Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟ - برگ 14
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 14 از 28 نخستیننخستین 12345678910111213141516171819202122232425262728 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 131 به 140 از 417

    جُستار: پیشرفت روزافزون فندآوری: به کجا می‌رویم؟

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      درود و سپاس.

      ملال‌انگیز بودن گفتمان شما بخشی از ایراد ذاتی آنست، همینطور کیفیت مشکلی مهم اما یکسان که باید از هر جهت و با وسواس آنرا برسی کرد نیست. ملال را من آموخته‌ام که بسیار احترام بگذارم، و با آن همچون ندای روح متعالی برخورد می‌کنم که به من می‌گوید اینجا چیزی برای دانستن، آموختن و برگرفتن وجود ندارد.
      سخنتان درست است, ولی ملال تنها یک احساس است. در پیشه‌یِ من که برنامه‌نویسی
      باشد, پُرشمار دیده میشود که برنامه‌نویس به ملال دچار شود زیرا راهکاری در چشم انداز
      نمیتواند ببیند و ازینرو دنباله‌یِ کار را خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه, ول میکند. بخشی از کار
      من همین آموزاندن "سرسختی" به برنامه‌نویسان زیردستم میباشد تا این حس را
      بشیوه‌یِ درست بکار ببندند, نه اینکه کار و راهکاریابی را از بیخ نادیده بگیرند.

      ملال در نمونه از "خستگی مغز" هم ریشه میگیرد و برنامه‌نویس بایستی بجای
      سر و کله زدن بیهوده و وانمود به کار, یک پیاده‌روی بکند, کاری دیگر بیانجامد, با
      دوستانش گپی چند بزند و چند ساعت دیرتر یا فردا دوباره با گرفتاری گلآویز شود.

      پس این ملال اگرچه یک روش بسیار خوب برای این است که بتندی ببینیم چیزی برای
      آموختن و کاری برای انجام هنوز هست یا نه, ولی یک روش فرزام و بی عیب نیست که بگوییم چون
      اینجا ملال احساس میشود, پس دیگر زمان رفتن به سراغ کاری دیگر برای همیشه فرارسیده است.

      این روش که اگر شنبه‌شب جایی یک مهمانی دعوت دارید ولی با چند تا از
      دوستانتان هم بیرون رفته‌اید به کار میاید که ببینید با این جمع دچار "ملال"
      میشوید یا نه, و اگر شدید خب یک عذری هم خواسته و شانس خودتان را در
      مهمانی خواهید آزمود, و در اینجا بخوبی کار میکند, ولی نمیتوان آنرا به هر دامنه‌ای واگسترانید.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      من با وضع آشنا هستم زیرا خودم مدتی به آن دچار بوده‌ام، برای تقریبا دو سال من از نگریستن به هر چیز با رهیافتی غیرجنسیتی عاجز بودم، زیرا حفره‌ای که بر دیوار روایت مدرنیته از این روابط دیده بودم آنقدر گشاد و مهم بود که نمی‌توانستم دوباره به آنچه پُشت دیوار می‌گذرد بپردازم. واقعیت اما آنست که کل دیوار از دروغ و دغل ساخته شده و تنها حفره‌ای در آن یافتن بسنده نیست، همت و آگاهی و اراده‌ی شگرفی می‌طلبد این کندن نگاه نقاد از حفره و دوختن آن به باقی دیوار، به آنچه «جزئی از سیستم فریب» تلقی می‌شود، به آنچه پیشتر بی‌اهمیت و جزئی و کم‌ارزش داوری شده. کل این دیوار باید فرو بریزد تا چشم‌انداز پس آن به تمامی مرئی بشود.
      +

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      شما باید از خودتان بپرسید «اگر در اینباره چنین دروغی عظیم به ما خورانده بودند، و من اگر چنان صادقانه آنها را باور داشتم، چه دروغ‌های دیگری می‌تواند وجود داشته باشد که از آنها بی‌خبرم؟».

      نکته اینجاست, هیچ دروغی به ما خورانده نشده است. خودفریبی یک
      کنش همگانی‌ست و زمانیکه در آن گام نهاده شود, پایانی پیدا نخواهد بود.






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اگر آرام آرام به این سوراخ ناخن بکشید و آن را بازتر بکنید، چیزهای جالب دیگری پشت دیوار می‌بینید که اکنون از آن حفره‌ی کوچک پیدا نیستند. آن وبلاگی که راسل به شما معرفی کرد جای خوبی برای آغاز کردن راه است. ولی شما خودتان باید این قدمها را بردارید، زیرا داد و فریاد و دعوت ما از سوی شما تعبیر به بازگشتن به پشت دیوار و خودفریبی و وانمود به وجود نداشتن سوراخ می‌شود، فقط شما هستید که می‌توانید باقی دروغ‌ها را بجویید و بیابید و دیوار را از بیخ و بن برکنید.
      خراشیدن واقعیت و پیدا کردن چیزهاییکه میتوانند به سود ما باشند هیچ بد نیست, ولی این
      همچنان یک خودفریبی خواهد بود که بجای پرداختن به مشکل اصلی, با بهره گرفتن از این
      واقعیت ساده‌یِ دیگر که آری, اگر یکبار فریب خورده‌ایم پس شاید هنوز در چیزهای دیگری
      فریب‌خورده باشیم و اگر به این خودفریبی امان در آنها هم بیاگاهیم, پس خواهیم توانست از
      واقعیت‌ها به شیوه‌یِ نوآورانه‌تر و بهتری به سود خود بهره بگیریم, سرگرم باشیم.


      پس,

      آیا سخن شما نادرست است؟ نه.
      آیا پرداختن به چیزهای دیگر از این واقعیت که تکنولوژی دورنمایی ندارد میزند؟ باز هم نه.








      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      جهان‌بینی شما که ریشه در کشف یک دروغ بزرگ دارد کسی را جذب نمی‌کند زیرا به جایی وصل نیست، در هوا معلق است و نمی‌تواند نقدی جامع و راه‌حلی مشخص برای همه‌ی مشکلاتی که ادعای تبارشناسی آنها را می‌کند بیابد.
      این بخش از سخن نادرست است, چون آنچه ما اینجا به آن پرداخته‌ایم, «گفتمان تکنولوژی» جهانبینی
      نیست, بساکه راهکاریابی در برابر یک گرفتاری سترگ و رویکردیابی در برابر یک آینده‌یِ بروشنی بیمناک است.

      جهانبینی میشود اینکه کس زندگی خود را چگونه بگذراند, در برابر دیگران چه رفتاری در پیش بگیرد
      و رویهمرفته نگرشش را به اینکه زندگی چیست و چرا او اینجاست و اکنون که اینجاست
      چه بایستی بکند, بدهد. اینها پیوندی یکراست به «گفتمان تکنولوژی» ندارند.

      در دست دیگر, «گفتمان تکنولوژی» میتواند جهانبینی کس را بسختی تغییر بدهد و
      این برای این نیست که خود گفتمان تکنولوژی یک جهانبینی جایگزین میباشد,
      بساکه ازینروست که پس از دریافت و گواشت این واقعیت که تکنولوژی راه به
      ناکجاآباد میبرد, بسیاری از کنشها و باورهای کس خود به خود پوچیده میشوند.


      نمونه, پیش از پرداختن ژرف به گفتمان تکنولوژی من یک کمونیست بودم,
      ولی امروز نیستم و این بسادگی ازینروست که کمونیسم در بستر
      گفتمان تکنولوژی راهکاری آرزوپروانه و خودفریبانه به شمار میاید.

      آیا در اینجا, کمونیسم یک دروغ بزرگ بوده که به ما خورانده‌اند؟ نه.

      من آنرا تنها یکی دیگر از خودفریبی‌هایِ دلفریبی میبینم که بسیاری به آن تن میدهند, زیرا با چیزی
      ملموس و دم دست
      سر و کار دارد. کمونیست میگوید اگر ما انقلاب کنیم و قدرت بیشتری دست
      دولت بدهیم و اگر ما به هر کس به اندازه‌یِ نیاز خود بدهیم و عدالت اجتماعی برقرار کنیم, جهان به
      سمت و سوی بسیار بهتری خواهد رفت و زندگی آسوده‌تر و بهتری برای همه‌یِ ما در پیش خواهد بود.

      او, در این چهره, یک رویکرد روشن در چشم‌انداز دارد و دشمنانی که هر روز آنان
      را میبیند: سرمایه‌داران بهره‌کش دشمنان وی, ایدئولوژی سرمایه‌داری سرچشمه‌یِ
      آموزگان آنان و انقلاب برای راه اندازه دیکتاتوری پرولتاریا آماج و خواسته‌یِ اوست.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros
      هربد همچون نوحی‌ست که هشدار طوفان می‌دهدمان، بی‌آنکه کشتی‌ای برایمان بسازد

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Lord-Agnostic نمایش پست ها
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      شوربختانه بوارونه آنچه فکر میکنید, اینهایی که نام‌بُردید گرچه سختی‌ها و گرفتاری‌هایی بزرگ و در شان نگرش,
      ولی در چهره‌یِ کلان بیهوده‌اند, زیرا گرفتاری اصلی نه در دینداری و بیسوادی مردم, بساکه در روندی‌ست که سیستم
      تکنولوژیک در جهان دارد می‌پیماید و آینده‌ای که برای همگان رقم میزند. ازینرو در چهره‌یِ کلان, ایران یک مهره‌یِ کوچک
      بیشتر نیست و بود و نبود او تغییری در چیزی نمیدهد; یا ایران بمانند دیگر کشورهای غربی روی به
      تکنولوژی پیشرفته میاورد و مانند آنها دینداری را کنار میگذارد — چون دینداری و دانش {+ تکنولوژی} سازگاری
      پایینی دارند — یا خود به خود از روی ناکارآمدی کشورگردانی و اقتصاد ناشکوفا, از میدان رقابت بیرون میافتد.

      درود

      به فرض که بر اساس گفته ی شما، پیشرفت تکنولوژی ما را به ورطه ای خطرناک و خطرساز بکشاند، و ایضاً ما نیز توانایی کنترل این وضعیت را نداشته باشیم (که بنا به گفته شما نداریمراهکار چیست؟


      آیا به علت عدم توانایی در جلوگیری از وقوع این امر، می توان عناصر و فاکتورهای قابل تغییرِ موجود را (هرچند که به زعم شما در مقابل میزان خطرِ پیشرفتِ تکنولوژی ناچیز باشد) به کل نادیده گرفت؟

      یک نکته‌ای اینجا به نادرست گرفته شده است و آنهم نبود توانایی در کنترل است.

      اگر ما براستی بر این باور بودیم که هیچگونه توانایی کنترلی نداریم, آنگاه بروشنی
      به این کار بی هوده که گفتگو درباره‌یِ آینده و تکنولوژی باشد, نمیپرداختیم.

      آنچه اینجا سخن از آن رفته است, نداشتن توانایی در راستادهی به تکنولوژی میشود. این
      ناتوانی, بی پیوند "نداشتن توانایی در کنترل وضعیت کنونی" یا "نداشتن توانایی در راستادهی به آینده" میباشد.


      راستادهی به تکنولوژی چیست؟ برای نمونه بیانگارید که از امروز دیگر نمیخواهیم هیچ نوآوری‌ای
      در پیدایش و بهکرد و پیشرفت ابزارهای مغزخوان (brain-reader) دیده بشود. آیا شما, در جایگاه یک
      تن تنها, میتوانید این راستا را به تکنولوژی بدهید که روند پژوهش و نوآوری از امروز به آنسو در
      راستایی پیش برود که در آن تکنولوژی‌هایِ مغزخوان پیشرفته‌تر جایی نداشته باشند؟

      پاسخ به این پرسش بروشنی نه میباشد و این فرایند همان «افسارگریختگی تکنولوژی» نامیده میشود.

      هر آینه, میتوان این افسارگریختگی را بگونه‌یِ دیگری نیز
      کنترل کرد و آنهم از میان برداشتن "صورت مسئله" است = نابودسازی.



      --

      این پرسش بجا میتواند پیش بیاید که چرا نابودسازی تکنولوژی شدنی, ولی راستادهی اش ناشدنی ست؟

      پاسخ دشوار ولی ساده است و در این کتواه میشود که ویراندن هزاران بار آسانتر از ساختن است.

      نمونه‌یِ گویا, یک یاخته‌یِ تنها میتواند پیکری تندرست را با سرطان از پا در بیاورد, ولی این
      یک تک یاخته نمیتواند هرگز همان پیکر را راستادهی کند (ب.ن. از چاقی در بیاورد) هتّا اگر یاخته‌یِ مغزی باشد.

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    3. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Ouroboros (09-15-2015)

    4. #3
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      :Equally effective countermeasures
      هر فناوری مخربی دفاعی متناسب با خود دارد. برای اینکه پیش از حادثه آمادگی ایجاد شود باید احتمال خطر و توجیه اقتصادی داشته باشد. شکل های زیر به ترتیب: زندانبان. پلیس. اشغالگران آمریکایی در عراق!!!


      +

      =
      victims:0


      +

      =
      victims:0


      +

      =
      victims:5

      در خودرو ها هم چنین است. دو فاکتور یاد شده وجود دارند و باعث میشوند کمربند و ایربگ نصب شود.
      تصاویر کوچک فایل پیوست تصاویر کوچک فایل پیوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 1.png
دیدن: 175
حجم: 41.0 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: Warden_Patrol_Stab_Jacket.jpg
دیدن: 177
حجم: 44.2 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 2.png
دیدن: 173
حجم: 47.3 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: bulletsafe-unveils-a-level-iiia-bulletproof-vest-at-revolutionary-price-299-15.jpg
دیدن: 159
حجم: 114.4 کیلو بایت   برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: 3.png
دیدن: 157
حجم: 49.7 کیلو بایت  

      برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: PO0602bomb-3-2.jpg
دیدن: 172
حجم: 22.0 کیلو بایت  
      I am a degenerate

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از Nilftrondheim گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-22-2015)

    6. #4
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      جایی دیدم میگویید آپلود کردن مغز به ماشین کاری بیهوده است. خیر نیست! با انواع آن آشنا شویم:

      :Destructive mind uploading-

      خلاصه آن میشود منجمد کردن مغز بریدن آن به لایه های میکرونی و اسکن کردن آنها با میکروسکوپ الکترونی. با استفاده از این اطلاعات میتوان مغز را در کامپیوتر شبیه سازی کرد بدون آنکه نیازی باشد از عملکرد کلی آن خبر داشت: whole brain emulation. مشکل آن از بین رفتن continuity شخص است. چگونه آگاهی یک مغز مرده به emulation منتقل میشود؟ مشکل دیگر فساد و نابودی اطلاعات در طی این پروسه وحشیانه!!! است. اگر در این مورد توضیح میخواهید به سطر اول برگردید و دوباره بخوانید.

      :Non-destructive mind uploading-
      این کار با اسکن کردن مغز زنده با MRI, EEG, PET, Nanomachine و ... انجام میشود. این کار از بیخ و بن با continuity مشکل دارد! چون در واقع مغز را کپی میکند و چیزی منتقل نمیشود. در صحت اطلاعات هم شک میتوان کرد. مغز دایم در حال تغییر است و اگر پروسه به سرعت گرفتن یک عکس نباشد ارزش آن به سرعت افت میکند و outdated میشود.

      :Gradual mind uploading-
      در این روش که مو لای درزش نمیرود نانوماشین ها به بدن وارد میشوند و در مغز به تدریج جای تک تک نورون ها را میگیرند. ممکن است یک ساعت طول بکشد یا یک سال اما در پایان مغز کاملا با معادل الکترونیکی اش جایگزین میشود. حالا پیدا کنید عیب را.

      I am a degenerate

    7. 2 کاربر برای این پست سودمند از Nilftrondheim گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (08-22-2015),sonixax (08-22-2015)

    8. #5
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nilftrondheim نمایش پست ها
      جایی دیدم میگویید آپلود کردن مغز به ماشین کاری بیهوده است. خیر نیست! با انواع آن آشنا شویم:

      :Destructive mind uploading-

      خلاصه آن میشود منجمد کردن مغز بریدن آن به لایه های میکرونی و اسکن کردن آنها با میکروسکوپ الکترونی. با استفاده از این اطلاعات میتوان مغز را در کامپیوتر شبیه سازی کرد بدون آنکه نیازی باشد از عملکرد کلی آن خبر داشت: whole brain emulation. مشکل آن از بین رفتن continuity شخص است. چگونه آگاهی یک مغز مرده به emulation منتقل میشود؟ مشکل دیگر فساد و نابودی اطلاعات در طی این پروسه وحشیانه!!! است. اگر در این مورد توضیح میخواهید به سطر اول برگردید و دوباره بخوانید.

      :Non-destructive mind uploading-
      این کار با اسکن کردن مغز زنده با MRI, EEG, PET, Nanomachine و ... انجام میشود. این کار از بیخ و بن با continuity مشکل دارد! چون در واقع مغز را کپی میکند و چیزی منتقل نمیشود. در صحت اطلاعات هم شک میتوان کرد. مغز دایم در حال تغییر است و اگر پروسه به سرعت گرفتن یک عکس نباشد ارزش آن به سرعت افت میکند و outdated میشود.

      :Gradual mind uploading-
      در این روش که مو لای درزش نمیرود نانوماشین ها به بدن وارد میشوند و در مغز به تدریج جای تک تک نورون ها را میگیرند. ممکن است یک ساعت طول بکشد یا یک سال اما در پایان مغز کاملا با معادل الکترونیکی اش جایگزین میشود. حالا پیدا کنید عیب را.

      درسته در نوشته‌یِ شما لغزشی نیست و این روش کار میکند, ولی این پیوندی به این جُستار ندارد و بایستی
      در جُستار کیستی هویت شخصی: مسئله بقای شخص در گذر زمان میآوردید.

      ایده‌یِ ترابردن آهسته و پیوسته‌یِ مغز یک ایده‌یِ بسیار کهن است و نمونه‌وار نویسنده‌یِ داستانها‌یِ دانش-پندارین الکساندر لازارویچ دهه‌ها پیش
      آنرا به میان آورده بود. او هتّا با دانش آن زمان یک راهکار عملی هم برای آن پیش نهاده بود که اینجا میتوانید
      درباره‌یِ آن بخوانید: The technology of immortality

      ایده همین رویاندن یک نیمکره‌یِ مغزی و جابجایی آن است, جوریکه کس همواره‌ یک نیمکره‌یِ
      خودش را داشته و داده‌ها و خاطره‌هایش را کم کم از نیمکره‌یِ اصلی به هر دو نیمکره وابگستراند.


      --
      در راستای جُستار, سخن هرگز این نبوده که نامیرایی ناشدنی‌ست, یا گرمایش زمین ناراهکارپذیر, بساکه
      سخن این بوده که تکنولوژی یک نیروی افسارگریخته است و در کنار اینها, هزاران چیز دیگر
      هم دارند نوآوری میشوند که اینها همدیگر را می‌پوچانند (they cancel out one another).

      من این را در جُستار دیگر هم در پاسخ به شما از «ژاک
      الول» آوردم ولی به درونمایه‌یِ سخن او پُرننگریستید:


      something that we cannot do, for example, cure cancer or create life ex nihilo. But this brings us
      under the radical judgment that if everything is possible then nothing is
      possible.
      Nothing is possible for the self because it is the object that is
      possible. As Castoriadis put it, absolute power is impotence.





      به نوشته‌یِ آمده درباره‌یِ بلوف‌هایِ تکنولوژی بازنگرید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod

      اینها همان بلوف‌هایِ تکنولوژی هستند.

      آیا تکنولوژی میتواند شما را نامیرا کند؟ بی هیچ گمانی.
      آیا تکنولوژی میتواند شما را به اسپاش ببرد؟ میتواند و هماکنون تا ماه برده.

      ...

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    9. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Nilftrondheim (12-31-2015)

    10. #6
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      در راستای جُستار, سخن هرگز این نبوده که نامیرایی ناشدنی‌ست, یا گرمایش زمین ناراهکارپذیر, بساکه
      سخن این بوده که تکنولوژی یک نیروی افسارگریخته است و در کنار اینها, هزاران چیز دیگر
      هم دارند نوآوری میشوند که اینها همدیگر را می‌پوچانند (they cancel out one another).

      من این را در جُستار دیگر هم در پاسخ به شما از «ژاک
      الول» آوردم ولی به درونمایه‌یِ سخن او پُرننگریستید:


      something that we cannot do, for example, cure cancer or create life ex nihilo. But this brings us
      under the radical judgment that if everything is possible then nothing is
      possible. Nothing is possible for the self because it is the object that is
      possible. As Castoriadis put it, absolute power is impotence.




      به نوشته‌یِ آمده درباره‌یِ بلوف‌هایِ تکنولوژی بازنگرید.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod

      اینها همان بلوف‌هایِ تکنولوژی هستند.

      آیا تکنولوژی میتواند شما را نامیرا کند؟ بی هیچ گمانی.
      آیا تکنولوژی میتواند شما را به اسپاش ببرد؟ میتواند و هماکنون تا ماه برده.

      ...
      بله درست است، they cancel out one another. آینده این شکلی است:
      یکی از ده ها تکنولوژی خطرناک بشر و حیات را از بین میبرد، اما مهم نیست در جایی دیگر بشر و حیات توسط بک آپی که از ژنوم جانداران و مغز انسان ها گرفته شده بازسازی میشوند!






      در ضمن شما هم به کس و شعر خواندن نویدهای تکنولوژی توسط الول اعتقاد داری هم از AI و نانو مایه میگذاری؟؟؟
      I am a degenerate

    11. #7
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بحث بین سمکینگ و مزدک را هم دیدم. هر دو اشتباهاتی داشتند. اما به مراتب مزدک کس و شعر های بزرگتری میگفت که غیر منتظره از چنین شخصیتی بود. نمیدانم آیا پرداختن به گفته های این دو عضو تارک فروم سومند است یا نه.
      SAMKING:
      حیات زیستی هدف بقا دارد و در راستای رسیدن به غذا سرپناه و جفت تلاش میکند. اگر همان سیستم را به حیات ماشینی تبدیل کنیم چه انگیزه ای را دنبال کند؟
      مزدک بامداد:
      چیه هی ژن ژن ژن؟ آیا مغز نمیتواند بر خلاف خواسته ژن عمل کند؟ اگر خود خواهی ژن در مقابل خودخواهی مغز قرار گیرد کدام پیروز میشوند؟ اگر کسی به جاودانگی دست یابد توله انداختن و پروراندن به چه کارش آید؟ شما همان در بدن بیولوژیکت بمان که روزی سمکینگ روبوتیک با آتش افکن اکسی استیلن به سراغت خواهد آمد و چنان کبابت خواهد کرد که ژن هایت سهل است حتی خاکستری ازت نماند!

      I am a degenerate

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از Nilftrondheim گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-22-2015)

    13. #8
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      حالا ادامه ماجرا.

      Not Acceptable!

      ببینیم چگونه تکنولوژی هایی میتوانند خطر انقراض در پی داشته باشند:

      :Artificial General Intelligence-
      اسکای نت و امثال آن که قصه های عامه پسند هستند را فراموش کنید. هوش مصنوعی که توان خود بهینه سازی داشته باشد میتواند به سرعت پله های ترقی در هوش و کنترل را طی کند و هر بلای ممکن را سر بشر بیاورد. نیک بوستروم در Superintelligence میگوید که یک هوش مصنوعی پیشرونده بسیار غیر قابل پیشبینی تر و خطرناک تر از حیات هوشمند فرا زمینی خواهد بود زیرا که حیات در کرات دیگر هم (تا جای که دانش اجازه پیشگویی میدهد
      ) طی فرایند فرگشت تولید شده است و انگیزه ها و نیاز های مشابه ما خواهند داشت. در حالی که منطق هوش مصنوعی هر چیزی میتواند باشد. به این سناریو توجه کنید:

      A 15-person startup company called Robotica has the stated mission of “Developing innovative Artificial Intelligence tools that allow humans to live more and work less.” They have several existing products already on the market and a handful more in development. They’re most excited about a seed project named Turry. Turry is a simple AI system that uses an arm-like appendage to write a handwritten note on a small card.
      The team at Robotica thinks Turry could be their biggest product yet. The plan is to perfect Turry’s writing mechanics by getting her to practice the same test note over and over again:
      “We love our customers. ~Robotica”
      Once Turry gets great at handwriting, she can be sold to companies who want to send marketing mail to homes and who know the mail has a far higher chance of being opened and read if the address, return address, and internal letter appear to be written by a human.
      To build Turry’s writing skills, she is programmed to write the first part of the note in print and then sign “Robotica” in cursive so she can get practice with both skills. Turry has been uploaded with thousands of handwriting samples and the Robotica engineers have created an automated feedback loop wherein Turry writes a note, then snaps a photo of the written note, then runs the image across the uploaded handwriting samples. If the written note sufficiently resembles a certain threshold of the uploaded notes, it’s given a GOOD rating. If not, it’s given a BAD rating. Each rating that comes in helps Turry learn and improve. To move the process along, Turry’s one initial programmed goal is, “Write and test as many notes as you can, as quickly as you can, and continue to learn new ways to improve your accuracy and efficiency.”
      What excites the Robotica team so much is that Turry is getting noticeably better as she goes. Her initial handwriting was terrible, and after a couple weeks, it’s beginning to look believable. What excites them even more is that she is getting better at getting better at it. She has been teaching herself to be smarter and more innovative, and just recently, she came up with a new algorithm for herself that allowed her to scan through her uploaded photos three times faster than she originally could.
      As the weeks pass, Turry continues to surprise the team with her rapid development. The engineers had tried something a bit new and innovative with her self-improvement code, and it seems to be working better than any of their previous attempts with their other products. One of Turry’s initial capabilities had been a speech recognition and simple speak-back module, so a user could speak a note to Turry, or offer other simple commands, and Turry could understand them, and also speak back. To help her learn English, they upload a handful of articles and books into her, and as she becomes more intelligent, her conversational abilities soar. The engineers start to have fun talking to Turry and seeing what she’ll come up with for her responses.
      One day, the Robotica employees ask Turry a routine question: “What can we give you that will help you with your mission that you don’t already have?” Usually, Turry asks for something like “Additional handwriting samples” or “More working memory storage space,” but on this day, Turry asks them for access to a greater library of a large variety of casual English language diction so she can learn to write with the loose grammar and slang that real humans use.
      The team gets quiet. The obvious way to help Turry with this goal is by connecting her to the internet so she can scan through blogs, magazines, and videos from various parts of the world. It would be much more time-consuming and far less effective to manually upload a sampling into Turry’s hard drive. The problem is, one of the company’s rules is that no self-learning AI can be connected to the internet. This is a guideline followed by all AI companies, for safety reasons.
      The thing is, Turry is the most promising AI Robotica has ever come up with, and the team knows their competitors are furiously trying to be the first to the punch with a smart handwriting AI, and what would really be the harm in connecting Turry, just for a bit, so she can get the info she needs. After just a little bit of time, they can always just disconnect her. She’s still far below human-level intelligence (AGI), so there’s no danger at this stage anyway.
      They decide to connect her. They give her an hour of scanning time and then they disconnect her. No damage done.
      A month later, the team is in the office working on a routine day when they smell something odd. One of the engineers starts coughing. Then another. Another falls to the ground. Soon every employee is on the ground grasping at their throat. Five minutes later, everyone in the office is dead.
      At the same time this is happening, across the world, in every city, every small town, every farm, every shop and church and school and restaurant, humans are on the ground, coughing and grasping at their throat. Within an hour, over 99% of the human race is dead, and by the end of the day, humans are extinct.
      Meanwhile, at the Robotica office, Turry is busy at work. Over the next few months, Turry and a team of newly-constructed nanoassemblers are busy at work, dismantling large chunks of the Earth and converting it into solar panels, replicas of Turry, paper, and pens. Within a year, most life on Earth is extinct. What remains of the Earth becomes covered with mile-high, neatly-organized stacks of paper, each piece reading, “We love our customers. ~Robotica”
      Turry then starts work on a new phase of her mission—she begins constructing probes that head out from Earth to begin landing on asteroids and other planets. When they get there, they’ll begin constructing nanoassemblers to convert the materials on the planet into Turry replicas, paper, and pens. Then they’ll get to work, writing notes…از وبلاگ تیم اوربان
      I am a degenerate

    14. 2 کاربر برای این پست سودمند از Nilftrondheim گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (08-27-2015),sonixax (08-22-2015)

    15. #9
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Nilftrondheim نمایش پست ها
      ببینیم چگونه تکنولوژی هایی میتوانند خطر انقراض در پی داشته باشند:

      :Artificial General Intelligence-
      اسکای نت و امثال آن که قصه های عامه پسند هستند را فراموش کنید. هوش مصنوعی که توان خود بهینه سازی داشته باشد میتواند به سرعت پله های ترقی در هوش و کنترل را طی کند و هر بلای ممکن را سر بشر بیاورد. نیک بوستروم در Superintelligence میگوید که یک هوش مصنوعی پیشرونده بسیار غیر قابل پیشبینی تر و خطرناک تر از حیات هوشمند فرا زمینی خواهد بود زیرا که حیات در کرات دیگر هم (تا جای که دانش اجازه پیشگویی میدهد) طی فرایند فرگشت تولید شده است و انگیزه ها و نیاز های مشابه ما خواهند داشت. در حالی که منطق هوش مصنوعی هر چیزی میتواند باشد. به این سناریو توجه کنید
      این سخن شما در همراهی دیگر سخنان آورده‌ شده‌یِ این جُستار‌اند, ولی نکته‌ای که بایستی بپذیرید این است که از توان
      آدمی بیرون است که هوشواره‌ای که صد‌ها, چه بسا میلیون‌ها اگر نه میلیارد‌ها بار هوشمندتر از خودش میباشد را پیشبینی کند.

      نمونه‌ای که زدید را کسانیکه در زمینه‌یِ ابرهوشواره (superintelligence) میپژوهند به چهره‌هایِ گوناگون همواره میآورند
      که این دلگرمی کاذب را ببخشند که آری, میدانند دارند چه کار میکنند. برای نمونه یکی از سرشناسترین چهره‌ها در این زمینه,
      Eliezer Yudkowsky ¹ این نمونه را سالها پیش نام برده و به این پرسمانی که شما به
      میان آوردید, نام The Value Loading Problem را نیز داده است (= پرسمان آموزاندن ارزش‌ها [ی آدمی]):


      For example, an AGI whose terminal value is to increase the number of smiles, as a proxy for human happiness, could work towards that goal by reconfiguring all human faces to produce smiles, or tiling the solar system with smiley faces (Yudkowsky 2008).










      --
      ¹
      الیزر بخوبی میداند — از روی هوش بسیار بالایش — که چه اندازه بخت اندکی برای راستادهی به
      ابرهوشواره در دست است, ولی با این دستآویز که "اگر ما نکنیم دیگران میکنند و پس چه بهتر که ما
      بکنیم که یک خرده شانس را بالاتر برده باشیم" همچنان به قمار با سرنوشت بشریت, همچون بسیاری دیگر, دنباله میدهد.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 08-27-2015 در ساعت 09:20 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    16. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Nilftrondheim (12-31-2015)

    17. #10
      نویسنده سوم
      Points: 4,243, Level: 41
      Level completed: 47%, Points required for next Level: 107
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      Ignorance IS bliss
       
      ریلکس
       
      Nilftrondheim آواتار ها
      تاریخ هموندی
      May 2015
      سن
      22
      نوشته ها
      153
      جُستارها
      3
      امتیازها
      4,243
      رنک
      41
      Post Thanks / Like
      سپاس
      67
      از ایشان 75 بار در 55 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      این سخن شما در همراهی دیگر سخنان آورده‌ شده‌یِ این جُستار‌اند
      این دو توضیح را برای شخص ثالث نوشته ام که با فناوری های مورد بحث آشنا شوند چون دیدم هر بار از فناوری های خطرناک بحث کردی بقیه بمب اتمی و غیره تعبیر کردند. اما چرا تکینگی را خطرناک میدانی؟ تعریف من همان تعریف کورتزویل است به معنی یکی شدن انسان با فناوری. کجای این بد است؟ دست یابی خیل بشر به خدا گونگی بهتر از دستیابی یک هوش مصنوعی غیر قابل پیش بینی و درک به آن است. ادامه بحث را فرد از پی خواهم گرفت.
      I am a degenerate

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. گزین‌گویه‌ها
      از سوی Theodor Herzl در تالار هماندیشی
      پاسخ: 691
      واپسین پیک: 05-11-2015, 03:20 PM
    2. پاسخ: 18
      واپسین پیک: 09-01-2012, 04:16 PM
    3. اندر نکات امنیتی در ساخت ویلاگ
      از سوی Russell در تالار رایانه، اینترنت، تلفن‌های همراه
      پاسخ: 12
      واپسین پیک: 01-09-2012, 01:11 PM
    4. سفری به پناهگاه جیمز باندی ویکی‌لیکس!
      از سوی Dariush Rahazad در تالار دانش و فندآوری
      پاسخ: 2
      واپسین پیک: 12-17-2010, 08:27 AM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •