خوب همینست من میگویم روانشناسی را شما بکل منکر میشوید.ما از ابتدا میگوییم اثرات وراثت و طبیعت در گرایش جنسی وجود دارد و قابل ملاحظه هم هست،گزینه های دیگر محیط میماند و شانس و باقی مکانیزمها.اینکه شما میگویید دست خودمان است این میان یکهو اختیار و اراده آزاد را میاورید بکل منکر وجود مکانیزمها در مغز انسان میشوید.اینطور باشد مثلا در تحلیل گرایش به قتل هم یکی بگوید "هر کس دست خودش است" میشود تحلیل روانشناسی.
شما دارید معکوس استدلال میکنید و مصادره به مطلوب میکنید.بحث اخلاقی و تعهد یک بحث است بحث گرایش و تحلیل روانشناسی یکچیز دیگر است،شما برای سرزنش بی قید و بندی جنسی دارید میگویید دست خودمان است اراده آزاد داریم چرا که طبیعی بودن را مانع شرزنش اخلاقی میدانید،در حالی که ربطی ندارد و اساسا ربطی به طبیعی بودن هم ندارد،عامل محیط (که آنرا دیگر گمان نکنم بکل نفی کنید و خودتان گفتید که جامعه و مردان رفتار جنسی را تعیین میکنند) هم فرقی ندارد.اگر علت مثلا بی قید و بندی مردی محیط باشد باز هم از دیدی که وارد شده اید نمیشود که سرزنش کنید طرف را،چون محیط او را مجبور کرده.اینست که بکل باید روانشناسی و علیت را بگذاریم کنار بگوییم انسانها اختیار دارند چرا که ما مخواهیم آنها را سرزنش اخلاقی کنیم.
اینست که این دو مطلب اخلاق و چه باید بکنیم را از اینکه چه هست و مشاهده میکنیم جدا کنید همه چیز حل است.
حواسم اصلا بجناب فروید نبود،ولی مشخص است که این بخش سخنان جناب فروید منسوخ شده و توضیخات بسیار علمیتر آن مانند چرایی مکیدن کودکان در کودکی هم جالب است که از روانشناسی فرگشتی میایند.