٭٭٭٭ کجا بودیم, کجا هستیم:
نِشان‌ها:
٭٭٭٭ کجا بودیم, کجا هستیم:
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Alice(10-31-2013),Anarchy (10-17-2013),sara (10-17-2013),sonixax (10-17-2013),مزدك بامداد (10-17-2013)
نِشان‌ها:
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-28-2013 در ساعت 09:59 PM
—مزدک بامداد
Alice(10-31-2013),Aria Farbud (11-02-2013),Fiona (10-28-2013),Gilgamesh (10-29-2013),Nevermore (10-28-2013),sonixax (10-28-2013),مزدك بامداد (10-29-2013)
نوشته اصلی از سوی Mehrbod
LOVELY JUBBLY
امروز که نوبت جوانی من است
می نوشم از آن که کامرانی من است
عیبم نکنيد گرچه تلخ است خوش است
تلخ است از آن که زندگانی من است
نِشان‌ها:
LOVELY JUBBLY
anything, that gets you talking! ;)
—مزدک بامداد
Fiona (04-13-2014)
نِشان‌ها:
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-31-2013 در ساعت 06:59 AM
—مزدک بامداد
Alice(10-31-2013),Aria Farbud (10-31-2013),homayoun (10-31-2013),sara (11-02-2013),sonixax (11-01-2013),Spehr (12-25-2013),مزدك بامداد (10-31-2013)
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
نِشان‌ها:
ویرایش از سوی Mehrbod : 11-08-2013 در ساعت 03:31 PM
—مزدک بامداد
Aria Farbud (11-10-2013),homayoun (11-08-2013),مزدك بامداد (11-15-2013)
نِشان‌ها:
—مزدک بامداد
نِشان‌ها:
—مزدک بامداد
زمانی که مردم نادان برای اُستوانش خدایانشان همدیگر را تکه پاره می کردند من با چهار سیم و یک تکه چوب اوای خدا را روی کاغذ می نگاشتم!
انتونیو ویوالدی
هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)
مجوز های پیک و ویرایش
پاسخ با گفت‌آورد
