پاتوق شب نشینی

[demeter]

جواد طباطبایی در جلساتی که برای ماکیاولی برگزار کرده به داریوش آشوری با لغت بازی در متن بخصوص شهریار ماکیاولی انتقاد می کنه که بنظرم
به حق است و از ساختن لغات و ترجمه نادرست و نامفهوم در علوم انسانی که در طی تاریخ بسط پیدا کردن و اصلا مفهوم ترجمه فارسی را نمی رسانند شکایت می کند .

در واقع من در تعجبم که این همه وسواس برای مثلا ساختن لغات تخصصی چیست و چرا عین آن را به کار نمی برند تا برای مفهوم آن بیشتر مطالعه شود و با لغت سازی باعث امتناع فکری می شوند .

لینک صوتی نشست
makiavelli[1]

[Russell]

ببین کی از سفر برگشته

[Dariush]

درود راسل جان، امیدوارم خوب و خوش باشی برادر.
هنوز بازنگشته‌ام. اینجا هر از گاهی که آنتن بدهد، با این تبلتِ فکستنی یا موبایل، به زور آنلاین می‌شوم و اگر بتوانم پستی می‌دهم! حدودا 10 روز بازمی‌گردم.

[Alice]

هنوز بازنگشته‌ام. اینجا هر از گاهی که آنتن بدهد، با این تبلتِ فکستنی یا موبایل، به زور آنلاین می‌شوم و اگر بتوانم پستی می‌دهم! حدودا 10 روز بازمی‌گردم.

چه خبر است؟ کجا اُتراق کرده‌اید؟ درون کلبه؟!!

[Dariush]

چه خبر است؟ کجا اُتراق کرده‌اید؟ درون کلبه؟!!

1-از کجا دانستی یک نفر نیستم؟
2-کلبه را از کجا آوردی؟
3-بازیگرِ خوبی نیستی!

[Alice]

1-از کجا دانستی یک نفر نیستم؟
2-کلبه را از کجا آوردی؟
3-بازیگرِ خوبی نیستی!

من به بازیگری علاقه‌ای ندارم، اما فقط فیلمسازی! :)
خودت همه‌چیز را لو می‌دهی؛ اگرنه من در جریان اینکه اکنون کجا هستی و اینها نیستم!
خلاصه حواست باشد راهِ برگشت را گم نکنی تا سر از جزایر گمشده و آرتیست‌بازی‌ها و
اینها در بیاوری!
ولی جدا از شوخی شب‌هنگام آنجا باید ترسناک بشود؛ من از دو چیز همیشه هراسان
بودم : یکی تاریکی (البته جایی که آبادی نباشد)، دیگری هم محفوظ بماند.

[Dariush]

خودت همه‌چیز را لو می‌دهی؛ اگرنه من در جریان اینکه اکنون کجا هستی و اینها نیستم!
خلاصه حواست باشد راهِ برگشت را گم نکنی تا سر از جزایر گمشده و آرتیست‌بازی‌ها و
اینها در بیاوری!

همین‌هایش کیف می‌دهد دیگر آلیس جان! البته اگر چند بار کی جا بروی، کم کم از هیجان‌اش کاسته می‌شود، اما خب بازهم خیلی خیلی بیشتر از زندگی روزمره دچارِ هیجان و غافلگیری می‌شوی.

ولی جدا از شوخی شب‌هنگام آنجا باید ترسناک بشود؛ من از دو چیز همیشه هراسان
بودم : یکی تاریکی (البته جایی که آبادی نباشد)، دیگری هم محفوظ بماند.

من آنقدر شب، مخصوصا آنجا که آبادی‌ای نباشد را دوست می‌دارم که خود را فرزندِ شب نامیده‌ام! به ویژه که به گاه نیمه شب می‌شود و صدای حیواناتِ وحشی(از قبیل جغد و گرگ) هم از دوردست‌ها به گوش رسد. یکی به شب اینچنین علاقه‌مندم، آن یکی را یادم نیست

[Alice]

من آنقدر شب، مخصوصا آنجا که آبادی‌ای نباشد را دوست می‌دارم که خود را فرزندِ شب نامیده‌ام! به ویژه که به گاه نیمه شب می‌شود و صدای حیواناتِ وحشی(از قبیل جغد و گرگ) هم از دوردست‌ها به گوش رسد.

من هرموقع در چنین شرایطی قرار می‌گیرم دچار توهم‌زایی می‌شوم! صدای جیرجیرک و
زوزه‌های گرگ هم به این ترس و وحشت دامن می‌زند! خوب شد نیامدم‌ها...

یکی به شب اینچنین علاقه‌مندم، آن یکی را یادم نیست

آن یکی زیادی شخصی‌ست و بهمین جهت از بیان آن معذورم! راستی تا یادم نرفته،
نیمی از لذت سفر به چاشنی این تنباکوی لعنتی آن است. بساطِ آب‌شنگولی هم
که خلاصه تمام لذتِ سُفره‌ی بزم آن را متشکل می‌شود! :)
در هر نقطه‌ از گستره‌ی بی‌مرز این جهان که هستی شادکام باشی و شادمان؛ من
بروم بخوابم که بعد از افطار داستان داریم! :) سفر خوش، بدرود.

[Dariush]

من هرموقع در چنین شرایطی قرار می‌گیرم دچار توهم‌زایی می‌شوم! صدای جیرجیرک و
زوزه‌های گرگ هم به این ترس و وحشت دامن می‌زند! خوب شد نیامدم‌ها...

توهم معمولا در تنهایی به سراغِ آدم می‌آید، تو که تنها نبودی اگر می‌آمدی.
البته، من از این توهم هم خوشی می‌برم.

آن یکی زیادی شخصی‌ست و بهمین جهت از بیان آن معذورم! راستی تا یادم نرفته،
نیمی از لذت سفر به چاشنی این تنباکوی لعنتی آن است. بساطِ آب‌شنگولی هم
که خلاصه تمام لذتِ سُفره‌ی بزم آن است! :)

تنباکو را که ترک کرده‌ایم، شما هم بهتر است به جایِ رفیقِ ناباب بودن و سعی در انحراف، ما را به تفریح‌های سالم تشویق کنی، مثلا قدری موادِ نیمه مخدر که در آن تاریکیِ مطلق براستی همه چیز را تکمیل می‌کند! آب‌شنگولی هم گرمابخشِ این شب‌های سرد است.

در هر نقطه‌ از گستره‌ی بی‌مرز این جهان که هستی شادکام باشی و شادمان؛ من
بروم بخوابم که بعد از افطار داستان داریم! :) سفر خوش، بدرود.

سپاس آلیس جان. خوب و خوش باشی، اتاق‌ات را هم مرتب کن

[Russell]

درود راسل جان، امیدوارم خوب و خوش باشی برادر.
هنوز بازنگشته‌ام. اینجا هر از گاهی که آنتن بدهد، با این تبلتِ فکستنی یا موبایل، به زور آنلاین می‌شوم و اگر بتوانم پستی می‌دهم! حدودا 10 روز بازمی‌گردم.

درود داریوش جان، خوشیم به خوشی دوستان. این دست نوشته را در همین سفر نوشته‌ای؟