بوارونه, همانجور که یک یاخته میتواند همهیِ پیکر را با سرطانی شدن از پا
دربیاورد, همانجور هم یک جنبش انقلابی کوچک میتواند همهیِ سیستم
تکنولوژیک را از پا درآورده و نیست بکند, زیرا ویراندن بارها بار آسانتر از ساختن است.
بوارونه ولی, راستادهی به سیستم گرچه اندکی شدنیست, ولی لــَخـْتی (اینرسی) سیستم آن اندازه بالا
هست که دیر یا زود بجای خودش برمیگردد. برای نمونه فرهنگ میتواند در ستیز با گرایشهایِ تکنولوژی باشد,
ولی این فرهنگ است که دیر یا زود نابود میشود نه تکنولوژی, زیرا فرهنگ در ستیز با تکنولوژی تنها مایهیِ کند شدن پیشرفت
و گسترش تکنولوژی در همسنجی با کشورهایی که آن فرهنگ دست و پاگیر را ندارند میشود و کشورهایی که آن فرهنگ
را دارند از کاروان جامیمانند و ازینرو, خود به خود در دامنهیِ رقابت نیست میشوند, یا بناچار برای بجاماندن از آن فرهنگ دستوپاگیر دست میکشند.
خود را به ندیدن و دست فراموشی سپردن آسان است, مهم ولی این است که با چشمان باز راه خویشتن را برویم,
چه بردهای که راهی برای رهایی ندارد نیز باز برایش بهتر است به بردگی خود همواره آگاه باشد, زیرا امروز نه
شاید فردا گشایشی شود و بردهای که در آنروز همچُنان در اندیشهیِ رهایی نبود بباید محکوم به برده بودن ابدیست.