ازداشتن حس های متضاد در ان واحد هم دردمیكشم هم لذت میبرم
ازداشتن حس های متضاد در ان واحد هم دردمیكشم هم لذت میبرم
اینها برمیگردد به اینکه شما در دوستی دنبال چه چیزی باشید.
زشت بودن دخترهای لزبین هم یک چیز کناری بود، اگرنه خودشان را گفتم به درد نمیخورند، چون به سادگی، هرگز با شما نخواهند خوابید!
زشتی و زیبایی هم که میدانیم کمابیش نسبی هستند، پس به چشم من ناخودآگاه هم زشتتر از انچه هستند میایند.
جدای آن، از دیدگاه من، مهربد، آری به هیچ دردی نمیخورند. میخواهم با یک لزبین چه کار کنم؟ سکس که نیست، احساسی که نیست، لزبین دانشمند؟ پژوهشگر؟ دانشور (erudite)؟ ندیدهام.
پس روی هم رفته سودی ندارند -> [برای من] به دردی نمیخورند.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (12-14-2012)
دلم پارتی و رقص و دنس و پایکوبی میخواد
ای تف تو روت اخوند
viviyan جان این اندازه هم جای اندیشیدن نداشت. اینجا که بیشتر از پاتوق نیست، هر کس هم هر چیزی
میگوید آنهم فرجامیابی به این گل و گشادی که من چهار یا پنج تا لزبین دیدهام اینجور کردهاند
پس اینجور (پرخاشگر، x) هستند که روشنه دارد نگر خودش را میگوید، در جایگاه یک fact مسلم که نیاوردیم!
تازه اگر نیک بنگریم، اینکه بگوییم یک دختر لزبین مطلق در برابر ابراز علاقه ساده من واکنش بد نشان بدهد به
گِرایند (احتمال) بالا از رفتار نادرست پسرها برآمده که پیشتر گرایندانه در برابر واکنش ایشان در رد کردن ابراز علاقه
سادهاشان، پافشاری بیجا کردهاند یا رفتار ناشایستی از خود نشان دادهاند که در لزبینها پرخاشگری جایگزینش شده.
جدای اینها روشنه که من درباره بدرد بخور بودن یا نبودن دیگران داوری میکنم، مگر باید کسی به من پروانهی رسمی بدهد که درباره دیگران داوری کنم؟
من هم میتوانم همین پرسش را به شما برگردانم و بگویم چه کسی به شما حق داوری درباره
داوری من درباره لزبینها را داده!؟ فراموش که نکردهاید، خود شما هم دارید مرا داوری میکنید!
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
اوه اوه چه بحث های خفنی اینجا شده
کلی چشم و گوشم باز شد
تو این فروم دیگه زن و مرد امنیت جانی ندارن، تو لایه های درونیتون هرزگی میبینم
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (12-14-2012),mamad1 (12-14-2012),SAMKING (12-14-2012),sonixax (12-14-2012),undead_knight (12-14-2012)
ارادتمندیم
راستی این خندانک به کدامین چم است ای گرامی (جوگیر شدم پارسیش پرمایه شد!)
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خب یه حرفی
یه صحبتی
یه...
تو پارک هم نیستیم که بگیم "چه هوای خوبیه امروز"
تو پاتوق شب نشینی چی میگن معمولن؟
----------------------------------------------------
نگارش(نسخه) پارسی:
خب یک سخنی
یک گفتگویی
یک...
در بوستان هم نیستیم که بگوییم "چه هوای خوبیه امروز"
در گردگاه شب نشینی بیشتر چه میگویند؟
-------------------------------------
یکی از دشواری های پارسی نویسی/گویی اینه که باید گفتگوی خودمانی را کنار بگذاری وگرنه نوشته خنده آور میشود
قبول داری مهربد؟
هماکنون 13 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 13 مهمان)