• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 5 از 9 نخستیننخستین 123456789 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 41 به 50 از 86

    جُستار: فایده‌گرایی (Utilitarianism)

    1. #41
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه لزوما،البته باید خودخواهی را تعریف کرد ولی بنگر من به هیچ نگرش معناداری نمیشود گفت که ما خودخواه ایم.از نگاه ژنی شاید بشود چنین گفت ولی نه از نگاه خود ارگانیسم.
      مثلا قویترین رانه انسانی که سکس است را در نظر بگیریم، این رانه هیچ کارکرد عملی برای خود ما ندارد،کارش بقاست برای نسلهای بعد و از فداکاری سربازان در میدان نبرد بگیریم تا رفتار مادر برای حفظ کودکش به هیچ وجه بنگر من نمیشود چنین برداشتی کرد و همینطور که جان استوارت میل هم میگوید یک مثال از این فداکاری ها برای ابطال خودخواهی کافیست.
      نمونه خیلی ساده حفط جان حیواناتی هستند که هیچ سودی برای ما ندارند:)
      چون نتنها حیوان موردنظر از گونه ما نیست(که شدیدترین خویشاوند پنداری هم بیمعنا میشند در این حالت)بلکه لزوما سودی هم برای ما نداره ولی خیلی ها اقدام به نجات دادن جون حیوانات میکنند:)
      نمونه های دیگه هم باز بسیار زیاد هستند در حوزه انسانی،مثل غذا دادن به انسانی فقیری که اصلا نمیشناسیم:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-12-2013)

    3. #42
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      نه لزوما،البته باید خودخواهی را تعریف کرد ولی بنگر من به هیچ نگرش معناداری نمیشود گفت که ما خودخواه ایم.از نگاه ژنی شاید بشود چنین گفت ولی نه از نگاه خود ارگانیسم.
      مثلا قویترین رانه انسانی که سکس است را در نظر بگیریم، این رانه هیچ کارکرد عملی برای خود ما ندارد،کارش بقاست برای نسلهای بعد و از فداکاری سربازان در میدان نبرد بگیریم تا رفتار مادر برای حفظ کودکش به هیچ وجه بنگر من نمیشود چنین برداشتی کرد و همینطور که جان استوارت میل هم میگوید یک مثال از این فداکاری ها برای ابطال خودخواهی کافیست.
      آنطور که شما خودخواهی را از ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شخص خارج میکنید و آینده ای دورتر را در نظر میگیرید،خب معلوم است که نمیشود.اما من میتوانم حتی برای حس مادرانه و عشق خالصانه نیز تفسیر خودخواهانه داشته باشم اگر نگاهی جزئی تر به آن داشته باشیم.موضوع این است که آیا این خودخواهی آگاهانه است یا خیر.حسی که مادر به فرزندش دارد، در حیوانات نیز مشهود است.حال با اشتراک گرفتن از اینها، چگونه میتوان از حس مادرانه حیوانات تفسیری نوع دوستانه داشت؟اینجا شما چطور میخواهید افق دید حیوان را بدون یاری گرفتن از اراده ِ حیات به بقاء نسل گسترش دهید؟بنابراین مجبور میشوید به دنبال انگیزاننده این حس (در حالت جزئی اش) در خود آن حیوان بگردید.(فکر میکنم نمیتوان از بیولوژی در این موضوع صرف نظر کرد راسل گرامی!).
      خودخواهی از نگاه من حتی از رانه سکس نیز قوی تر است.چرا که سکس نیز ابزاری ست برای تقویت خودخواهی و اثبات خود .

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-13-2013)

    5. #43
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      نمونه خیلی ساده حفط جان حیواناتی هستند که هیچ سودی برای ما ندارند:)
      چون نتنها حیوان موردنظر از گونه ما نیست(که شدیدترین خویشاوند پنداری هم بیمعنا میشند در این حالت)بلکه لزوما سودی هم برای ما نداره ولی خیلی ها اقدام به نجات دادن جون حیوانات میکنند:)
      نمونه های دیگه هم باز بسیار زیاد هستند در حوزه انسانی،مثل غذا دادن به انسانی فقیری که اصلا نمیشناسیم:)
      اینان هیچ کدام نمیتوانند خودخواه بودن ما را نقض کنند.همانطور که گفتم خودخواهیِ ما آنجا که وابسته های اساسیِ جریانِ حیاتِ در خطر قرار نگیرند (یعنی همانجاهایی که اراده حیات قدری ما را به حال خود رها میکند) حس خودخواهی تصمیم ما را به خود ما واگذار میکند.اما آنجا که لازم باشد، اختیار را از ما سلب میکند.
      اما یک موضوع را فراموش نکنید.در ما چیزی هست که من آنرا حس حیات می نامم.وقتی ما حیوانی را از مرگ نجات میدهیم، یا به فقیری کمک میکنیم، در خالصانه ترین فرمش ، در حال تغذیه حس حیات هستیم.حسی که تعلق و حضور ما به/در جریان حیات را به ما می باوراند و ما از آن سرخوشی میگیریم.علاوه بر اینکه در این مواقع معمولا خود را تجسم کنیم که نیازمند هستیم!

    6. #44
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      آنطور که شما خودخواهی را از ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه شخص خارج میکنید و آینده ای دورتر را در نظر میگیرید،خب معلوم است که نمیشود.اما من میتوانم حتی برای حس مادرانه و عشق خالصانه نیز تفسیر خودخواهانه داشته باشم اگر نگاهی جزئی تر به آن داشته باشیم.موضوع این است که آیا این خودخواهی آگاهانه است یا خیر.حسی که مادر به فرزندش دارد، در حیوانات نیز مشهود است.حال با اشتراک گرفتن از اینها، چگونه میتوان از حس مادرانه حیوانات تفسیری نوع دوستانه داشت؟اینجا شما چطور میخواهید افق دید حیوان را بدون یاری گرفتن از اراده ِ حیات به بقاء نسل گسترش دهید؟بنابراین مجبور میشوید به دنبال انگیزاننده این حس (در حالت جزئی اش) در خود آن حیوان بگردید.(فکر میکنم نمیتوان از بیولوژی در این موضوع صرف نظر کرد راسل گرامی!).
      خودخواهی از نگاه من حتی از رانه سکس نیز قوی تر است.چرا که سکس نیز ابزاری ست برای تقویت خودخواهی و اثبات خود .
      آری خوب بیولوژی که از بحث جدا ناشدنیست.
      مساله اینست که از نگر من خود اراده حیات هم مثل باقی رفتارها از جمله بقای نسل حاصل ناخودآگاه و فرگشت است.
      از طرف دیگر ما که نمیگوییم رفتار حیوان مادر از نظر روانی نوعدوستانه است (مگر آنکه او را یک اجنت اخلاقی دارای خودآگاهی بگیریم).از نظر بیولوژیکی هر دوی انسان و حیوان رفتارشان نوعدوستانه است،ولی از نگاه روانی فقط رفتار انسان نوعدوستانه میشود بدلیل همین خودآگاهی و... که دارد.
      مساله اینست که رانه ممکن است مشترک باشد ولی از نظر روانی و در خودآگاه مادر در رفتار خود صادق است (حتی اگر عملا خودش را هم ناخودآگاه فریب دهد).برای روشن شدن تفاوت رفتار دو دوست را هنگام کمک بهم مقایسه کنید با رفتار یک نفر که علاقه ای به طرف مقابل ندارد در خودآگاه خود ولی برای سود طولانی مدت خود با حساب و کتاب آگاهانه رفتاری مشابه رفتار یک دوست را در کمک انجام میدهد.این میشود وجه تمایز نوعدوستی روانی (Psychological Altruism).

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    7. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (02-13-2013),undead_knight (02-13-2013)

    8. #45
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اینان هیچ کدام نمیتوانند خودخواه بودن ما را نقض کنند.همانطور که گفتم خودخواهیِ ما آنجا که وابسته های اساسیِ جریانِ حیاتِ در خطر قرار نگیرند (یعنی همانجاهایی که اراده حیات قدری ما را به حال خود رها میکند) حس خودخواهی تصمیم ما را به خود ما واگذار میکند.اما آنجا که لازم باشد، اختیار را از ما سلب میکند.
      اما یک موضوع را فراموش نکنید.در ما چیزی هست که من آنرا حس حیات می نامم.وقتی ما حیوانی را از مرگ نجات میدهیم، یا به فقیری کمک میکنیم، در خالصانه ترین فرمش ، در حال تغذیه حس حیات هستیم.حسی که تعلق و حضور ما به/در جریان حیات را به ما می باوراند و ما از آن سرخوشی میگیریم.علاوه بر اینکه در این مواقع معمولا خود را تجسم کنیم که نیازمند هستیم!
      به هر حال همین حس حیات هم در مقابل جون خود ما اگر خودخواه باشیم بی ارزشه،جون خود ما خیلی مهم تر از حیات دیگرانه ولی وقتی کسی برای دیگران میمیره اینجا تا حدی خودخواهی بیولوژیک رو شکست داده:)
      البته من از دید دیگه ای به موضوع نگاه میکنم،به نطر من ما هرچی که انجام میدیم اگر مجبور نباشیم در درجه اول برای رضایت خودمونه،فرقش در این هست که ممکنه برای این رضایت حتی جونمون رو هم از دست بدیم یا اینکه کاری رو انجام بدیم که در حالت عادی ازش خوشمون نمیاد ولی چون چیز دیگه ای هست که خوشی روانی قوی تری بهمون میده انجامش میدیم:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (02-13-2013),Russell (02-13-2013)

    10. #46
      نویسنده یکم
      Points: 12,667, Level: 73
      Level completed: 55%, Points required for next Level: 183
      Overall activity: 99.6%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت!
       
      خالی
       
      Angela آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      نوشته ها
      313
      جُستارها
      2
      امتیازها
      12,667
      رنک
      73
      Post Thanks / Like
      سپاس
      882
      از ایشان 895 بار در 290 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      7 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      من بیشتر از اینکه مدافع فایده گرایی باشم کل اصول اخلاقی رو برگرفته از فایده گرایی می دونم!
      همین که ما به فردیت انسانها اولویت میدیم دلیلی به جز این داره که برای بشر سودمند می دونیمش؟!
      خطر ظهور استالین هم با فایده گرایی وجود نداره, یعنی ارتباطی به فایده گرایی نداره, یعنی استالین فایده گرا بود و به اکثریت سود رسوند؟!
      اتفاقا یه چیزی که خیلی خوشم میاد درباره فایده گرایی اینه که ما می تونیم در مورد اینکه ارزش هامون چرا ارزش هستند فکر کنیم, اگه وجود اونها توجیه منطقی داشته باشه خطری برای زیرپا گذاشتنش نیست. اگه هم نداشته باشه پس بهتره که از بین بره!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      از دیدگاه انبوه گرا رنج 10 درصد ارزش خوشی 90 درصد دیگه رو داره.
      در واقع بحث سر اینه که اگر موردی باشه که خوشی اون 90 درصد وابسته به رنج این 10 درصد باشه چی رو انتخاب میکنیم؟:)
      مگر نه اگر جداگانه نگاه کنیم راهی برای سنجش درد و رنج یک نفر وجود نداره و ممکنه درد و رنجش خیلی بیشتر از یک نفر باشه.

      باشه رنج و خوشی رو نمیشه اندازه گرفت اما ما همیشه پیش بینی هایی از سود و ضرر کارهامون داریم.
      مشخصه اگه آزادی نود درصد وابسته به اسارت ده درصد دیگه باشه آزادی نود درصد رو انتخاب می کنیم, اما ما به دنبال بیشینه کردن سود و شادی هستیم و دقیقا چون نمیتونیم میزان رنج رو اندازه گیری کنیم تا جایی که ممکنه راههایی رو انتخاب می کنیم که به افراد رنج وارد نکنیم, چون دیگه در حالتی که رنج هست - جز برای مازوخیست ها- خوشی وجود نداره.


    11. یک کاربر برای این پست سودمند از Angela گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-13-2013)

    12. #47
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Angela نمایش پست ها
      من بیشتر از اینکه مدافع فایده گرایی باشم کل اصول اخلاقی رو برگرفته از فایده گرایی می دونم!
      همین که ما به فردیت انسانها اولویت میدیم دلیلی به جز این داره که برای بشر سودمند می دونیمش؟!
      خطر ظهور استالین هم با فایده گرایی وجود نداره, یعنی ارتباطی به فایده گرایی نداره, یعنی استالین فایده گرا بود و به اکثریت سود رسوند؟!
      اتفاقا یه چیزی که خیلی خوشم میاد درباره فایده گرایی اینه که ما می تونیم در مورد اینکه ارزش هامون چرا ارزش هستند فکر کنیم, اگه وجود اونها توجیه منطقی داشته باشه خطری برای زیرپا گذاشتنش نیست. اگه هم نداشته باشه پس بهتره که از بین بره!
      چرا اینچنین فکر میکنید خوب؟
      اصول ِ اخلاقی و چرایی ارزش ِ ارزشها به ترتیب موضوع دو بخش اصلی فلسفه اخلاق هستند.فایده گرایی هم ارزش را در یک چیز میگیرد و بعد میرود دنبال چیزهایی که آن ارزش را در خود دارند میگردد.مثلا اگر ارزش لذت است میرود دنبال چیزهایی که لذتبخش و رنج آورند میگردد ولی ارزش بودن لذت سر جایش است.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    13. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (02-13-2013)

    14. #48
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      آری خوب بیولوژی که از بحث جدا ناشدنیست.
      مساله اینست که از نگر من خود اراده حیات هم مثل باقی رفتارها از جمله بقای نسل حاصل ناخودآگاه و فرگشت است.
      از طرف دیگر ما که نمیگوییم رفتار حیوان مادر از نظر روانی نوعدوستانه است (مگر آنکه او را یک اجنت اخلاقی دارای خودآگاهی بگیریم).از نظر بیولوژیکی هر دوی انسان و حیوان رفتارشان نوعدوستانه است،ولی از نگاه روانی فقط رفتار انسان نوعدوستانه میشود بدلیل همین خودآگاهی و... که دارد.
      تفاوت نخست دیدگاه من و شما، در نوع نگاهمان به اراده حیات است.من آن را علت میبینم و شما آن را معلول! در مورد این اراده حیات و مطالب پیرامونی اش و همچنین پدر این تفکر یعنی شوپنهاور، که در ایران متاسفانه خیلی ناشناخته مانده، حتما جستاری خواهم گشود و بیشتر سخن خواهم گفت.
      تفاوت بعدی این است که از نظر من چه در حیوان و چه در انسان این رفتار خودخواهانه است، اما در انسان صرفا به دلیل آگاهی و تعقل، توجیه نوع دوستانه برایش بافته میشود.یعنی به عنوان دلیل پس از آن رفتار عنوان میشد، علت راستین اش نیست.از آنجا که انسان گرایش دارد مسائل را از دیدگاه عقلی اش توجیه کند، باید از او انتظار داشت که چنین چیزی را عنوان کند.چنانکه برای سکس (که آنهم علتی کلانتر دارد)، عشق را بهانه میکند و... . از دیدگاه بیولوژیک که مشخص است هر دو برای نفع "نوع" و در این بحثی نیست.عبارت "نوع دوستانه " البته قدری برایش ناجور است!

      مساله اینست که رانه ممکن است مشترک باشد ولی از نظر روانی و در خودآگاه مادر در رفتار خود صادق است (حتی اگر عملا خودش را هم ناخودآگاه فریب دهد).برای روشن شدن تفاوت رفتار دو دوست را هنگام کمک بهم مقایسه کنید با رفتار یک نفر که علاقه ای به طرف مقابل ندارد در خودآگاه خود ولی برای سود طولانی مدت خود با حساب و کتاب آگاهانه رفتاری مشابه رفتار یک دوست را در کمک انجام میدهد.این میشود وجه تمایز نوعدوستی روانی (Psychological Altruism).
      [/QUOTE]
      راسل جان، اینجا همان نقطه اصلی تفاوت دیدگاهِ من و شماست.مطمئن باشید که این همیشه ناخودآگاه است که خودآگاه را میفریبد!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      به هر حال همین حس حیات هم در مقابل جون خود ما اگر خودخواه باشیم بی ارزشه،جون خود ما خیلی مهم تز از حیات دیگرانه ولی وقتی کسی برای دیگران میمیره اینجا تا حدی خودخواهی بیولوژیک رو شکست داده:)
      البته من از دید دیگه ای به موضوع نگاه میکنم،به نطر من ما هرچی که انجام میدیم اگر مجبور نباشیم در درجه اول برای رضایت خودمونه،فرقش در این هست که ممکنه برای این رضایت حتی جونمون رو هم از دست بدیم یا اینکه کاری رو انجام بدیم که در حالت عادی ازش خوشمون نمیاد ولی چون چیز دیگه ای هست که خوشی روانی قوی تری بهمون میده انجامش میدیم:)
      ببینید دوستان،شما در هیچ حالتی نمیتوانید پیگیر علتِ این کارها خارج از خودِ آن موجود باشید.بالاخره چیزی ست در درون همان موجود که او را می انگیزاند.اگر غیر از این باشد، حتی حفظ حیاتِ خود نیز تفسیری نوع دوستانه دارد و میتوان آنرا از نگاه فایده گرایانه بررسید.من هرجور که به موضوع نگاه میکنم ، میبینم تفسیر ما نباید عام و کلی باشد و باید رفتارها را جزئی بنگریم.یعنی اینکه وقتی ما میخواهیم از دور یک رفتار را بررسی کنیم، تمایل داریم که عاقبت و نتیجه ای که آن رفتار در پی دارد را در نظر بگیریم، درحالی که در این بحث، این رویکرد گمراه کننده است و ما باید ببینیم که چیست آنچه که در آن بزنگاه باعث آن رفتار میشود؟

    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (02-13-2013),undead_knight (02-13-2013)

    16. #49
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      ببینید دوستان،شما در هیچ حالتی نمیتوانید پیگیر علتِ این کارها خارج از خودِ آن موجود باشید.بالاخره چیزی ست در درون همان موجود که او را می انگیزاند.اگر غیر از این باشد، حتی حفظ حیاتِ خود نیز تفسیری نوع دوستانه دارد و میتوان آنرا از نگاه فایده گرایانه بررسید.من هرجور که به موضوع نگاه میکنم ، میبینم تفسیر ما نباید عام و کلی باشد و باید رفتارها را جزئی بنگریم.یعنی اینکه وقتی ما میخواهیم از دور یک رفتار را بررسی کنیم، تمایل داریم که عاقبت و نتیجه ای که آن رفتار در پی دارد را در نظر بگیریم، درحالی که در این بحث، این رویکرد گمراه کننده است و ما باید ببینیم که چیست آنچه که در آن بزنگاه باعث آن رفتار میشود؟
      خب تفسیر من خودخواهانه بود:)
      یعنی من خودخواهی رو چند دسته میکنم:خودخواهی بیولوژیک که فقط در مورد حیات خود شخص و تا حدی بستگان شخصه.
      خودخواهی روانی که دو بخش داره،یکی نتیجه بیرونی و سودی که ممکنه در اثر دیگرخواهی بدست بیاد و اون یکی سود و خوشی روانی شخص هست.

      من باور دارم که اگر این خوشی روانی نباشه،هیچ نوع عمل دیگرخواهانه ای رو نمیشه در انسان مشاهده کرد،حالا اگر اسم این خوشی روانی رو خودخواهی میزاریم،پس انسان ها در نهایت به نطر من خودخواه هستند:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    17. #50
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      من باور دارم که اگر این خوشی روانی نباشه،هیچ نوع عمل دیگرخواهانه ای رو نمیشه در انسان مشاهده کرد،حالا اگر اسم این خوشی روانی رو خودخواهی میزاریم،پس انسان ها در نهایت به نطر من خودخواه هستند:)
      خوب سیستم خوشی نباشد که کلا هیچ رفتاری از جمله رفتار خودخواهانه هم از انسان سر نمیزند.
      برای همین میگویم اینگونه خودخواهی را تعریف کردن آنرا بیمعنی میکند اساسا.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    18. یک کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (02-13-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •