکن تو دهانت گفتش خوشم نمیاد باید بشوریش گفتم بابا زود باش و کردم تو دهانش و آوردم بیرون و اومدم لای پاهاش کیرمو گذاشتم تو یهو آهی کشیدم نگاهم کرد و نیش خندی روی شهوت زد گفتم کست چه داغه گفت آره یکم جلو عقب کردم و خوابیدم روش و شروع کردم به کردن چون خیلی با هم ور رفته بودیم کارمون زیاد طول نکشید هی میکردمش و نفس نفس میزد یهو با فشار زدم تو که هرچی باد تو شکمش بود داد بیرون گفتم خودتو کنترل کن راستیتش برای یکمین بار صدای گوزه یه زن رو میشنیدم برام خیلی تعجب بر انگیز بود خندش گرفت گفتم خجالت نکش جمع خودیه وبا ولع گلوشو میمکیدم و خودمو بهش فشار میدادم صدای نفس زدنش بلند تر شد و آه کشید و ارضا شد گفتم منم دارم میرسم گفت تو نمیریزی ها بهش گفتم چشم جیگر برگرد میخوام لا پات بزارم گفت نه گفتم زود باش گفت تو نمیکنی ها گفتم نترس میزارمش برا بعدخلاصه گفتش زود باش هنوز حموم نکردم ها گفتم نمیخواد الان حموم کنی بعد از کار لباسهای قبلی رو میپوشی میری به شوهر یکمیتم میگی آبشون فشار نداشت گفت بابا ایول تو این همه نقشه رو از کجا آوردی گفتم یهویی اومد برای اینکه بازم بیای این نتقشه رو پیاده کردم گفت ای شیطون خب بذار تو گفتم بخواب رو زمین گفت چشم ولی سرده رو زمین گفتم باشه بریم بیرون خلاصه همین که از حموم اومدیم بیرون خوابوندمش رو زمین گفت یالا بکن دیگه کیرمو بردم جلو دهنش گفتم یکم بکن تو دهانت گفتش خوشم نمیاد باید بشوریش گفتم بابا زود باش و کردم تو دهانش و آوردم بیرون و اومدم لای پاهاش کیرمو گذاشتم تو یهو آهی کشیدم نگاهم کرد و نیش خندی روی شهوت زد گفتم کست چه داغه گفت آره یکم جلو عقب کردم و خوابیدم روش و شروع کردم به کردن چون خیلی با هم ور رفته بودیم کارمون زیاد طول نکشید هی میکردمش و نفس نفس میزد یهو با فشار زدم تو که هرچی باد تو شکمش بود داد بیرون گفتم خودتو کنترل کن راستیتش برای یکمین بار صدای گوزه یه زن رو میشنیدم برام خیلی تعجب بر انگیز بود خندش گرفت گفتم خجالت نکش جمع خودیه وبا ولع گلوشو میمکیدم و خودمو بهش فشار میدادم صدای نفس زدنش بلند تر شد و آه کشید و ارضا شد گفتم منم دارم میرسم گفت تو نمیریزی ها بهش گفتم چشم جیگر برگرد میخوام لا پات بزارم گفت نه گفتم زود باش گفت تو نمیکنی ها گفتم نترس میزارمش برا بع نهار گفت بی خود دردم میگیره خلاصه برگردوندمش و یکم تف ریختم تو چاکه کونش گفتم از خودت صدا در وکن خندید گفت چشم کیوون خوابیدم روش و هی جلو عقب میکردم گفتم داره وَیاد داره وَیاد وریزمش روت، ها وریزمش که خندش گرفت منم خوشم اومد از این بازی خیلی هم با حال بود خلاصه اونم کم نیاورد و گفت وکٍن کیووووووون منو وکٍن آه گفتم داره ویاد آه و ریختمش لای کونه همسر جدیدم یا دوست زن خودم یکم روش خوابیدم گفتم خوب بید حال وکردی، عجب چیزی بیدی خندش گرفت و منو تو بغلش فشار داد منم ازش لب میگرفتم گفت خب کیووون جان من دیرم شده باید ورم رفتیم تو حموم و اون زیره دوش بود منم از پشت کیرمو لای کونش گذاشته بودم هی بالا پایین میکردم کونه قلمبه ای داشت و خیلی بزرگ بود بهش گفتم میخوام از کون وکنمت گفت کور خوندی گفتم حالا وبینی خندید و گفت من تا حالا به شوهرم هم از پشت ندادم گفتم خب من شوهرتم هر چی خواستم باید بدی وگرنه طلاقت میدم خندید و گفت من دیگه باید برم لباسای تمیزم بمونه اینجا گرو میرم شوهرمو نهار میدم و میام گفتم باشه خلاصه لباس پوشیدو رفت .

***




نکته: فرآیند چاپ این نوشته ١٠٠% خودکار بوده است. اگر درونمایه‌یِ این داستان را نااخلاقی/نافراخور میبینید با دکمه «گزارش» ما را بیاگاهانید.

بایگانیده از avizoon.com




<!--
[stats]
Mirrored by AvizoOooOoOOn Copier v1.2
Total time: 0:00:16.750000
-->

<!--
[LOG_DATA]
URL: http://avizoon.com/forum/2_2686_0.html
Author: mahshid
last-page: 2
last-date:
-->