Russell (03-11-2013)
البته خودمانیم... اگر ناراحت نمیشوید دخترها ادعاهای زیادی دارند که همگی پوچ و توخالی است.
مثلا هر دختری فکر میکند که با تمامی دخترهای عالم فرق میکند و یک موجود دیگری است.
در صورتیکه هیچ فرقی با بقیه ندارد و کپی برابر اصل قبلی هست و به همون شکلی که بقیه گول خوردند اون هم گول میخوره..
دخترها وقتی از پسری خوششون بیاد شروع میکنند به مقدس سازی و خودشون, خودشون رو گول میزنن.
به همین خاطره که وقتی از یک دوست پسر جدید پیشنهاد رفتن به خانه رو میشنون با اینکه میدونن اگر بیان چه اتفاقی میوفته ولی حتی بعد از هزار بار تجربه باز هم با خودشون میگن شاید این بار با این یکی رفتیم و مثلا تلوزیون تماشا کردیم!
انسان پیشرو با جامعه همخوانی ندارد هم آهنگی دارد
اگر بخواهیم اینجوری بنگریم reactor جان همهیِ آدمها تکراری اند, چون در رفتار تک تک امان الگوهای همسان و یکسان با دیگران به چشم میخورد.
تازه این بخشِ دختر که من میایم خانه ات را جفتمان میدانیم دختر بهتر از من و تو میداند چه "معنی"ای دارد,
ولی به گفت امیر اینجا هم مانندِ همان میخوارگی میماند, دستآویزِ آمدنِ دختر رسما "فیلم دیدن" است ولی آماج مهادین چیز دیگر.
نکتهیِ بامزه اینجاست که انگار دخترها خودشان هم میخواهند خوشی سکس را ببرند, ولی
همچنین یک خوددرگیریای نیز با ژنتیک اشان دارند و نیاز به خودفریبی چند درسدیای آنجا میابند!
پ.ن.
تازه چرا ناسزا میگویی, من در ایران شده دختری آمده بوده باشد خانه امان و براستی در آغوش هم تنها فیلم دیده باشیم و بس! (:
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Reactor (03-16-2013),undead_knight (03-14-2013)
so called lesser mindsاگر بخواهیم اینجوری بنگریم reactor جان همهیِ آدمها تکراری اند
کلا مشکل من با این روش ها اینه که در عین سادگی کل خودشیفتگی من رو زیر سوال میبرند و سودگراییم در مقابل خوشیفتگیم همیشه به شکست محکومه:))
حتی روش های مطرح شده inletectual elite :)) هم به نطر من از این سطح فراتر نمیره:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Russell (03-14-2013)
اگر بنا بود تنها یک اصل را برای ارتباط با تمام زنان به هر مردی، همواره بیاموزم، آن اصل بیتردید «قانون بریفولت» میبود:
تمام زنان، بدون استثنا، تنها زمانی با شما هستند که به نحوی به او نفع برسانید. این نفع میتوانید اقتصادی هم نباشد، میتواند خوراندن میل او به جلب توجه باشد، میتواند منحصربفردی شما در رابطهای خاص باشد، میتواند ..... (هرچه میخواهید در جای خالی بنویسید)باشد، اما همواره «منفعت» خواهد بود. به محض آنکه این منفعت قطع بشود، یا تصویر حضور مردی که قادر به برآوردن آن نیازها به صورتی بهتر(یا توام با دیگر نیازهای احتمالی)در چشمانداز پدیدار بشود، شما در دم رها خواهید شد. سودهایی که پیشتر به او رساندهاید هرگز اهمیتی نخواهند داشت، تنها سودهایی که در حال حاضر میرسانید یا در آینده قادر خواهید بود برسانید اهمییت دارند.The female, not the male, determines all the conditions of the animal family. Where the female can derive no benefit from association with the male, no such association takes placeزن، و نه مرد، تمامی شرایط خانوادهی حیوانی را تعیین میکند. هنگامی که زن قادر به سود بردن از معاشرت با مرد نیست، معاشرتی در کار نخواهد بود
دربارهی این اصل چند نکته را همواره به خاطر داشته باشید:
1. هرگز، هیچ استثنایی در هیچ کجای دنیا/تاریخ وجود نداشته، و وجود نخواهد داشت. ممکن است نیاز یک زن با دیگری متفاوت باشد، ممکن است شدت وجود این اصل در یک زن ده باشد، در دیگری نود، ممکن است نیازی که دارد خود مایهی پیشرفت شما بشود و این نفع متقابل دو سویه بودن معامله را در ذهنتان تداعی بکند(مثل هنگامی که یک زن همسرش را تشویق به پیشرفت در شغل خود میکند)، ممکن است آشکارا و بیرودربایستی و آگاهانه به دنبال منفعت خود باشد یا پنهانی و توام با شرمساری و ناخودآگاه، ممکن است حتی از این ویژگی خود بیزار یا منکر آن باشد و ... آنچه هرگز ممکن نیست، وجود نداشتن این ویژگی در زنان است.
2. وفاداری ارزشیست مردانه که ما بر زنان فرافکنی میکنیم. شما اگر کوچکترین نفعی به من برسانید، من خودم را تا جبران آن نفع به نحوی بدهکار احساس میکنم. زنان خیلی ساده چنین نیستند. اگر چهل سال هم با او زندگی کردهاید، به محض آنکه گزینهای را بهتر تشخیص بدهد، بیهیچ پشیمانی به سراغ آن گزینه میرود. جالب آنست که این اتفاق حتی تدریجی و آرامآرام هم رخ نمیدهد، یک شب ماه آسمان او هستید، فردا کیسه زبالهی زیاد در خانه مانده که پر از آشغالهای تاریخ مصرف گذشته است.
3. هرگز به دروغ وقیحانهای که زنان/زنپرستان به هنگام مواجهه با این اصل به شما میگویند (که این عملیست متقابل، مرد هم برای رفع نیازهای خودش با زن ارتباط دارد) گوش ندهید و آنرا با پوزخندی از سر ترحم پاسخ بدهید. مرد همواره، حتی در بهترین شرایط قابل تصور، بازندهی مطلق این بده بستان است.
4, این اصل را به خاطر داشته باشید و همواره در روابط عاطفی خود بکار ببرید تا زندگی آرام و بیمشکلی داشته باشید. من هرگز دوست دختر سابق عصبانی نداشتهام، هیچگاه زنی آغوش مرا با نفرت و بیزاری ترک نکرده، زیرا از همان ساعت اول منتظر روز جدایی بودهام و هرگز اجازه ندادهام طرف احساس خیانت کردن بکند(و یا خودم احساس مورد خیانت قرار گرفتن بکنم). هیچگاه بیش از آنچه باید در یک رابطه هزینه نکردهام، و لحظهای توقع قدرشناسی بابت آنچه هزینه کردهام را نداشتهام. این یک قرارداد ناعادلانه است که در آن شما همه چیز را میدهید، و یک چیز را میگیرید. با چشمانی گشوده پای آنرا امضا بکنید.
البته این خیلی کلی است و بیشک تمام روابط انسانی بر پایه بدهبستان شکل میگیرند و روابط عاشقانه زن و مرد بخشی از آن است . به نظرم انچه اینجا مهمتر این است که بتوانید بطور نامحسوس و جنتلمن نشان دهید که او به شما نیاز دارد و در عوض خودتان را هم به شکلی خیلی خفیف نیازمند او جلوه دهید تا او فکر کند رابطهای دوطرفه است! البته خیلی اوقات همین که نشان دهید او به شما نیاز دارد کافیست، اما برای اینکه گارانتی پشتش باشد بد نیست خود را هم به صورت جزئی نیازمند او جلوه دهید. پس از این باید در نظر داشته باشید تمایل به برقراری رابطه عاشقانه صرفا از یک یا چند نیاز بیرونی یا عینی نشات نمیگیرد بلکه میتواند از ضعف شخصیتی مقطعی و یک روح و روان آزرده آغاز شوند ؛ به خصوص به خاطر رهایی از شکست عشقی پیشین (نمونهاش را دیشب در پاتوق شبنشینی دیدیم!) . تمام ادعاهایی چون "من پشت دستم را داغ کردم که عاشق نشوم " ، "عشق اصلا توهم است " ، " فقط میخواهم عاقل باشم " و چیزهایی از این دست را به عنوان مقدمهچنینی برای رابطهای جدید در نظر داشته و بهترین کار این است که با اهدای شانههایتان برای گریستن و قدری لعنت و فحش به شخص قبلی و هرچه مردِ نافهمی که او را درک نمیکند، خود را در موضعِ نامزدِ بیرقیب تصاحبِ او قرار دهید ؛ البته باید مدتی را با او همدردی کنید.
Mehrbod (03-15-2013),undead_knight (03-15-2013)
این که فاجعه است و باید همه تلاش خود را بکنیم که این اتفاق رخ ندهد مثلا پس از چند روز به او بیمحلی شود و یا اینکه به محض دیدن شواهد چنین چیزی رابطه را قطع کنیم؛ به هرحال باید جلوی این اتفاق خانمانبرانداز(!) گرفته شود در واقع باید از یک جایی رابطه شروع کرد دیگر و روی هرچیزی میشود حساب کرد و سرمایهگذاری نمود، اما روی یک چیز بیشتر فکر کنید و آن اینکه سعی کنید بخشی از رابطه را غیرقابل پیشبینی رها کنید تا از سورپرایز شدن بیشتر لذت ببرید.
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)