• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 45

    جُستار: چرا خانواده مهم است

    Threaded View

    1. #9
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nocturne نمایش پست ها
      به نظر من فردیت افراد وقتی در یک خانواده بزرگ میشوند همانقدر در خطر است که بخواهند توسط یک ارگان اجتماعی یا هر چیزی که مد نظر شما باشد بزرگ شوند، به عبارتی هرکس انقدر به یک بچه نزدیک باشد که آن را بزرگ کند بر روی فکر آن تاثیر میگذارد حتی اگر آن شخص چنین قصدی نداشته باشد، دیکته کردن چیزهای مختلف به یک بچه به نظر من امری اجتناب ناپذیر است، اگر خانواده این کار را نکند جامعه یا دولت این کار را میکند چون بچه تا سن حداقل شانزده سالگی توانایی تصمیم گیری درست در خیلی از موارد را ندارد و من مطمئن نیستم آلترناتیو هایی که مد نظر شماست وضع از نظر فردیت اجتماعی بهتر کند. البته من موافق اختیار تام خانواده برای تحمیل کردن هر چیزی به اعضای خانواده نیستم، ولی اگر فرض کنیم که جامعه ی سیاسی یک کشور نشات گرفته از اعضای آن جامعه است اگر خانواده بد باشد نظام سیاسی نیز همچین چیز درستی از آب در نمی آید که بخواهد بهتر از خانواده برای بار آوردن فرزندان یک جامعه عمل کند.

      موضوع دیگر اینکه من به اینکه فردی غیر از خانواده بتواند برای یک موجود تا این اندازه اهمیت و ارزش قائل باشد شک دارم (منظور رابطه ی پدر و مادر با فرزند)، اگر خودم را در نظر بگیرم رفقا در زندگی من آمده اند و رفته اند ولی این خانواده ی من بوده که همیشه برای من آنجا بوده و زمان مشکلات به من کمک کرده است. موضوع دیگری که دوست داشتم نظر دوستان را در مورد آن بدانم و به آن توجه کافی نشده این است که به نظر شما اینکه دو نفر وجود داشته باشند که از یک پدر و مادر زاده شده باشند آیا هیچ ارزشی ندارد؟ منظور اینکه نباید باعث شود ما اهمیت خاصی برای آن شخص قائل شویم؟
      نکته‌ی شماره‌ی صفر: دولت هرگز هیچ نوع مشروعیتی برای انجام هیچ کاری را ندارد. جامعه ولی باید نظارت مداوم و بی‌رحمانه‌ای به تربیت بچه‌ها داشته باشد، و از آن مهم‌تر پدر و مادر شدن نباید «حق طبیعی» اشخاص تلقی بشود، بلکه یک «امتیاز» بسیار ویژه و مهم باشد که فقط افرادی بسیار برجسته قادر به کسب آن هستند. این جوری‌ست که «باید» باشد، حال آنکه آیا از منظر اخلاقی درست یا نه، جای بحث فراوان دارد، اما مسئله اینست که مدل فعلی تولید مثل در انسان شکست‌خورده و ما همه دچار به عقده‌های آگاه و نا-آگاه ِ بی‌شماری هستیم برآمده از ارتباطی که با اعضای خانواده‌ی خود داشته‌ایم.

      اجازه بدهید من ابتدا به اشتباهی بسیار مهم در گفتمان شما اشاره بکنم که شوربختانه در اغلب اشاره‌های ضمنی در بحث‌های این چنینی رخ می‌دهد، و آن تقلیل نقش خانواده به نوعی «مراقب» انتزاعی‌ست که وجود آن برای پرورش انسان ضروری‌ تلقی شده، ایراد آنهم اینست که در واقعیت هرگز چنین نیست، و هرگز نیز چنین نبوده. خانواده یک مرجع تولید ضرورت در جامعه جهت برآوردن اصلی‌ترین نیازهای بشری نیست، یک نوع مکتب از بُعد ِ ساختمانی بسیار پیچیده است با هزاران شاخ و برگ اضافی، که امروز هیچ کارکردی بجز تحمیل محض روابط کاذب اجتماعی ندارند. ما خود را در روابطی به شدت پیچیده و (تا این اواخر مطلقا) غیرقابل فصل گیر می‌اندازیم و از خودگذشتگی‌هایی باورنکردنی و پی‌درپی برای نجات و تداوم نهادی مرتکب می‌شویم که حتی «یک» دانه بی‌ایراد ِ آن‌را نمی‌توانید پیدا بکنید، فقط به این دلیل که پیشتر نیز چنین بوده. اگر به راستی وظیفه‌ی حیاتی پرورش کودکان و آموزش دانش لازم برای زدگی در جامعه «تنها» دال ِ واژه‌ی «خانواده» باشد، پیوندهای عاطفی که میان چنان کسانی شکل می‌گیرد بدیهی‌ست و ایرادی هم ندارد. وانگهی میلیون‌ها نفر را در اطراف خود می‌بینیم که به مراتب بیش از آنکه از خانواده برده باشند، به آن داده‌اند، و سالها عمر خود را برای اصلاح کژی‌ها و کاستی‌های موجود در این نهاد هدر داده‌اند.

      بیایید انسان را در یک گروه پانزده نفره قرار بدهیم که دائم باید از دست شکارچیان در فرار باشند، همواره باید در جستجوی غذا حرکت بکنند و بجز مدتی بسیار کوتاه نتوانند در محیطی یکسان باقی بمانند، آنوقت تئوری شما مبنی بر ناتوانی عقلی انسان تا شانزده سالگی را به تست بگذاریم و ببینیم چه نتیجه‌ای می‌دهد.. اینها چیزی بجز الگوهای نخ‌نمای ِ سرمایه‌داری برای پرورش کارگر سربه‌زیر و ماهر نیست، دویست سال قبل که نیازی به کارگر متخصص نبود حداقل سن کاری هم وجود نداشت، اینکه ما پیشرفت کرده‌ایم و جلوی کار کودکان را گرفته‌ایم چون عاشق آنها هستیم و آن‌را غیرانسانی تلقی می‌کنیم البته بامزه‌ است(خصوصا که بجای کار آنها را وحشیانه وادار به شرکت در محیطی یکسره سرکوبگر و «بکش یا کشته شو» همچون «مدرسه» می‌کنیم)، ولی در واقعیت صحبت از اینکه سر ساعت شانزده سالگی یا هجده سالگی یا هر چند سالگی ساعت عقل انسان کار می‌افتد و توانایی تصمیم‌گیری پیدا می‌کند خیلی ساده نادرست است. گذشته از این، هرگز عادلانه یا عقلانی یا اخلاقی نیست که کنترل زندگی یک انسان را به دست یک انسان دیگر بدهیم، این می‌شود بردگی، سن برده هم هرگز مطرح نیست... اینها اما همه گمانه‌زنی‌ست، آنچه بدیهی‌ست انحطاط مطلق نهاد خانواده چنان‌که امروز وجود دارد است، چنانکه گفتم حتی یک مورد بی‌مشکل آن هنوز شناسایی نشده و همه بطور پیشفرض و بی‌هیچ دلیل روشنی پذیرفته‌اند که چینش و نظم ذاتی روابط بشر باید که چنین باشد. هنگام آن رسیده که این افسانه‌های کهنه را دوباره بسنجیم.
      Mehrbod این را پسندید.
      زنده باد زندگی!

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (11-05-2012),Pazhuhande (11-06-2012),Russell (11-05-2012)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. فهرست جستارهای تالار سیاست و اقتصاد
      از سوی Anarchy در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 0
      واپسین پیک: 08-09-2012, 10:01 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •