پاتوق شب نشینی

[Philo]

عجیب است که اینرا تا به حال ندیده بودم. لینکش را میدهی؟ اما شگفت‌آور اینکه در skepdic.com اثری از این سفسطه نیست، در حالیکه بسیار مهم است.

حتما در آنجا هم مثل دیوید کلی در هنر استدلال، اسکاتلندی واقعی را نوعی مصادره به مطلوب به حساب آورده اند.

[shirin]

پانصد و هفتاد هزار تومن از یکی طلبکارم. از هفته قبل بهم گفت شماره کارت بده تا انتقال بدم بهت. از همون موقع هر چی بهش زنگ میزنم جواب تلفن منو نمیده اس ام اس دادم که صد و هفتاد تومنش هم نمیخواد بدی چهارصدتومن بریز به حسابم. باز جوابمو نمیده. با شماره های غریبه زنگ میزنم جواب میده معذرت خواهی میکنه که خیلی سرش شلوغ بوده و امروز حتما میریزه به حساب. الان یه هفته هست این داستان ادامه داره. و منم که از رو نمیرم. هی زنگ میزنم بهش. فقط موندم که هدفش چیه از اینکار؟ که پول منو میخواد بده نمیخواد بده. کلا این یعنی چی؟

[sonixax]

کلا این یعنی چی؟

یعنی اینکه پول نداره که پرداخت کنه .

[shirin]

خب بگه الان ندارم. چرا منو سرکار میذاره؟

[sonixax]

خب بگه الان ندارم. چرا منو سرکار میذاره؟

لابد روش نمیشه :دی

[shirin]

روش میشه منو اینقدر سرکار بذاره؟ :دی

[sonixax]

روش میشه منو اینقدر سرکار بذاره؟ :دی

شده دیگه :دی
شخصن خیلی آدمها رو دیدم که وقتی روشون نمیشه چیزی رو رُک بگند آدم رو میپیچونند .

[viviyan]

ماه مهمانی خدا بر همه دوستان روزه دار و روزه ندار! دفترچه ای مبارک:)))

یکی از دلایلی که با فیسبوک حال نمیکنم اینه که احساس میکنم جوش بیش از اندازه فرندلی و لوسه!این مسلمین عزیز(از هر نژادی!) هم که قوز بالا قوزند توی هر پیجی از هر موضوعی زرتی میزنند رمضان مبارک،حالت تهوع گرفتم جدا:))توی پلاس لااقل شمار آدم حسابی ها خیلی بیشتره:)

من که توی خونه خوردم و خوابیدم و البته یاد دوستان روزه دار رو هم زنده نگه داشتم:)))

خب لابد تو پیج هایی لوس عضوی. من فقط پیجایی عضوم که بیشینه کاربراش بی دین و بی خدان. خوشبختانه بیشتر ادلیستمم بی دین و بی خدا یا بی تفاوتن.


کاربران دفترچه، میان دفترچه با رعایت کلی مسایل ایمنی و با خودشون بحث میکنن، کلی احساس روشنگر بودن بهشون دست میده. جای من بودید که تو فرومی تقریبا مذهبی که بیشتر کاربران بی دینش خسته شدند از بحث کردن؛ تک و تنها فعالیت میکردید و به هر حرف مذهبی میتازیدید و با هجمه سنگین از طرف مدیرها و کاربران مذهبی روبرو میشدید چه میگفتید؟ ترسوها...

[viviyan]

پانصد و هفتاد هزار تومن از یکی طلبکارم. از هفته قبل بهم گفت شماره کارت بده تا انتقال بدم بهت. از همون موقع هر چی بهش زنگ میزنم جواب تلفن منو نمیده اس ام اس دادم که صد و هفتاد تومنش هم نمیخواد بدی چهارصدتومن بریز به حسابم. باز جوابمو نمیده. با شماره های غریبه زنگ میزنم جواب میده معذرت خواهی میکنه که خیلی سرش شلوغ بوده و امروز حتما میریزه به حساب. الان یه هفته هست این داستان ادامه داره. و منم که از رو نمیرم. هی زنگ میزنم بهش. فقط موندم که هدفش چیه از اینکار؟ که پول منو میخواد بده نمیخواد بده. کلا این یعنی چی؟

شمارشو بده به من، زنگ بزنم کامل ازش پولتو بگیرم. صد و هفتادش برا خودم. چهارصدش برای تو

[shirin]

با زنگ زدن نمیتونی ازش پول بگیری باید بری سراغش. دفترش خیلی دوره از من وگرنه خودم رفته بودم. تاچارا هست. میری؟ البته اینم بگم که ممکن هست کسی نباشه تو دفترش. و اینهمه راه بری و پشت در بسته بمونی. :-)