انچنان به حرفی که من زدم مربوط نبود!..ادعا این هست که ادم کنونی به موجودی فراتر از خود و به مقام خدایگان می رسد و انسان خردمند به پایان راه خود رسیده است..چنین چیزی از نظر من محال است..دلیل ان هم این می باشد که گذار از انسان کنونی به موجودی برتر نیاز به دانشی جامع نسبت به انسان کنونی دارد ..چرا که در غیر این صورت به جای رسیدن به موجودی هوشمند تر و قوی تر و زیباتر و...به موجودی زامبی گونه می رسیم..لیکن چنین دانشی وجود ندارد(دانش ابجکتیو)..چرا که لازمه وجود داشتن ان عبور از محدودیت های شناختی ادم است.به زبان دیگر..1-انسان خردمند به پایان را خویش رسیده است 2- موجودی برتر از انسان کنونی پا به عرصه حیات خواهد گذاشت 3-لازمه این دو وجود دانشی جامع نسبت به انسان کنونی است 4-چنین دانشی وجود نمی تواند داشته باشد 5- بنابراین محال است انسان به موجودی برتر از خود دست بیابد. ...این که با ازمون و خطا این راه پیموده شود دوباره ممکن است به نه موجودی خدایگونه بل به موجودی زامبی گونه برسیم.
با این قسمت مشکلی ندارم..اما مسئله پیاده سازی ان در عرصه حیات عمومی است که ان را تا حد فانتزی بودن پایین می اورد.. دقت کنید حتی ساختن یک مسجد یا ویرانی یک کلیسا یا تصویب قانون بازنشستگی یا....با هزارن مشکل و حساسیت های اجتماعی روبه رو می شود چه برسد به این که بخواهیم زندگی ادمیان رابه شکل کاملی دگرگونه کنیم.