به فرض که انسان از روح و جسم تشکیل شده است. اگر روح برای همه یکسان نباشد پس فرد جهنمی میتواند بگوید من جهنمی شدم چرا که روحی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند نداشتم پس روح باید یکسان باشد. اما در مورد جسم ما تفاوت هایی را بین افراد مختلف شاهد هستیم تفاوت هایی غیر قابل انتخاب از نوع ژنتیکی پس جسم ها یکسان نیستند پس در این حالت هم فرد جهنمی میتواند بگوید اگر من از نظر ژنتیکی مثل فلانی ها که بهشتی شده اند بودم من هم بهشتی میشدم!

در نتیجه با توجه به اینکه حتی اگر روح وجود داشته باشد جبر وجود دارد پس نمیتوان رابطه منطقی بین روح و اختیار برقرار کرد پس معاد منطقی نیست و روح و اختیار و بهشت و جهنم وجود ندارند.