سپاس از شما دوست نازنین
شواهد برخلاف دیدگاه شما گواهی میدهند، در این سه-چهار دههی اخیر ما بازگشت و سربرآوردن ِ دوباره و قدرتمند ِ مذهب را شاهد بودهایم. خوشبینی ِ صد سال پیش که در آن مذهب هیچ شانسی در برابر «دنیای جدید» نداشت، علم و منطق(تکنولوژی و فلسفه؟)دین را همان زمان منسوخ، و ایدهی خدا را روبه انقراض میدیدند ثابت شد که سخت در اشتباه بوده.
برای مثال، نگاهی بکنید به موفقیت بزرگ مارکسیسم در سه ربع آغازین قرن بیستم، کاری به بنمایهی ِ آن ایدئولوژی ندارم، روششناسی ِ مارکسیستی منظورم است، تصور اینکه باوری تا آن اندازه متریالیستی، منطق پرست، ضد مذهب، طرفدار تکنولوژی و علمگرا الان در جهان موفقیتی یک صدم، یک هزارم یا اصلا یک ده هزارم مارکسیسم میان ِ مردم عادی ِ کوچه و خیابان کسب بکند برای روشنفکران ِ دین گریز زمان ِ ما یک رویاست تا واقعیت.
مسئله این نیست که «تعداد» مذهبیها بیشتر شده، اگر این بود تعداد لامذهبها هم به همان نسبت(اگرنه چند برابر)افزایش داشته، مسئله اینست که «نوع» برخورد با مذهب تغییر کرده. در سراسر جهان(از آمریکای شمالی و اروپای غربی تا خاورمیانه و آفریقا)، ما با بازگشت هیولاوار ِ بنیادگرایی ِ مذهبی روبرو هستیم. آدمهایی که علنا طالب بازگشت به دوران ِ ماقبل مدرنیته، دخالت مذهب در سیاست، بازگرداندن ِ هویت مذهبی به کشورشان و ترویج جهانبینی مذهبی در برابر جهانبینی علمی هستند. این تغییر نوع ِ برخورد با مذهب برای ما آدمهای غیرمذهبی باید زنگ هشداری باشد.
اما مشکلی که من میبینم فقط مذهب نیست، مسئله بسیار ریشهایتر از اینهاست.