Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
ساختارشناسی زبان پارسیک - برگ 29
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 29 از 39 نخستیننخستین ... 101112131415161718192021222324252627282930313233343536373839 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 281 به 290 از 390

    جُستار: ساختارشناسی زبان پارسیک

    1. #281
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      درود دیگربار!
      بسیار نیکو!! آفرین!!
      سخنت بِسَره (کاملا) درست است ولی همانگونه که می دانی و من را می شناسی، من خواهان ساخت یک نوزایش در زبان پارسیک هستم و به نگرم این نوزایش با همین چیزهای کوچک (و از نگر تو ناگرانسنگ) آغازیده می شود و به چیزهای بزرگتر می انجامد(یا می پایاند).
      همانگونه که پیشتر هم گفتم، ریخت درست این واژگان (دست کم در نگارش و نه خوانش) به گونه ی -Fru و -Fra می باشد و همچنین نگارش درست واژه ی "فشرده" به گونه ی (Fshorda(g/k می باشد که از کارواژه ی "Fshordan" [پارسی امروزین --] F(e)shordan / (A)fshordan] ساخته شده. شوند این انجام این کار هم کوتاه نویسی، درست نویسی و برگرداندن واژه به واژه ی مادر خود و ... است.
      ستوده جان بیشتر کسانیکه من در این اسپاش[1] مجازی میبینم از آموختن یک کارواژه[2] هم ناتوان هستند, چه رسد[3] به این چیزها! ((:


      این را چند روز پیش میخواندم و میخندیدم: https://www.facebook.com/pure.persia...tal_comments=6


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mazdak
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Atefeh-B
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mazdak
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Atefeh-B
      سپاسِ فراوان مزدکِ گرامی. اما پرسشی هست که اکنون که شما را یافتیم درمیان میگذاریم. آیا پارسی نمودنِ زبان، به چیستی و کیستیِ یک فرهنگ آسیب نمیزند؟ بسیاری از سرایندگانِ گذشته یِ ایران از واژگانِ عربی برایِ سراییدنِ سود میجستند، با دگرگونیِ زبان، کسانِ بیشماری با دیوانهایِ بزرگانی همچون مولانا و حافظ بیگانه خواهند شد. راهکار چیست؟
      نه، فرهنگ همانند خود آدمی در روند دگرگونی و فرگشت است. ما نمیتوانیم به چیزهایی که زمانشان گذشته و به زندگی و بهروزی ما آسیب میزنند، وفادار باشیم چون هزار سال چنین بوده. پوست تخم مرغ هم برای ٢١ نخست برای جوجه خوب است و سپس اگر نشکند، مرگ جوجه را در پی دارد. ما از فرهنگ کهن خود ، بسیار چیزهای سودبخش و زیبا داریم که چیستی و کیستی ما را بی همتا و یگانه نموده است و جهانیان مارا از ان ها باز میشناسند.

      از سوی دیگر، هم اکنون نیز برای خواندن و دریافتن نوشته های ادبی کهن، نیاز به واژه نامه داریم، پس چیزی دگرگون نمیشود جز اینکه آیندگانی که در پی یادگیری ادبسار کهن ما هستند، بیشتر به واژه نامه ن مینگرند ولی کسانی که ساهنامه میخوانند، نیاز کمتری خواهند داشت. در همه ی زبانها هم چنین است، انگلیس ها هم اکنون نمیتوانند شکسپیر را درست دریابند چون زبان دگرگون شده است.

      از این گذشته، این ادبسار کهن چه چیزی برای ما به ارمغان آورده جز واپسماندگی و آفتابه، ایا کسی آنهارا ،میخواند یا در کتابخانه ها خاک میخورند؟
      درود؛ چنین است؛ اما نه از رویِ آفتابه پرستی، که به سببِ میهن دوستی سخن میرود: که چارگامه رفتن، روشِ پسندیده ای نیست؛ اندکی نرمش. وانگهی در اسراییل نیز چنین کردند و اکنون بسیاری از مردمان در برآوردنِ نیازهایِ روزینه شان با دشواری روبرویند. بهرروی ما دانشِ شما را ارج مینهیم.
      ما از بیخ توان چارگامه رفتن را نداریم. ما چند سال است اینجا میکوشیم و هنوز نتوانستیم یک واژه ی "سپاس" را هم جا بیندازیم و خوانندگان ما به ما میگویند "ممنون از زحماتتون" !! :) پس این نگرانی تان بیجاست. ما باید اینجا هشت گامه برویم تا مگر دیگران دو میلیمتر بجنبند.





      نون[4] تو اگر میتوانی چیزی را جابیاندازی بیانداز, چشم من که آب نمیخورد! :))





      ----
      1. ^ Espâš || اسپاش: فضا Ϣiki-En, www.loghatnaameh.org space
      2. ^ kâr+vâže::Kârvâže || کارواژه: فعل Dehxodâ verb
      3. ^ Rasad || رسد: سهم Dehxodâ, Ϣiki-En share || رسد: قسمت portion | || رسد: سهمیه quota
      4. ^ Nun || نون: اکنون; حالا MacKenzie, Ϣiki-En, Ϣiki-Pâ now nun
      Sotude این را پسندید.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-19-2013),Sotude (04-19-2013)

    3. #282
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ_Mehrbod نمایش پست ها
      ٭٭٭٭٭ دستورمندی و توانایی شگرفِ زبان پارسیک در بازگوییِ باریکانه‌یِ سخن:


      Suxtan —> Suz



      Indicative - Past
      suxtand suxtid suxtim suxt suxti suxtam Simple
      misuxtand misuxtid misuxtim misuxt misuxti misuxtam Imperfect
      dâštand misuxtand dâštid misuxtid dâštim misuxtim dâšt misuxt dâšti misuxti dâštam misuxtam Progressive
      suxteand suxteid suxteim suxte suxtei suxteam Narrative
      misuxteand misuxteid misuxteim misuxte misuxtei misuxteam Narrative Imperfect
      dâšteand misuxteand dâšteid misuxteid dâšteim misuxteim dâšte misuxte dâštei misuxtei dâšteam misuxteam Narrative Progressive
      suxte budand suxte budid suxte budim suxte bud suxte budi suxte budam Precedent
      misuxte budand misuxte budid misuxte budim misuxte bud misuxte budi misuxte budam Precedent Imperfect
      dâštand misuxte budand dâštid misuxte budid dâštim misuxte budim dâšt misuxte bud dâšti misuxte budi dâštam misuxte budam Precedent Progressive
      suxte budeand suxte budeid suxte budeim suxte bude suxte budei suxte budeam Precedent Narrative
      misuxte budeand misuxte budeid misuxte budeim misuxte bude misuxte budei misuxte budeam Precedent Narrative Imperfect
      dâšteand misuxte budeand dâšteid misuxte budeid dâšteim misuxte budeim dâšte misuxte bude dâštei misuxte budei dâšteam misuxte budeam Precedent Narrative Progressive
      Indicative - Present
      suzand suzid suzim suzad suzi suzam Simple
      misuzand misuzid misuzim misuzad misuzi misuzam Imperfect
      dârand misuzand dârid misuzid dârim misuzim dârad misuzad dâri misuzi dâram misuzam Progressive
      Indicative - Future
      xavâhand suxt xavâhid suxt xavâhim suxt xavâhad suxt xavâhi suxt xavâham suxt Simple
      Subjunctive - Past
      suxte bâšand suxte bâšid suxte bâšim suxte bâšad suxte bâši suxte bâšam Narrative
      misuxte bâšand misuxte bâšid misuxte bâšim misuxte bâšad misuxte bâši misuxte bâšam Narrative Imperfect
      suxte bude bâšand suxte bude bâšid suxte bude bâšim suxte bude bâšad suxte bude bâši suxte bude bâšam Precedent Narrative
      misuxte bude bâšand misuxte bude bâšid misuxte bude bâšim misuxte bude bâšad misuxte bude bâši misuxte bude bâšam Precedent Narrative Imperfect
      Subjunctive - Present
      besuzand besuzid besuzim besuzad besuzi besuzam Simple
      Imperative - Past
      suxte bâšand suxte bâšid suxte bâšim suxte bâšad suxte bâš suxte bâšam Narrative
      Imperative - Present
      besuzand besuzid besuzim besuzad besuz besuzam Simple




      پ.ن.
      توانگرفته از Main page - Persian grammar lessons, phrasebook and verb conjugator

      اگر نلغزم، نزدیک به 2 سال پیش به تارنمای سرور جهانشیری سر زدم و از دیدن این همه کارواژه و زمان (tense) و ساخته شدن یکباره ی همه ی آن ها شاخ درآوردم!!!!!!!! ما کِی می گوییم (چه در گفتار و چه در نوشتار!) داشته ام می سوخته ام، می سوخته بودم، داشته ام می سوخته بودم، می سوخته باشم، می سوخته بوده باشم و ...
      براستس که خنده آور است!!!! من نمی دانم ایشان چگونه این همه زمان را یکشبه و به یکباره در زبان پارسیک ساختند که ما درنیافتیم!!!!! به نگر من این زمان هایی که ایشان از خود درآورده اند نه به سود سُخَنمَندان (متکلمان؟) پارسیکزبان است و نه به سود کسانی که می خواهند پارسیک بیاموزند! با این کار یادگیری زبان را برای خود و (بیشتر برای) ناپارسیکزبانان دشوار و دشوارتر می کنیم. تا آنجا که من می دانم، زبان پارسیک، 13 زمان بیشتر ندارد که همینها بسیار بسنده اند و به زمان های بیشتر از آن نمی نیازیم (بهتر است بگویم که در این زمینه، به رونوشت برداری از دیگر زبان ها مانند انگلیش نمی نیازیم!!!!):
      نوشیدن:
      1- نوشیدم
      2- می نوشیدم
      3- داشتم می نوشیدم
      4- نوشیده ام
      5- می نوشیده ام (کاربرد بسیار کمی (تا اندازه ی صفر) در پارسیک دارد!!)
      6- داشته ام می نوشیده ام!! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد و اگر نلغزم، رونوشت یا برابر [(have been verb+ing (gerund] می باشد!) از کجا آمده؟!!
      7- نوشیده بوده ام (کاربرد کمی در پارسیک دارد!)
      8- می نوشیده بوده ام !! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد!!!) از کجا آمده؟!!
      9- داشته ام می نوشیده بوده ام !!!!! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد!!!) از کجا آمده؟!!
      10- نوشَند (کاربرد بسیار کمی (تا اندازه ی صفر) در پارسیک امروزین دارد و تنها در چامه ها و نوشته های ادپیک و کهن دیده می شود!)
      11- می نوشم
      12- دارم می نوشم
      13- خواهم نوشید
      14- نوشیده باشم
      15- می نوشیده باشم!! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد!!!) از کجا آمده؟!!
      16- نوشیده بوده باشم
      17- می نوشیده بوده باشم!!!!! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد!!!) از کجا آمده؟!!
      18- بنوشم
      کنون اگر زمان هایی که سرور جهانشیری از خود درآورده اند را به کنار بگذاریم، به شمار 13 زمان در نوشتار و بیشینه (دست بالا --> ماکزیمم) 10 زمان در گفتار می رسیم که در کاربرد (عملا) در زمان پارسیک گفتار، تنها از 7 زمان بهریده می شود!
      ایشان (سرور جهانشیری) بسیار دلسوز زبان پارسیک هستند که دارند آن را به زبان جهانیک انگلیش به همه بازدیدگران تارنمایشان می آموزانند ولی به نگر من ایشان دارند (نا خودآگاهانه/خواسته) دیگران را از نزدیک شدن به زبان پارسیک باز می دارند!!! چه بهتر بود به جای ساختن چندین زمان برساخته و "عجق وجق!!"، ایشان زمان های پارسیک کنونی را (هم گفتاریک و هم نوشتاریک) تنها در این "جدول" می گنجاندند!
      نگر شما در این باره چیست؟!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-19-2013)

    5. #283
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      17- می نوشیده بوده باشم!!!!! (هیچ کاربردی در پارسیک ندارد!!!) از کجا آمده؟!!
      نه, این طومارنویسی‌ها را هم نداشت:





      انگار با ادبسار[1] پارسیک چندان سروکار نداری‌ ها ستوده جان (:
      من همه‌یِ این tense‌ها را در خود نسک خوانده ام و هیچ چیز شگفت‌انگیزی درباره اشان نیست.

      اگر در سرچشمه‌هایِ پارسیک نیز بکندوکاوی[2] چندین tense دیگر هم داشته‌ایم که از دست رفته‌اند, نمونه‌وار برای همین "داشتن" ما "همی" هم داشته‌ایم و امروز رو به مرگ است:

      نوشته را همی میخواندند = نوشته را داشتند میخواندند






      ----
      1. ^ adab+sâr{pasvand}::Adabsâr || ادبسار: ادبیات Ϣiki-En literature
      2. ^ kand+o+kâftan::Kandokâftan <— Kandokâvidan || کندوکافتن: کندوکاوی کردن; وررفتن Dehxodâ, Ϣiki-En to tinker

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Sotude (04-19-2013)

    7. #284
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      مهربد جان، "مثلا" می خواستی یه دستی بزنی؟!!!!!!!
      به گفته ی خودت، باریک بینی نداری!!!! من که نگفتم زمان "التزام گذشته ی نقلی" توی پارسیک نیست، گفتم "التزام گذشته ی نقلی استمراری" توی پارسیک نیست!!! به سخن دیگه، من نگفتم "نوشیده/گرفته/سوخته بوده باشم" توی پارسیک نیست، گفتم زمان "می نوشیده/گرفته/سوخته بوده باشم" توی پارسیک نیست!! تو یک نوشته "معتبر" با این زمان از یک نویسنده (نه از ویکی پیدیا!) رو به من نییییشان بده!!!
      چشم به راه نگر تو و دیگر دوستان هستم.
      سربلند باشید! ما که می ریم بخوابیم. با روادیییییییید!!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    8. 2 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-19-2013),sonixax (04-19-2013)

    9. #285
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ_Mehrbod نمایش پست ها
      چندین tense دیگر هم داشته‌ایم که از دست رفته‌اند, نمونه‌وار برای همین "داشتن" ما "همی" هم داشته‌ایم و امروز رو به مرگ است:

      نوشته را همی میخواندند = نوشته را داشتند میخواندند
      دلم نیامد این را نگویم و بخوابم!!!
      شما که دیگر باید بهتر بدانید که ذر پارسیک، زمان کنون/ گذشته ی دنباله دار(استمراری) نبوده و همین "همی" که می گویی به "می" دگریده شده که کاری به بَهرِش (بکارگیری/استفاده) آن در گذشته ندارم ولی در پارسیک امروزین از "می" برای ساختن زمان کنون/گذشته اخباری( آگَهیک) از آن بهریده می شود. زمان کنون/گذشته دنباله دار (داشتن + کارواژه) که می گویی، تنها چند سال است که از زبان گفتار به نوشتار راه یافته و در سرشت (اصل)، زمانی برساخته ولی پرکاربرد است!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Sotude گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (04-19-2013),sonixax (04-19-2013)

    11. #286
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      دلم نیامد این را نگویم و بخوابم!!!
      شما که دیگر باید بهتر بدانید که ذر پارسیک، زمان کنون/ گذشته ی دنباله دار(استمراری) نبوده و همین "همی" که می گویی به "می" دگریده شده که کاری به بَهرِش (بکارگیری/استفاده) آن در گذشته ندارم ولی در پارسیک امروزین از "می" برای ساختن زمان کنون/گذشته اخباری( آگَهیک) از آن بهریده می شود. زمان کنون/گذشته دنباله دار (داشتن + کارواژه) که می گویی، تنها چند سال است که از زبان گفتار به نوشتار راه یافته و در سرشت (اصل)، زمانی برساخته ولی پرکاربرد است!
      «می‌سوخته بوده باشد» از دیدگاه دستور زبان چیز پیچیده‌ای ندارد (گذشته‌ای ناپایانیده) و گوگل هم برآیه‌هایی جسته گریخته میدهد که نمایانگر کاربردِ اندکِ آن میان مردم است.

      بودنش بیگمان بهتر از نبودن اشه!

      همچنین "همی" بیگمان همان "می" نیست (دومی میتواند از آن برگرفته شده باشد, من نمیدانم), ولی کارکرد خودش را داشته و دارد:


      همی بینم ساقی را که گرد جام می گردد
      ز زر پخته بویی بر که سیم اندام می گردد
      ...
      دگر دل دل نمی باشد، دگر جان می نیارامد
      که آن ماه دل و جانها بگرد بام می گردد
      چو خرمن کرد ماه ما، بران شد تا بسوزاند
      چو پخته کرد جانها را، بگرد خام می گردد
      دل بیچاره مفتون شد، خرد افتاد و مجنون شد
      بدست اوست آن دانه، چه گرد دام می گردد
      ز گردش فارغست آن مه، چه منزل پیش او چه ره
      برای حاجت ما دان که چون ایام می گردد

      شهی که کان و دریاها زکات از وی همی خواهند

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (04-19-2013),Sotude (04-20-2013)

    13. #287
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ_Mehrbod نمایش پست ها
      «می‌سوخته بوده باشد» از دیدگاه دستور زبان چیز پیچیده‌ای ندارد (گذشته‌ای ناپایانیده) و گوگل هم برآیه‌هایی جسته گریخته میدهد که نمایانگر کاربردِ اندکِ آن میان مردم است.

      بودنش بیگمان بهتر از نبودن اشه!
      دوست من، شما گویی می دوسید (دوست دارید) زبان را هرچه پیچیده تر و دشوارتر کنید!!! هنگامی که از 13 زمان باشنده (موجود) ذر نوشتار پارسیک تنها [دست بالا] از 7 زمان در گفتار بهریده می شود، این نشان از آسوده خواهی متکلمان (سُخنوَران؟/سُخنمَندان؟) پارسیکزبان است که می کوشند به کوتاهترین گونه ی شاینده، پیام خود را به دیگران برسانند؛ این روند در زبان های دیگر هم هست. کنون پافشاری سرور جهانشیری بر ساختن زمان های دیگر که هیچگاه نه در گفتار و نه در نوشتار از آنها بهریده نخواهد شد، بر چیست، نمی دانم!!!!
      به یک پارسیکزبان بگویید "می خورده بوده باشم" یا "داشته ام می نوشیده بوده ام"، ببینم در می یابد که چم و فرداشت اینها چیست؟!!!! بهتان برنخورد ولی اگر پارسیک تا این اندازه بی در و پیکر شده است که هرکسی پیدا می شود و چند زمان "عجق وجق" به این زبان می افزاید و آنها را "جزو" دستور زبان پارسیک می داند، خُب بگویید تا ما هم چند روال (قاعده) و دستور برای خودمان بسازیم و به پارسیک درون کنیم، شاید تنها دگرسانی من با سرور جهانشیری، نداشتن یک تارنما باشد!!! می دانید که من در ساختن روال و روالمندسازی دستورزبان "ید طولایی" دارم!!!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    14. #288
      شناس
      Points: 1,239, Level: 19
      Level completed: 39%, Points required for next Level: 61
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Sotudeye Setâyide
       
      خونسرد
       
      Sotude آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      ایران
      نوشته ها
      54
      جُستارها
      0
      امتیازها
      1,239
      رنک
      19
      Post Thanks / Like
      سپاس
      126
      از ایشان 97 بار در 43 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nâxodâ_Mehrbod نمایش پست ها
      همچنین "همی" بیگمان همان "می" نیست (دومی میتواند از آن برگرفته شده باشد, من نمیدانم), ولی کارکرد خودش را داشته و دارد:


      همی بینم ساقی را که گرد جام می گردد
      ز زر پخته بویی بر که سیم اندام می گردد
      ...
      دگر دل دل نمی باشد، دگر جان می نیارامد
      که آن ماه دل و جانها بگرد بام می گردد
      چو خرمن کرد ماه ما، بران شد تا بسوزاند
      چو پخته کرد جانها را، بگرد خام می گردد
      دل بیچاره مفتون شد، خرد افتاد و مجنون شد
      بدست اوست آن دانه، چه گرد دام می گردد
      ز گردش فارغست آن مه، چه منزل پیش او چه ره
      برای حاجت ما دان که چون ایام می گردد

      شهی که کان و دریاها زکات از وی همی خواهند
      من نگفتم که "همی" همان "می" می باشد، گفتم که در گذر زمان، نشان زمان دنباله دار "همی" ساییده شده و به "می" دگریده شده است یا اینکه به گفته ی شما، "همی" و "می" یکی شده اند؛ کنون اگر برخی چامه سرایان امروزین می آیند و هم از "همی" و هم از "می" در چامه های خود می بهرند (بهره می برند)، نشان این نیست که "همی" با "می" دگرسان است. نمی دانم که آیا سگال (منظور؟) ام را به درستی رساندم؟!
      ,Living in a world which everybody is a sheep or a wolf
      ...!I'd rather be a shepherd
      !Let them shred one-another! ... I do play my own flute

    15. #289
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      من نگفتم که "همی" همان "می" می باشد، گفتم که در گذر زمان، نشان زمان دنباله دار "همی" ساییده شده و به "می" دگریده شده است یا اینکه به گفته ی شما، "همی" و "می" یکی شده اند؛ کنون اگر برخی چامه سرایان امروزین می آیند و هم از "همی" و هم از "می" در چامه های خود می بهرند (بهره می برند)، نشان این نیست که "همی" با "می" دگرسان است. نمی دانم که آیا سگال (منظور؟) ام را به درستی رساندم؟!
      این چامه‌ای که آوردیم از «مولانا جلال الدین محمد بلخی» از سده‌یِ ١٢ ام میلادی بود‌ ها!!

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    16. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Sotude (04-20-2013)

    17. #290
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      به یک پارسیکزبان بگویید "می خورده بوده باشم" یا "داشته ام می نوشیده بوده ام"، ببینم در می یابد که چم و فرداشت اینها چیست؟!!!! بهتان برنخورد ولی اگر پارسیک تا این اندازه بی در و پیکر شده است که هرکسی پیدا می شود و چند زمان "عجق وجق" به این زبان می افزاید و آنها را "جزو" دستور زبان پارسیک می داند، خُب بگویید تا ما هم چند روال (قاعده) و دستور برای خودمان بسازیم و به پارسیک درون کنیم، شاید تنها دگرسانی من با سرور جهانشیری، نداشتن یک تارنما باشد!!! می دانید که من در ساختن روال و روالمندسازی دستورزبان "ید طولایی" دارم!!!

      اگر هم در این میان از جام زهرآگین مینوشیده بوده باشد, بیگمان تا پایان اش را بتنهایی ننوشیده و میتوانیم بروشنی
      ببینیم که در میان گساردن[1] و آشامیدن توجهش به کار دیگری گرفته شده و کس دیگری نیز به جام لب زده است.

      این هم یک گزاره‌یِ رسا.





      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Sotude نمایش پست ها
      دوست من، شما گویی می دوسید (دوست دارید) زبان را هرچه پیچیده تر و دشوارتر کنید!!! هنگامی که از 13 زمان باشنده (موجود) ذر نوشتار پارسیک تنها [دست بالا] از 7 زمان در گفتار بهریده می شود، این نشان از آسوده خواهی متکلمان (سُخنوَران؟/سُخنمَندان؟) پارسیکزبان است که می کوشند به کوتاهترین گونه ی شاینده، پیام خود را به دیگران برسانند؛
      نخست اینکه من میدانم شما در پیِ سادگی زبان برای میمون‌ها هستید و میخواهید یک پارسیک ساده بسازید که هتا شامپانزه‌های ِ خویشاوند ما آمدمها هم بتوانند به آن بسخنند ستوده جان! (:

      دیگر اینکه این اندازه این ساختار لعنتیِ «می+بن گذشته+بوده+باشیدن» پیچیده بود که مغز من اکنون از ساختن یک گزاره درد میکند و میروم بجا مانده‌یِ روز را بیاسایم!! (((:





      ----
      1. ^ Gosâridan <— Gosârdan || گساریدن: مصرف کردن Dehxodâ, Ϣiki-En to consume

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    18. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Sotude (04-20-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. جداییده: ساختارشناسی زبان پارسیک
      از سوی محمد در تالار ادبسار
      پاسخ: 34
      واپسین پیک: 08-11-2016, 08:11 PM
    2. پاسخ: 22
      واپسین پیک: 04-17-2014, 03:53 PM
    3. پاسخ: 5
      واپسین پیک: 11-11-2013, 07:50 PM
    4. پاسخ: 72
      واپسین پیک: 10-26-2013, 02:02 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •