• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    جُستار: پاتوق شب نشینی

    1. #11061
      شناس
      Points: 2,558, Level: 30
      Level completed: 72%, Points required for next Level: 42
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Canary آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2017
      نوشته ها
      80
      جُستارها
      2
      امتیازها
      2,558
      رنک
      30
      Post Thanks / Like
      سپاس
      69
      از ایشان 31 بار در 25 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      از دو حالت خارج نیست، یا گله حرف شما را نمی‌فهمد و جدی نمی‌گیرد و به شما می‌خندد، یا حرف شما را می‌فهمد و جدی می‌گیرد و در نتیجه به خطرات آن پی برده، سریعا به شما شوکران می‌خوراند!
      پدیده‌ای تحت عنوان «اندیشیدن منجر به عقیده» وجود خارجی نداشته و ندارد و هرگز نمی‌تواند داشته باشد، آدم‌ها برپایه‌ی مجموعه‌ای پیچیده اما قابل ِ شناسایی از تجربیات، احوال کنونی، مشخصات ِ شخصیتی و یکسری مسائل ِ مشابه دیگر مجموعه باورها و ارزشهایی را برای بهتر مواجه شدن با محیط پیرامون خود، ارتقا در هرم قدرت اجتماعی و افزایش شمار کسانی که می‌توانند روی آنها حساب باز بکنند انتخاب می‌کنند و بعد می‌روند دنبال پیدا کردن بهترین خطابه و دفاعیه در تائید ِ آن. همه یارکشی ِ بدوی و حیوانی‌ست و ذره‌ای اندیشه‌ی حقیقتا تهی از پیشداوری نداشته و ندارد. نه اینکه اینها بد باشد، بلکه «بحث» و «نوشتن» و اینها را بی‌مورد می‌کند. آنچه شما می‌نویسید(یا از آن مهمتر، می‌گویید)صرفا به روشی برای یار گزینی و مشخص کردن سرسپردگی‌های عقیدتی شما شناخته می‌شود و توسط آدمهایی که به دلایل پیشتر گفته شده همچون تجربه یا مشخصات اخلاقی ِ مشترک با شما به نتایج مشابهی رسیده‌اند تائید می‌شود. در جهان مجازی این تائید لایک و شر و پسند و اینهاست. در جهان واقعی هم نمودهای رفتاری دارد مثل سر تائید تکان دادن و دوست شدن با شما و خندیدن به جوکهای شما و ...

      یکی از مهمترین فاکتورهایی که در پرطرفدار شدن نوشته‌های شما تاثیر می‌گذارد به‌هنگامی ِ آنهاست. کمی زودتر از آمدن ِ تجربه‌ای که آن را تائید بکند، شما نادیده گرفته می‌شود. کمی پس از آنکه تجربه بین افراد زیادی درونی شد، شما سرکوب می‌شوید. نیچه این را به نیکی آموخته بود و بسیار درباره‌ی آن نوشته است. مثلا داوکینز دقیقا در لحظه‌ای که نظام اخلاقی مستقر بر جامعه‌ی آمریکایی در حال جایگزین شدن با چیز دیگری بود از راه رسید و کتب سخیف ِ او به شدت خوانده شد. هرچه داوکینز برای گفتن درباره مذهب داشت را پیشتر متفکرانی بسیار جدی‌تر و حسابی‌تر از او نوشته بودند، اما مسئله مهم به موقع رسیدن او به مجلس بود.

      مارکس در هر مورد که بر خطا بود این یک مورد را که همه چیز از اقتصاد در مفهوم عام ِ آن یعنی عوامل بیرونی محدودکننده‌ی رفتار انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد را به درستی تشخیص داده بود. اگرنه هرچه گفته و نوشته می‌شود پیشتر توسط دیگری بهتر و دقیق‌تر و درست‌تر گفته و نوشته شده اما در غیاب آن تجربه یا مشخصات اخلاقی ِ مشترک حتی فهمیده نمی‌شود چه برسد به اثرگذاری، پس نوشتن آنهم فایده‌ای ندارد زیرا تغییراتی که در راه هستند با یا بدون نوشته‌های شما جای دیگری می‌توانند مدافعان ِ خود را پیدا بکنند و اینطور نیست که شما جدی‌جدی وظیفه‌ی روشنفکری یا چیزی مبتذل شبیه به‌ آن داشته باشید. شکست آخوند در پدید آوردن یک جامعه‌ی یکدست که در آن هرکس سر جای خود قرار گرفته به سلب اعتبار از اسلام ِ شیعی به عنوان نسخه‌ای برای ساختن جامعه‌ی مدرن منجر می‌شد چه مثلا آرش بی‌خدا چهارتا کتاب ترجمه می‌کرد چه نه. او صرفا ابزار بیان دگرگونی‌های معنوی در جامعه‌ی خود را در لحظه‌ی مناسب فراهم کرد.

      قابل درک است که متفکران جدی در حد مثلا سقراط و محمد غزالی و مارکس یا مورخین ِ زندگی اینها دچار این توهم بشوند که لابد آثار اینها بوده که تغییرات ِ منتسب به ایشان را پدید آورده، ما اما محض آبرو هم که شده باید خشوع و خویشتنداری بیشتری نشان بدهیم و بدانیم اگر کسی چیزی که ما نوشته‌ایم را دوست داشته صرفا بخاطر این است که در لحظه‌ی درست آنچه در مرحله‌ای از خودآگاهی خود احساس می‌کرده را به کلام درآورده‌ایم نه اینکه به راستی او را قانع کرده باشیم. در بهترین شرایط به مقام یکی از این اندیشمندان ِ مشهور برکشیده می‌شویم که همگی ابزاری شدند برای توجیه باورها و اعمالی که بعید است ارتباط چندانی به آنها داشته باشد.

      راه ِ آلترناتیو این است که بجای بحث و نوشتن و اینها، چنان که باور دارید زندگی بکنید.
      این متن سراسر اشتباهه چون اولا اتخاذ رسمی یه عقیده رو برابر با رسیدن به یه عقیده در نظر گرفته،ثانیا عقیده رو به اونچه برای ناخودآگاه انسان مستقیما سودمنده تقلیل داده!
      +من واقعا در سطح بحث درباره اکثر موضوعات فروم نیستم و اونچه منو اندکی به اینجا جذب کرده،کنکاش تجربی درباره نحوه فریفتن به واسطه بازی های زبانی و گلچین کردن وقایعه! گویا دوستان تو این دو مورد تبحر خاصی دارن که برام خیلی جالبه.
      ویرایش از سوی Canary : 03-23-2020 در ساعت 02:27 PM

    2. #11062
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rustin نمایش پست ها
      اگر اینحا کشور درستی بود احتمالا این نسلی که دغدغه‌هایش را پشت نام‌های مستعار در این مکان‌های مجازی ارضا می‌کرد، می‌توانستند بواسطه پیگیری همان دغدغه‌ها در دنیای واقعی که بسیار غنی‌تر و پاداش‌دهنده‌تر است به آدم‌هایی برجسته و ماندگار تبدیل شوند. قسمت تراژیک قضیه دیدن تلف شدن همین آدم‌های با استعداد (در زمینه‌های مختلف) پای استبداد چند آخوند نشُسته است.
      این نسل اگر جدیت و عزم کافی داشته باشد، به مکان‌های مجازی فقط در حد همان تاثیرگذاری و اهمیت محدودی که دارند توجه می‌کند و بخش اعظم انرژی و برنامه بلندمدت خود را در جهان بیرون و در رویاروییِ چالش‌هایی واقعی و در ارتباط با افرادی با هویت مشخص و بدنمند صرف می‌کند.

      از طرفی دیگر، تقلیل نظام حاکم به «چند آخوند نشسته» حکایت از ساده‌لوحی شما دارد!
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    3. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-24-2020)

    4. #11063
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      از دو حالت خارج نیست، یا گله حرف شما را نمی‌فهمد و جدی نمی‌گیرد و به شما می‌خندد، یا حرف شما را می‌فهمد و جدی می‌گیرد و در نتیجه به خطرات آن پی برده، سریعا به شما شوکران می‌خوراند!
      پدیده‌ای تحت عنوان «اندیشیدن منجر به عقیده» وجود خارجی نداشته و ندارد و هرگز نمی‌تواند داشته باشد، آدم‌ها برپایه‌ی مجموعه‌ای پیچیده اما قابل ِ شناسایی از تجربیات، احوال کنونی، مشخصات ِ شخصیتی و یکسری مسائل ِ مشابه دیگر مجموعه باورها و ارزشهایی را برای بهتر مواجه شدن با محیط پیرامون خود، ارتقا در هرم قدرت اجتماعی و افزایش شمار کسانی که می‌توانند روی آنها حساب باز بکنند انتخاب می‌کنند و بعد می‌روند دنبال پیدا کردن بهترین خطابه و دفاعیه در تائید ِ آن. همه یارکشی ِ بدوی و حیوانی‌ست و ذره‌ای اندیشه‌ی حقیقتا تهی از پیشداوری نداشته و ندارد. نه اینکه اینها بد باشد، بلکه «بحث» و «نوشتن» و اینها را بی‌مورد می‌کند. آنچه شما می‌نویسید(یا از آن مهمتر، می‌گویید)صرفا به روشی برای یار گزینی و مشخص کردن سرسپردگی‌های عقیدتی شما شناخته می‌شود و توسط آدمهایی که به دلایل پیشتر گفته شده همچون تجربه یا مشخصات اخلاقی ِ مشترک با شما به نتایج مشابهی رسیده‌اند تائید می‌شود. در جهان مجازی این تائید لایک و شر و پسند و اینهاست. در جهان واقعی هم نمودهای رفتاری دارد مثل سر تائید تکان دادن و دوست شدن با شما و خندیدن به جوکهای شما و ...

      یکی از مهمترین فاکتورهایی که در پرطرفدار شدن نوشته‌های شما تاثیر می‌گذارد به‌هنگامی ِ آنهاست. کمی زودتر از آمدن ِ تجربه‌ای که آن را تائید بکند، شما نادیده گرفته می‌شود. کمی پس از آنکه تجربه بین افراد زیادی درونی شد، شما سرکوب می‌شوید. نیچه این را به نیکی آموخته بود و بسیار درباره‌ی آن نوشته است. مثلا داوکینز دقیقا در لحظه‌ای که نظام اخلاقی مستقر بر جامعه‌ی آمریکایی در حال جایگزین شدن با چیز دیگری بود از راه رسید و کتب سخیف ِ او به شدت خوانده شد. هرچه داوکینز برای گفتن درباره مذهب داشت را پیشتر متفکرانی بسیار جدی‌تر و حسابی‌تر از او نوشته بودند، اما مسئله مهم به موقع رسیدن او به مجلس بود.

      مارکس در هر مورد که بر خطا بود این یک مورد را که همه چیز از اقتصاد در مفهوم عام ِ آن یعنی عوامل بیرونی محدودکننده‌ی رفتار انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد را به درستی تشخیص داده بود. اگرنه هرچه گفته و نوشته می‌شود پیشتر توسط دیگری بهتر و دقیق‌تر و درست‌تر گفته و نوشته شده اما در غیاب آن تجربه یا مشخصات اخلاقی ِ مشترک حتی فهمیده نمی‌شود چه برسد به اثرگذاری، پس نوشتن آنهم فایده‌ای ندارد زیرا تغییراتی که در راه هستند با یا بدون نوشته‌های شما جای دیگری می‌توانند مدافعان ِ خود را پیدا بکنند و اینطور نیست که شما جدی‌جدی وظیفه‌ی روشنفکری یا چیزی مبتذل شبیه به‌ آن داشته باشید. شکست آخوند در پدید آوردن یک جامعه‌ی یکدست که در آن هرکس سر جای خود قرار گرفته به سلب اعتبار از اسلام ِ شیعی به عنوان نسخه‌ای برای ساختن جامعه‌ی مدرن منجر می‌شد چه مثلا آرش بی‌خدا چهارتا کتاب ترجمه می‌کرد چه نه. او صرفا ابزار بیان دگرگونی‌های معنوی در جامعه‌ی خود را در لحظه‌ی مناسب فراهم کرد.

      قابل درک است که متفکران جدی در حد مثلا سقراط و محمد غزالی و مارکس یا مورخین ِ زندگی اینها دچار این توهم بشوند که لابد آثار اینها بوده که تغییرات ِ منتسب به ایشان را پدید آورده، ما اما محض آبرو هم که شده باید خشوع و خویشتنداری بیشتری نشان بدهیم و بدانیم اگر کسی چیزی که ما نوشته‌ایم را دوست داشته صرفا بخاطر این است که در لحظه‌ی درست آنچه در مرحله‌ای از خودآگاهی خود احساس می‌کرده را به کلام درآورده‌ایم نه اینکه به راستی او را قانع کرده باشیم. در بهترین شرایط به مقام یکی از این اندیشمندان ِ مشهور برکشیده می‌شویم که همگی ابزاری شدند برای توجیه باورها و اعمالی که بعید است ارتباط چندانی به آنها داشته باشد.

      راه ِ آلترناتیو این است که بجای بحث و نوشتن و اینها، چنان که باور دارید زندگی بکنید.
      من با کلیت سخن موافقم. اما نکته‌ی مهمی به نظرم می‌رسد:

      چرا گفتمان و نوشتن را به عنوان مقوله‌هایی جدی و مهم در میان همان مجموعه‌ی پیچیده که هر کس برای خود مطلوب می‌یابد، درنظر نمی‌گیرید؟ خصوصا در مورد آن افراد متفکر؟
      یعنی افرادی که به این روش‌ها خویشتن را و افراد مورد پسندشان را پیدا می‌کنند.
      بر این اساس، همچنان اثرِ یک متفکرِ تکینه و اصیل را هم در همان اتمسفر زمانه‌اش می‌توان توضیح داد. ولی نابهنگام بودن اندیشه‌ها و حتی سرکوب شدن‌شان توسط گله، از اهمیت‌شان نمی کاهد،
      زیرا آن اندیشه‌ها برای آنانکه «باید» نوشته شده‌اند!!
      Ouroboros این را پسندید.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    5. #11064
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      چرا گفتمان و نوشتن را به عنوان مقوله‌هایی جدی و مهم در میان همان مجموعه‌ی پیچیده که هر کس برای خود مطلوب می‌یابد، درنظر نمی‌گیرید؟ خصوصا در مورد آن افراد متفکر؟
      یعنی افرادی که به این روش‌ها خویشتن را و افراد مورد پسندشان را پیدا می‌کنند.
      چند دلیل وجود دارد، بعضی از آنها مبتذل هستند مثل ego investment، که وفتی اندیشه به کلام در می‌آید به دلیل ذات اجتماعی انسان و ذات سلسله‌مراتبی آن اجتماع، اجتناب‌ناپذیر می‌شود. نمونه‌ی خوبی از این را در مهمترین گفتگوهای تاریخ بشر که همانا مباحث میان ادیان مختلف یا تعابیر مختلف درون یک دین میان پیروان ِ آن هست می‌توانید مطالعه بکنید. بعضی دیگر هم انتزاعی‌تر هستند، مثل این حقیقت که ذهن ذاتا مشتاق است به تائید آنچه به امنیت و آرامش ِ «من»(۱)منجر می‌شود، و این در گرو تائید پیش‌فرض‌هایی‌ست که خارج از حوزه‌ی آگاهی انتقادی شما قرار می‌گیرند تا جایی که هیچوقت نمی‌توانید از توهم‌آلود نبودن افکار خود یا خودفریبی نبودن ِ آن ۱۰۰٪ مطمئن بشوید.

      ۱)منظور آرامش ِ عاطفی نیست منظور آرامش روحانی یا چیزی شبیه ثبات نظری‌ برای "درست" فکر کردن است، مثلا فاصله‌ی میان دال و مدلول در زبان(این حقیقت که وقتی من می‌گویم «درخت» ممکن است کاج در ذهنم باشد اما در ذهن شما تصویر یک صنوبر تداعی بشود، اما هر دوی ما وانمود می‌کنیم که می‌دانیم دقیقا داریم درباره چه چیزی صحبت می‌کنیم در حالی که اینطور نیست)، عامدانه نادیده گرفته می‌شود تا گفتگو میسر بشود و چیزهایی از این قبیل. افراد مبتلا به نوروسیس ممکن است افکار یا باورها یا اعمالی مرتکب بشوند که در ظاهر آرامش‌زداست تا آرامش‌زا اما هدف نهایی آنها هم حفظ موضع ذهنی‌ای‌ست که در آن هستند. توجه بفرمایید که منظورم از موضع ذهنی موضع عاطفی یا موضع فکری نیست. منظورم بنیان زبانی و تجربی‌ای که اندیشیدن را میسر می‌کند است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      بر این اساس، همچنان اثرِ یک متفکرِ تکینه و اصیل را هم در همان اتمسفر زمانه‌اش می‌توان توضیح داد. ولی نابهنگام بودن اندیشه‌ها و حتی سرکوب شدن‌شان توسط گله، از اهمیت‌شان نمی کاهد،
      زیرا آن اندیشه‌ها برای آنانکه «باید» نوشته شده‌اند!!
      اصلا چنین نیست، انسان اگر خود بر اساس همان عواملی که گفتم به اندیشه‌ای نرسیده، اصلا آن را درک نمی‌تواند بکند حتی اگر جلوی چشم او باشد، همچنانکه مهمترین مترجم نیچه یک چپ‌گرای لیبرال‌مسلکی بود، آنها که خود به این نتایج رسیده‌اند هم دیگر نیازی به آنچه نوشته شده ندارند. در طرف مقابل خطر بسیار واقعی تظاهر به ایمان وجود دارد که در تکرار بلافهم ِ اندیشه‌های نوشته شده‌ توسط دیگران نمود می‌یابد و باعث ازخودبیگانگی شخص می‌شود، چنانکه او دائم به دنبال پُر جلوه‌ترین افکار و اندیشه‌های می‌رود و عقاید از آنچه باید به تمنای وجود شما نمود کلامی ببخشند تبدیل می‌شوند به نوعی مُد که هیچ اعتقادی هم به آنها ندارید!

      تنها راه گفتگوی مفید و سازنده نارسیسیسم مطلق ذهنی‌ست، اینکه شما آدمهای دیگر و سخنان آنها را صداهای درون ِ سر خودتان تصور بکنید و از وجودشان برای تدقیق بیشتر آنچه باور دارید با آنچه می‌تواند با معیارهای شما برای «درست/نادرست» منطبق باشد استفاده بکنید. در این تعبیر شما یک آدم واقعی یا اسم کاربری یا چیزی نیستید، بخشی از مخیله‌ی ناطق من هستید که نوع به خصوصی از صحبت کردن و مواضع دارد تا از افراط در اشتیاق ذهن ِ من به آرامش جلوگیری کرده، آن را به چالش بکشد و مطمئن بشود باورهایی که دارم تا مرز مخرب بودن توهم‌آلوده نشده‌اند. الان من دارم با بخشی از خودم حرف می‌زنم!

      اینهم مشکل خطرناک تبدیل شدن به اسکیزوفرونی کلینیکی را دارد. من آدم ِ هوشمند از نزدیک می‌شناسم که نیمه دیوانه شده و به جادو جنبل ایمان حقیقی آورده. اینکه چطور کسی از کانت خواندن به دعانویسی می‌رسد توضیحش خیلی سخت است ولی اگر بنشینیم نگاه بکنیم حتما یک راهی از آن به این هست. صداهای داخل سرتان را بهتر است ناشنیده بگیرید تا اینکه با آنها به گفتگو بنشینید.
      زنده باد زندگی!

    6. 3 کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Angela (03-28-2020),Mehrbod (03-27-2020),Rationalist (03-27-2020)

    7. #11065
      سخنور سوم
      Points: 9,693, Level: 66
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 357
      Overall activity: 57.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      شاد
       
      مهربون
       
      homayoun آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      ماندگاه
      به تازگی مسکو
      نوشته ها
      443
      جُستارها
      14
      امتیازها
      9,693
      رنک
      66
      Post Thanks / Like
      سپاس
      136
      از ایشان 336 بار در 250 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      11 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پیشنهاد من به چندی از دوستان که آواتار ندارند, به یاد نمیمانید! من نوشته‌های اینجا را میخوانم ولی پُرگاه یادم نمی‌آید کی کی بوده...
      من از همون اول از 6 سال پیش که اینجا بودم همین بود آواتارم
      زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
      انتونیو ویوالدی

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از homayoun گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-24-2020)

    9. #11066
      شناس
      Points: 2,166, Level: 28
      Level completed: 11%, Points required for next Level: 134
      Overall activity: 9.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      Scary آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jul 2018
      نوشته ها
      90
      جُستارها
      7
      امتیازها
      2,166
      رنک
      28
      Post Thanks / Like
      سپاس
      68
      از ایشان 41 بار در 36 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      سایت دفترچه همان سایت گفتگو است؟ چرا وقتی آدرس سایت گفتگو را سرچ میکنم به سایت دفترچه وصل میشود؟
      و دلیل اینکه سایت گفتگو بسته شد چه بود؟

    10. یک کاربر برای این پست سودمند از Scary گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (03-26-2020)

    11. #11067
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی homayoun نمایش پست ها
      من از همون اول از 6 سال پیش که اینجا بودم همین بود آواتارم
      دگرش خواستنی است.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. #11068
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Scary نمایش پست ها
      سایت دفترچه همان سایت گفتگو است؟ چرا وقتی آدرس سایت گفتگو را سرچ میکنم به سایت دفترچه وصل میشود؟
      و دلیل اینکه سایت گفتگو بسته شد چه بود؟
      دامنه‌اش را خریدیم.

      به گمان بالا, بی‌انگیزگی.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    13. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (03-26-2020),Scary (03-26-2020)

    14. #11069
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Scary نمایش پست ها
      سایت دفترچه همان سایت گفتگو است؟ چرا وقتی آدرس سایت گفتگو را سرچ میکنم به سایت دفترچه وصل میشود؟
      و دلیل اینکه سایت گفتگو بسته شد چه بود؟
      برخی گردانندگان دفترچه همان گردانندگان گفتگو هستند منجمله خود من.
      دفترچه همان گفتگو نیست! ولی کاربرانی که روز نخست اینجا را ساختند همان کاربران قدیمی گفتگو هستند.
      دامنه گفتگو را خریدیم چسباندیم به اینجا همین و بس.

      گفتگو به چند دلیل بسته شد:
      ۱- ربوده شدن یکی دو نفر از کاربرانش (گردانندگانش) توسط جمهوری اسلامی , برای امنیت بقیه بستندش
      ۲- نبود منابع مالی کافی, آن زمان حقیقتن گران بود
      ۳- همان بی انگیزگی که مهربد گفت
      ۴- ظهور شبکه های اجتماعی
      Scary این را پسندید.
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    15. 3 کاربر برای این پست سودمند از sonixax گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Anarchy (03-26-2020),Mehrbod (03-26-2020),Scary (03-26-2020)

    16. #11070
      رهگذر
      Points: 1,498, Level: 21
      Level completed: 98%, Points required for next Level: 2
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      خداوند
      بی‌کمداشت
       
      Empty
       
      Thanks آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2018
      نوشته ها
      22
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,498
      رنک
      21
      Post Thanks / Like
      سپاس
      57
      از ایشان 28 بار در 20 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      قابل درک است که متفکران جدی در حد مثلا سقراط و محمد غزالی و مارکس یا مورخین ِ زندگی اینها دچار این توهم بشوند که لابد آثار اینها بوده که تغییرات ِ منتسب به ایشان را پدید آورده، ما اما محض آبرو هم که شده باید خشوع و خویشتنداری بیشتری نشان بدهیم و بدانیم اگر کسی چیزی که ما نوشته‌ایم را دوست داشته صرفا بخاطر این است که در لحظه‌ی درست آنچه در مرحله‌ای از خودآگاهی خود احساس می‌کرده را به کلام درآورده‌ایم نه اینکه به راستی او را قانع کرده باشیم. در بهترین شرایط به مقام یکی از این اندیشمندان ِ مشهور برکشیده می‌شویم که همگی ابزاری شدند برای توجیه باورها و اعمالی که بعید است ارتباط چندانی به آنها داشته باشد.
      عده‌ای دوان‌ دوان مقابل حرم حضرت معصومه تحصن کردند و بعد هم هجوم آوردند که این حرم‌ها خودشان شفا هستند و ما را از کرونا نترسانید. توییتریون ویدئوی این افراد که شعار «یا حیدر» می‌دادند را می‌گذاشتند و بالایش می‌نوشتند که ببینید ایرونی‌ها در عصر تکنولوژی و پیشرفت چنین جانورانی‌اند، آن‌وقت گیر می‌دهید چرا رضاشاه برای مدرن کردن ایران از زور و چکمه استفاده می‌کرد و آخوند از پشت‌بام هل می‌داد؟

      این‌که اندیشه‌ها نه به‌خاطر خودشان، بلکه سر بزنگاه‌های حساس است که برجسته و پذیرفته می‌شوند شرط لازم به نظر می‌رسد اما نه شرط کافی. Liberté, égalité, fraternité در انقلاب فرانسه پیروز شد تنها به این دلیل که انقلابیون از رقبای خود قوی‌تر بودند نه این‌که استدلال‌هایشان منطقی به نظر می‌رسید. آنارشیست‌ها مشغول لفاظی بودند، درحالی‌ که آن‌سو کمونیست‌ها انقلاب می‌کردند و پیروانشان افزون‌تر می‌شد. مهم نیست به مردم بگویید صدق یک گزاره از روی نتیجۀ آن به دست نمی‌آید، به‌هرحال اکثریت برای اندیشه‌ای که از آن دفاع می‌کنید طلب حداقل یک «الگوی موفق» می‌کنند تا بدانند آیا اندیشۀ شما قبلاً اجرایی شده و اگر شده تا چه میزان موفق بوده است.

      پیروزی جمهوری اسلامی در خاورمیانه یک «الگوی موفق» برای اسلام‌گراهای اطراف بود و یادآوری این‌که گویا می‌توان «نه شرقی بود و نه غربی» و مقابل لیبرال دموکراسی و کمونیسم ایستاد. مسلمین اطراف از فردای 57 در سودای احیای خلافت و امت اسلامی بودند. به‌هرحال می‌گفتند این صلح‌ها نَشاطی (به تلفظ اکبر، به فتح نون) هستند خسته‌کننده بین دو جنگ و دیر نباشد که دوباره کلیدهای قدس به دست خلیفه می‌افتد.

      وقتی اندیشه‌ای برای خودش به الگوی موفق دست پیدا کند گویی به همه‌چیز دست پیدا کرده: اندیشه‌ورش یک‌شبه می‌شود فردی مشهور که حتی اخم و خمیازه‌اش نزد طرفدارها حامل معنایی بزرگ است که سال‌ها بعد موضوع کتاب‌ها خواهد شد. برای دفعات بعد هم اگر خارج از حیطه‌اش صحبتی کند همگی به حرفش ایمان دارند یا حداقل زحمت راستی‌آزمایی حرفش را نخواهند کشید. سپس مردم از این خواهند گفت که آن اندیشه‌ور چه پیش‌گوی خوبی بوده و ما چه مردمانی بد که زودتر به حرف ایشان نرسیدیم.

      از گفتمان «غرب‌زدگی» و «خودکفایی» و «آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد» به جایی رسیدیم که تحلیل‌گرها آشکارا می‌گویند برای ساخت کشور راهی نیست جز موبه‌مو اجرا کردن آنچه پیشتر در غرب آزمایش شده است. این حرف‌ها لزوما نتیجۀ از بر بودن رساله‌های پدران آمریکا و کینز و فریدمن به دست نیامده، همان‌طور که کسی هم ایمانش قبلاً به اسلام با خواندن سیرت رسول‌الله و فتوح البدان و تاریخ طبری به دست نیامده بود، و باز همانطور که ایمان کمونیست‌ها با خواندن «سرمایه» و «چه باید کرد؟» به دست نمی‌آمد (حزب سوسیالیسم ایران زمانی تاسیس شد که اصلاً ترجمۀ فارسی این کتاب نبود یا اگر هم بود ترجمۀ کامل و صحیحی نداشت). می‌گویند موبه‌مو سیستم غربی را پیاده‌سازی کنیم تنها به این دلیل که غرب توانسته فعلاً بهتر از رقیب‌هایش به «الگوی موفق» تبدیل شود.

      بنابراین اندیشۀ تکنولوژی‌ستیزها با بحث به جایی نمی‌رسد مگر آنکه آنها بتوانند الگوی موفقی از زندگی بسازند که از رقیبش بهتر باشد. هیچ استدلالی، هر قدر منطقی، نمی‌تواند تکنوفیل‌ها و متمدن‌ها را قانع کند تا وقتی که می‌بینند این سیستم هنوز به‌خوبی کار می‌کند (و اصلاً به همین دلیل بود که کازینسکی می‌گفت انقلاب‌ها اغلب زمانی موفق بودند که در مقاطع حساس و زمانی که مردم نسبت به ناکارآمدی سیستم آگاهند کارشان را شروع می‌کنند).

      اما مردود کردن تاثیر اندیشه‌هایی که هنوز الگوی موفق ندارند چندان درست به نظر نمی‌رسد. به‌هرحال همان اندیشه‌های قبلی که امروز موفقند در وهلۀ اول هیچ الگویی برای کارآمدی اندیشه‌شان نداشتند، و جز با همان زبان نتوانستند هستۀ سخت و کم‌تعداد را جمع‌آوری کنند.

      آخر روز، کسانی که از همان رضاشاه مثال می‌زدند، و ادیان را به دلیل اینکه اندیشه‌شان با شمشیر برپا شد را تمسخر می‌کردند، آن روز به این نتیجه رسیدند که اندیشه‌ها برای تثبیت به چیزی فراتر از بازی‌های زبانی نیازمندند. کسانی که می‌گفتند اندیشه‌های صحیح و بدیهی مثل 2+2=4 هستند و اگر کمی بیشتر برای مردم تبلیغ کنیم همگی می‌پذیرند، می‌بینند احتمالاً تنها چیزی که مردم سر آن اختلاف ندارند همان اثبات‌های ریاضی باشد. آن هم فقط به‌خاطر اینکه اثبات‌های ریاضی صرفا بی‌خطرند و کمتر با اندیشه‌های ذهنی دیگران به تضاد می‌خورند، درغیراین‌صورت همان‌ها اعداد را آنقدر شکنجه می‌کردند تا اثبات خودشان را در تثبیت اندیشه‌شان بیرون بکشند.

      و البته همین هم بحثی بی‌خودی و فقط کلامی. صرفاً محض اطلاع عرض شد.
      ویرایش از سوی Thanks : 03-26-2020 در ساعت 07:14 AM
      Mehrbod این را پسندید.

    17. 3 کاربر برای این پست سودمند از Thanks گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (03-26-2020),Ouroboros (03-26-2020),Rationalist (03-27-2020)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 15 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 15 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •