بدید من دوستی همراه با سودمندی (friend with benefits) مقدستر و نابتره!
Urban Dictionary: friend with benefits
دیگر اینکه، چگونه سودمندی دوسویه و ابزاری را از دوستی بیرون کشیدی راسل جان، بر پایهی کدام تعریف!؟
بدید من دوستی همراه با سودمندی (friend with benefits) مقدستر و نابتره!
Urban Dictionary: friend with benefits
دیگر اینکه، چگونه سودمندی دوسویه و ابزاری را از دوستی بیرون کشیدی راسل جان، بر پایهی کدام تعریف!؟
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (12-04-2012),sonixax (12-03-2012),undead_knight (12-03-2012)
من کی بیرون کشیدم؟،پست من دو خط است که نصفش پیرامون اهمیت نیاز مشترک در دوستیست.منفعت مشترک هم لازم است.گفتم صرف تنها منفعت مشترک (Reciprocal altruism - WiKi) دوستی نمیشود. اینکه در هر لحظه چردکه بیاندازیم که با دوستمان بمانیم یا ولش کنیم دوستی نیست.من نمیگویم که کدام حقیقت دارد ولی میگویم که در صورت اینکه دوستی تنها منفعت مشترک باشد در واقع گفته ایم که دوستی یک توهم است.تعریف دوستی و تعهد و اینها همین است.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (12-04-2012),sonixax (12-04-2012),undead_knight (12-04-2012)
دوستی در خودش دارای ارزش است و دوست بخاطر خودش دارای ارزش است.همان ارزش داشتن و هدف بودن انسان (دوست) برای خودش نه ابزاری برای مقاصد ما.اینها چیزهاییست که در تعریف دوستیست از نگر من و از آن جدا ناشدنی هستند.حالا اینکه این رابطه آیا وجود دارد یا درست است یا خردپذیر است یا رابطه درست ما با دیگران چطور باید باشد سوالات مربط ولی متفاوتی هستند،ولی تعریف دوستی آنست که گفتم و بدون اینها نامش را باید گذاشت "آشنا" یا هر چیز دیگری.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (12-04-2012)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
من فکر میکنم آدم ها هر کاری رو (حداقل وقتی آزادند)وقتی انجام میدند که "راضی" باشند.
گاهی این رضایت به شکل شادی و خوشی شدید و لحظه ایه،گاهی هم به شکل آرامش و رضایت طولانی.
ممکنه منبع این جسمی باشه ممکنه روانی باشه ولی چیزی جز این دو نیست.
در مورد دوستی هم فکر میکنم وقتی ما یک نفر رو به هر دلیل"دوست"داریم،از این دوست داشتن احساس رضایت میکنیم و با کمی چشم پوشی میشه گفت این رضایت یک نوع خوشیه.
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
sonixax (12-06-2012)
این تعریف از The Oxford Companion to philosophy
friendship. Attachment characterized by disinterestedness and esteem. Aristotle contrasts
friendship proper with relationships entered into for pleasure or advantage, 'because in them
the friend is not loved for being what he is in himself'.
این هم لینک ویکیپدیا:
Friendship - WiKi
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
sonixax (12-06-2012)
خوب این هم نادرست است. ارستو چنان گفت که نشد تعریف.
ارستو گفته جهان هم از 5 عنصر آب و آتش و هوا و زمین و اتر ساخته شده!
ما اینجا دنبال تعریف یا "نقدِ تعریف" شما نیستیم، دنبال راست بودن یا ناراست بودن آن هستیم، که
انگار چنانکه جستار پیش میرود میبینیم هیچ واقعیتی پشت این تعریف نبوده و تنها چون به شما احساس خوبی
داده که آره، «"دوست" کسی است که ما او را برای خودش میخواهیم»! پس بنادرست هم در جایگاه یک تعریف درست (=راستین) جاافتاده.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (12-06-2012),undead_knight (12-06-2012)
خوب من از ابتدای تاپیک دارم همین را میگویم که درباره تعریف و مفهوم دوستی سخن میگویم،خود عنوان دو تاپیک هم همین بوده تا کنون. این پست دوم من:
خوب لغت توسط غالب استفاده کنندگان زبان تعیین میشود.وقتی مردم مثلا از روح یا اختیار هم سخن میگویند یک ماتریالیست یا دترمینیست نمیشود بگوید تعریف لغت غلط است اینرا بجای تعریف راستین جا زده اند و...،معنی لغت همین است.پیش از سخن از بودن یا نبودن یکچیز آنرا تعریف میکنند.وقتی خدا تعریف نداشته باشد با خدا بودن یا بی خدا بودن بیمعنیست بکل.
پس ما چیزی نچسبانبدیم.مفهوم دوستی را نخست تعریف کردیم از دانشنامه هم آوردیم که دوستی یعنی چه،دانشنامه هم تعریف را به نقل از ارسطو آورده چون تعریف مسلط است نه اینکه چون ارسطو گفته همین است و نزد بقیه در کل معنی دیگر دارد.بعد از آن تازه بحث شروع میشود.
بنگر من و تا آنجا که میدانم از نظر روانی چنین چیزی داریم.جالا چطور فرگشته یا خوب است یا نه مساله دیگریست ولی اینرا داریم.تا آنجا که میدانم این "خیر خواهی دوسویه(که خیر خواهی نیست در واقع و در واقع همان بده بستان است)" و مدل خود خواهی در جانداران رده پایینتر درستتر جواب میدهد.در اقتصاد هم من دیدم مثلا تئوری بازی شدیدا زیر انتقاد است چرا که متقدین میگویند ربطی به توضیح آنچه در جامعه رخ میدهد ندارد.ممکن است وجود آن کارکرد همان چسب اجتماعی را داشته باشد یا هر چه و قطعا بخاطر تفاوت ژن (خودخواه) و خودمان باشد یا نباشد اصلا هیچگونه محدودیتی از بابت زیستشناسی و فرگشتی ندارد،ولی انسانها رفتار خیرخواهانه از خود نشان میدهند و... .یک مادر هم هزینه فراوان بی دریغش برای بچه اش میشود بر اساس ژن خودخواه باشد ولی مادر بچه اش را برای خودش دوست دارد.به بچهاش بخاطر خودش اهمیت میدهد و نگرانش است این اصل مفهوم دوستی دربرابر شراکت است اینکه از نظر ذهنی طرف مورد نظر خودش مهم است و ما (حداقل آگاهانه) حساب و کتاب نمیکنیم که این ابزار خوبی برای ماست و تا جمع ما منفی شد ولش کنیم.
باز هم میگویم نباید بیولوژی با روان قاطی شود.
انسانها از نظر روانی هم بین رفتار آدم و سنگ تفاوت قائل هستند و یکی را بی اختیار میدانند و دومی را دارای اختیار.حالا اگر معلوم شود دترمینیسم سخت درست است نه مفهوم اختیار عوض میشود نه این واقعیت که مردم چنین حالت ذهنی پیرامون تفاوت سنگ و آدم دارند و احساس متفاوتی به ایندو دارند.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)