فَردید
تنها نژآد آدم + بهزیوی آدمه، اگر با جانداران نیک و خوب برخورد میکنیم، برای اینکه که در برآیند هماگ
باز داریم در راستای ژن خودمان پیش میرویم، اگرنه جانوران و جاندارانی که برای ما سودی نداشته باشند
و هتا آسیبرسان باشند، روشنه و بنداشتیکه که نگه داشتنشون "اخلاقی" نیست. نگهداشتن ویروس hepatitis اخلاقی نیست!
ارزشهای نامبرده بر پایهی مهاد فرابرنهادگی (supervenience) بدست میایند، ریزگان با اندرکنش با یکدیگر
راژمان (râžmân = system) های پیچیدهتری را پدید میآورند که هوتادینوار (qualitatively) از ریزگان سازندهی خود دگرسان میباشند.
نمونهای که پیشتر نامبردهایم، یک میلیون مولکول آب تنها یک میلیون مولکول آب هستند، ولی زمانیکه با
یکدیگر میاندرکنند به چیزی آبگون بنام آب میرسیم که هوتادینوار دگرسان از آب است و ویژگیهایی دارد که تنها و تنها روی آب کارساز هستند.
بهمین ریخت، زمانیکه به چهار تریلیون یاخته پروانهی اندرکنش با یکدیگر میدهیم، به چیزی به نام "آدم"
میرسیم که از یاختگان خود فراتر رفته: با برنهادن (رویهم گذاشنت) به چیزی فراتر میرسید —> فرابرنهادگی
باز بهمینسان، زمانیکه به چند هزار و فراتر پروانهی اندرکنش میدهیم، به چیزی بنام "بشریت" میرسیم که ویژگیهایی دارد که تنها در تراز بشریت کار میکنند، یکی از آنها اخلاقیات فرازیستی باشد.
اخلاقیات فرازیستی برای آدمی که تک و تنها در یک آبخوست دورافتاده بی هیچ جک و جانوری میزیود هستش ندارد، برای یاختگان همین آدم نیز هستش ندارد.