• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    جُستار: پاتوق شب نشینی

    1. #6401
      سخنور دوم
      Points: 14,262, Level: 77
      Level completed: 53%, Points required for next Level: 188
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      MEHDI آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      521
      جُستارها
      4
      امتیازها
      14,262
      رنک
      77
      Post Thanks / Like
      سپاس
      24
      از ایشان 894 بار در 441 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      9 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      به نگر من اینجور نیست, دستْکم در خودم همواره چیزی بیشتر از گرایش به خوشی و پرهیز از دردِ تنها میبینم.
      وقتی در این گرایش عمیق می شی ، همون گرایش هم از این قاعده پیروی نمی کند؟ می توانی یک مثال نقض بزنی؟

    2. یک کاربر برای این پست سودمند از MEHDI گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (01-20-2014)

    3. #6402
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      MEHDI این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      مزدك بامداد (01-20-2014)

    5. #6403
      سخنور دوم
      Points: 14,262, Level: 77
      Level completed: 53%, Points required for next Level: 188
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      MEHDI آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      521
      جُستارها
      4
      امتیازها
      14,262
      رنک
      77
      Post Thanks / Like
      سپاس
      24
      از ایشان 894 بار در 441 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      9 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      برای نمونه, پاسخ به اینکه ما چرا هستیم.
      درسته, فرگشت‌وار میدانیم همین زاب فرهود‌جویی (حقیقت‌طلبی) کارکرد داشته که فرگشته, ولی همچنان, کمی بودار است:

      صندلی داغ - مزدك بامداد - برگ 8



      خوشی و درد بتنهایی برای من بی‌ارزش هستند و هر دو تنها یک نِشال. یکی میگوید چه خوب است, یکی میگوید چه بد, ولی در این میان من و شما پیوسته
      داریم از خود امان میپرسیم "چرا یک چیزی باید خوب یا یک چیزی بد باید باشد". این میتواند یک "لغزش" در فرگشت ما هومنان بوده باشد که کنجکاوی
      امان برای نمونه در چیزیکه بی پاسخ است — زیرا پرسش invalid بوده و جهان آماجی ندارد که بخواهد چرایی داشته باشد — دارد همچنان
      بیخود کنج‌می‌کاود, ولی خب میتواند هم نباشد و شاید پشت هستیِ ما یک انگیزه و آماج پنهانی هم بود که ما توانستیم یکروزی, سرانجام دربیاوریم.





      چرا که نه, این هم پادنمونه:

      من آماده‌ام از همین امروز همراه با درد بزیوم ولی بجایش عمر دراز کنم, تا اینکه بیشترینه‌یِ خوشی را ببرم ولی زود بمیرم.

      اگر این نمیگوید در من چیزی بیشتر از گرایش به بیشش خوشی و کمش درد هست*, پس چیست؟ (;




      * گرچه هنوز جا برای "خَلـِش" دارد.

      پارسیگر
      شما با درد زندگی می کنید تا عمر دراز کنید چون امید به آینده و لذت بردن از خوشی ها دارید وگرنه تسلیم می شوید. وگرنه خیلی ها که امید و هدفی ندارند دست به خودکشی می زنند گرچه ما میل به بقا داریم.
      وقتی درد آنقدر زیاد شود که تنها راه باقی مانده مرگ است، بیماران برای فرار از رنج، تسلیم می شوند و می میرند. اگر لذت بر رنج بچربد، ما زندگی را ادامه می دهیم ولی اگر رنج بر لذت بچربد، قید زندگی را هم می زنیم. کنجکاوی و فهمیدن به ما لذت می دهد حالا انگیزه اش هر چه می خواهد باشد.

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از MEHDI گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-19-2014),Russell (01-20-2014),undead_knight (01-20-2014)

    7. #6404
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      خوشی و درد بتنهایی برای من بی‌ارزش هستند و هر دو تنها یک نِشال[٣]. یکی میگوید چه خوب است, یکی میگوید چه بد, ولی در این میان من و شما پیوسته
      داریم از خود امان میپرسیم "چرا یک چیزی باید خوب یا یک چیزی بد باید باشد". این میتواند یک "لغزش" در فرگشت[٢] ما هومنان[٤] بوده باشد که کنجکاوی
      امان برای نمونه در چیزیکه بی پاسخ است — زیرا پرسش invalid بوده و جهان آماجی[٥] ندارد که بخواهد چرایی داشته باشد — دارد همچنان
      بیخود کنج‌می‌کاود, ولی خب میتواند هم نباشد و شاید پشت هستیِ ما یک انگیزه و آماج[٥] پنهانی هم بود که ما توانستیم یکروزی, سرانجام دربیاوریم.
      مگر بی‌تابی‌های ما برای یافتنِ پاسخ‌ها به پرسش‌های‌مان خود از بزرگترین لذت‌ها نیست؟
      دیگر اینکه رابطه‌ی خوشی و درد و درستی و نادرستی، رابطه‌ای یک طرفه نیست، چنانکه گرچه آنچه خوشی می‌دهد خوب می‌نماید و آنچه درد است بد، اما بسیار پیش می‌آید که درستی خوشی میزاید و نادرستی درد.
      Russell and MEHDI like this.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (01-20-2014),undead_knight (01-20-2014)

    9. #6405
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      برای نمونه, پاسخ به اینکه ما چرا هستیم.
      اگر شما خانه و کاشانه نداشته باشید حقیقت‌طلبی به دردتان نمی‌خورد.
      برنامه‌نویسی رفتار ما نخست درصدد ارضای غرایز نخستینی است، سپس
      به گرایشات ثانویه می‌پردازد. همین‌که شما حقیقت یا بخشی از آن را بدانید،
      شما را در موقعیتی به مراتب بالاتر از دیگران قرار می‌دهد و همین غریزه‌ی
      برتری‌طلبی را ارضا می‌کند. به باور من تمام رفتارهای آدمی پیرو اصل لذت و
      درد است که بی‌شک از غریزه‌های پیچیده‌ی آدمی سرمنشا گرفته است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پیوسته
      داریم از خود امان میپرسیم "چرا یک چیزی باید خوب یا یک چیزی بد باید باشد".
      این را در جستار پوچ‌گرایی هم می‌خواستم تشریح کنم، ولی حوصله نداشتم.
      مثل بقیه‌ی بحث‌هائی که با آنتی‌ماتیک‌ها نیمه‌کاره رها می‌کنم..! پوچگرایی الزاما
      ارتباطی به هدفگرایی ندارد، هرچند سخن شما درست است اما نمی‌توانید
      نسخه‌ی کلی بپیچید. مثلا پوچگرایی خیام از این جنس نیست، ولی کامو به وفور
      به هدفگرایی اشاره می‌کند. اینجا هم نظرگاه من اینست که "هدفگرایی" برآمده از
      فرهنگ شست‌وشوی مغزی آرمان‌طلبی و معنویت‌گرایی‌ست!
      -----
      راستی یک چیز دیگر، من حوصله‌ی پارسی‌نویسی را هم ندارم. لشگرمان سخت
      تباه شده است و در این یکسالی که در محفل پارسی‌گویان انجمن بودم هیچ‌کس
      به جز شما و یکی دوتن دیگر تمایل و رغبتی به آن ندارند...

    10. #6406
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی MEHDI نمایش پست ها
      شما با درد زندگی می کنید تا عمر دراز کنید چون امید به آینده و لذت بردن از خوشی ها دارید وگرنه تسلیم می شوید. وگرنه خیلی ها که امید و هدفی ندارند دست به خودکشی می زنند گرچه ما میل به بقا داریم.
      وقتی درد آنقدر زیاد شود که تنها راه باقی مانده مرگ است، بیماران برای فرار از رنج، تسلیم می شوند و می میرند. اگر لذت بر رنج بچربد، ما زندگی را ادامه می دهیم ولی اگر رنج بر لذت بچربد، قید زندگی را هم می زنیم. کنجکاوی و فهمیدن به ما لذت می دهد حالا انگیزه اش هر چه می خواهد باشد.
      پذیرش من اینگونه است:

      از امروز تا پایان زندگی درد را خواهم داشت و امیدی به بهبود آن هم ندارم و تا پایان زندگی ام نیز درمان نخواهد شد.


      گزینش من همچنان زندگی است تا مرگ, هنگامیکه دودوتا چارتای خوشی و درد از پیشبینیِ گزینه‌یِ "مرگ" میگوید.

      زندگی دراز + سراسر درد > زندگی کوتاه + سراسر خوشی

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    11. #6407
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      من پیشنهادم را پس گرفتم!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      زندگی دراز + سراسر درد > زندگی کوتاه + سراسر خوشی
      خب شما احتمالا مورد دارید! :) اما همینکه زندگی را به هر قیمتی مرجح می‌کنید هم
      نشانگر تمایل ذاتی و غریزی شما به بقاست، یعنی هیچ تناقضی در اصل ماجرا وجود ندارد.
      البته من گزاره‌ی دوستمان مهدی را از «خوشی و درد» به عبارت «غریزه» تصحیح می‌کنم.

    12. #6408
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      راستی یک چیز دیگر، من حوصله‌ی پارسی‌نویسی را هم ندارم. لشگرمان سخت
      تباه شده است و در این یکسالی که در محفل پارسی‌گویان انجمن بودم هیچ‌کس
      به جز شما و یکی دوتن دیگر تمایل و رغبتی به آن ندارند...
      h m m
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    13. #6409
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی MEHDI نمایش پست ها
      یک سوال: آیا قبول دارید همه هدف های انسان برای لذت بردن و دوری از رنج است؟ همه اعمال و رفتارهای ما بر این پایه بنا شده؟ و ما دنبال رسیدن به لذت و دوری از رنج هستیم؟
      ولی اینکه یکتن از چه چیزی خوشی میبرد، همواره یکسان با تن دیگر نیست،
      برای نمونه کسانی هستند که از درد خوشی میبرند ! پول میدهند که یک
      زن domina به آنها تازیانه بزند و از همین خوش خوشان شان میشود!

      نام: domina-5a6c8e47-d969-42e4-8bad-85f3be5c03a6.jpg نمایش: 101 اندازه: 147.4 کیلو بایت
      MEHDI این را پسندید.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (01-20-2014)

    15. #6410
      سخنور دوم
      Points: 14,262, Level: 77
      Level completed: 53%, Points required for next Level: 188
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      MEHDI آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2013
      نوشته ها
      521
      جُستارها
      4
      امتیازها
      14,262
      رنک
      77
      Post Thanks / Like
      سپاس
      24
      از ایشان 894 بار در 441 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      9 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Alice نمایش پست ها
      من پیشنهادم را پس گرفتم!



      خب شما احتمالا مورد دارید! :) اما همینکه زندگی را به هر قیمتی مرجح می‌کنید هم
      نشانگر تمایل ذاتی و غریزی شما به بقاست، یعنی هیچ تناقضی در اصل ماجرا وجود ندارد.
      البته من گزاره‌ی دوستمان مهدی را از «خوشی و درد» به عبارت «غریزه» تصحیح می‌کنم.
      حالا پارسیک ننویس ولی دیگه مرجح کردن ضایع است. :)
      توی حوزه علمیه که درس نخوندی.

      من فکر می کنم هرکسی تحت درد مداوم و بی وقفه در یک سلول تاریک قرار بگیرد و فقط در حد زنده ماندن بهش غذا بدهند تا به قصد درد کشیدن زنده بماند، آرزوی مرگ می کند. فقط بسته میزان درد دیر و زود دارد. اصلا رنج کشیدن خودش زندگی آدم را کوتاه می کند. بیماری های روحی مگر به جسم آسیب نمی زند و تولید مرض و سرطان نمی کند؟
      حالا من خوشی و درد را زیر مجموعه غرایز قرار میدم.
      فکر کنم من هم مورد دارم چون یه مدت به سرم زده عمدا چیزی را که کمتر دوست دارم یا بدم میامد انتخاب کنم. می خواستم این احساس را به چالش بکشم. مثلا غذایی که دوست ندارم سفارش می دهم یا آگاهانه افکاری را که آزارم میدهد انتخاب می کنم ولی انگار حتی آنکار را هم برای سرکشی و قدرت طلبی، متفاوت بودن و به چالش کشیدن محدودیت ها انجام میدم که خود به قصد لذت است. مثلا ممکن است یک بخشنده افراطی شویم چون پدر و مادر خسیسی داشته ایم یعنی حتی اینجا بخشندگی برای فرار از خاطرات بد رفتارهای پدر است که با خود قرار گذاشتیم خسیس نباشیم. در نگاه اول این شخص دست و دل باز دارد به خودش رنج می دهد ولی اگر عمیق شویم می فهمیم ریشه اش در دوران کودکی و فرار از آن چیزی است که پدرش بوده. انگار همه چیز بر پایه این قانون است فقط بعضی وقتها باید ریشه یابی کنیم تا دلیل اصلی رفتار را بفهمیم. همواره نیازی را ارضا می کند که تولید لذت یا دوری از رنج می کند. شاید جمله های من زیاد دقیق نیستند ولی برای همین است که این موضوع را پیش کشیدم تا ببینم شما از چه زاویه ای و چقدر دقیق تر بهش نگاه می کنید.

    16. 3 کاربر برای این پست سودمند از MEHDI گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-20-2014),Mehrbod (01-20-2014),مزدك بامداد (01-20-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 17 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 17 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •