دایناسور ها هرگز وجود نداشتند!
لطفا فقط با خواندن عنوان مقاله نظر ندهید
مقاله را بصورت کامل بخوانید
برای خواندن این مقاله به ادامه مطلب مراجعه کنید
رده دایناسور ها در اصل توسط سر ریچارد اوون عضوی از انجمن سلطنتی و سرپرست موزه تاریخ طبیعی بریتانیا در 1842 تعریف شده است.
به عبارت دیگر وجود دایناسور ها بصورت یک فرض و بطور اتفاقی توسط knighted museum-head در اواسط قرن 19 مطرح شد.
در روزهای اوج تکامل، قبل از اینکه حتی یک فسیل از دایناسور کشف شود، رسانه های ماسونی و جریان اصلی در مطبوعات سراسر جهان دست به تحقیق و پژوهش درباره حیوانات منقرض شده تاریخ زدند.
12 سال پس از آن در 1854 یک زمین شناس به نام Ferdinand Vandeveer Hayden در طی اکتشافاتش در رودخانه میزوری، مدرکی برای تئوری اوون پیدا کرد. او چند دندان ناشناس را از طریق پست برای دیرین شناس برجسته Joseph Leidy فرستاد که سال ها بعد او اعلام کرد این دندان ها مربوط به یک جاندار باستانی به نام Trachodon است (که آن را یک دایناسور نامیدند)



در مرحله اول، این کاملا غیر ممکن است که بتوانیم با استفاده از چند دندان، شکل کلی یک جاندار را بصورت فرضی نشان دهیم و البته از آن مهم تر، این است که این دندان ها میتوانند مربوط به یک خزنده،پرنده یا مربوط به پستانداران در دوران کهن باشند.
بخشی از این فسیل ها توسط تکامل گرایان و باستان شناسان که به دنبال کشف شواهدی از دایناسور ها بودند یافت شد.
ماجرا در جایی عجیب تر و مشکوک تر میشود که ادعا میکنند این فسیل ها برای میلیون ها سال قبل هستند درحالی که تا قبل از آمدن فریماسون های تکامل گرا در اوسط قرن نوزدهم، هیچ کدام از این فسیل ها در سرتاسر جهان توسط اقوام بومی و قبیله ها کشف و شناخته نشده بود.


"چرا هیچ اکتشافاتی از بومیان آمریکایی وجود ندارد که تا قبل از آمدن اروپاییان در آن مناطق پرسه میزدند؟ هیچ باوری از دایناسور ها در فرهنگ و سنت بومیان آمریکایی وجود ندارد.
چرا هیچ کشفیاتی از دایناسور ها تا قبل از قرن نوزدهم وجود ندارد؟ با توجه به دایره المعارف جهانی، قبل از سال 1800 هیچکس نمیدانست که دایناسور ها وجود دارند.
در اواخر دهه 1800 و اوایل دهه 1900 ذخایر زیادی از بقایای دایناسور کشف شد و این سوال در اینجا مطرح میشود که چرا بشر بطور ناگهانی تمام اینهارا کشف کرد؟"

-David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”



هیچ قبیله،فرهنگ و کشوری تا قبل از اواسط 1800 اسکلتی از دایناسور هارا کشف نکرد و ناگهان در سراسر جهان از جمله آمریکا جنوبی،آمریکا شمالی،اروپا،آسیا،آفریقا، آرژانتین، بلژیک، مغولستان،تانزانیا، غرب آلمان و ظاهرا در بسیاری از جاهای دیگر ذخایر زیادی از فسیل دایناسورها بود که پیش از این هرگز دیده و کشف نشده بود.
ساکنین این مکان ها تا قبل از این سال ها(1800 و 1900) برای هزاران سال در آنجا زندگی کرده بودند و مناطق را به خوبی بررسی کرده بودند اما چرا آن ها حتی یک فسیل از دایناسور هارا پیدا نکردند؟

مطابق کتاب The Dinosaur Project روزنامه نگار و فسیل شناسی به نام Wayne Grady ادعا کرد از حدود سال 1870 تا 1880 در آمریکا شمالی یکسری اتفاقات مشکوک رخ داده است.
در واقع چیزی که به عنوان The Great Dinosaur Rush یا جنگ استخوان ها شناخته میشود.
ادوارد درینکر کوپه از آکادمی علوم طبیعی و و اتنیل مارش از موزه تاریخ طبیعی شروع به یک رقابت برای کشف یا به نوعی شکار دایناسور ها کردند.
آن ها در ابتدا کار خود را به عنوان دو دوست شروع کردند اما در این بین به دشمنان افسانه ای یکدیگر تبدیل شدند دشمنی آن ها به حدی بود که به تهمت، رشوه، سرقت، جاسوسی و تخریب استخوان ها توسط هردو طرف منجر شد.
مارش گفته بود که بیش از 500 گونه مختلف باستانی کشف کرده است از جمله هشتاد دایناسور درحالی که کوپه 56 گونه یافت کرد.
جدا از 136 گونه های دایناسور که ظاهرا توسط این دو کشف شدند،با این حال، تنها 32 گونه در حال حاضر معتبر در نظر گرفته میشوند و بقیه همگی ثابت شده اند که دروغ و ساختگی بودند.
هیچ یک از آن ها نیز هرگز ادعا نکرد که استخوان های کاملی از یک دایناسور کشف کرده است بطوری که بتواند کل دایناسور را بازسازی کند.
در حقیقت تا به امروز هیچ اسکلت کاملی از دایناسور ها کشف نشده است و و به این ترتیب همه دایناسورها بازسازی فرضی هستند.

"به نظر نمی رسد اکشافات و حفاری ها توسط افراد بی طرف مانند کشاورزان، دامداران، کوهنوردان،هنگام ساخت و ساز ساختمان،صنعت خاکبرداریهای زیرزمینی،بار گذاری و نصب خط لوله و حفاری و پرسنل صنعت و معدن انجام شده باشد.
بلکه توسط افرادی با منافع خاص مانند دیرینه شناسان، دانشمندان، استادان دانشگاه و پرسنل موزه ها که عمدا به دنبال استخوان های دایناسور بودند انجام شده است.
اکثر این اکتشافات مربوط به استخوان های دایناسور در دوره خاصی که درباره آن در بالا توضیح دادیم توسط این افراد انجام شده است.
به نظر بسیار غیر قابل قبول است.
در سال 1947 یکی از اولین کتیبه های دریای مرده توسط یک کودک بصورت اتفاقی کشف شد و این موضوع بسیار قابل قبول است زیرا کشفیاتی بسیاری هستند که بصورت اتفاقی و توسط افراد بی طرف انجام شده اند.
اما جالب اینجاست که به شکارچیان آماتور دایناسور(به دنبال استخوان دایناسور) پارک هایی به نام پارک دایناسور برای اکتشاف پیشنهاد میشود و تا مجوز رسمی از سازمانی نگرفته باشند حق اکتشاف ندارند."
David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”



دیرینه شناسان و باستان شناسان با توجه به بودجه ای که برخی موسسات مالی برای آن ها تعیین میکنند در یک منطقه کوچک تعداد باور نکردنی از فسیل دایناسور هارا میتوانند کشف کنند.(معمولا به این صورت است)
در یکی از بزرگترین مکان های حفاری استخوان دایناسور به نام Ruth Mason Quarry گفته شد بیش از 2000 فسیل کشف شد.
اسکلت های مصنوعی که با قالب،گچ و.. همراه با برخی استخوان های حقیقی کشف شده از برخی موجودات که آن هارا بصورت یک دایناسور با ترکیب این دو ساخته اند در بیش از 60 موزه در سراسر جهان به عنوان استخوان های حقیقی دایناسور نمایش میدهند.
فلورنتینو آمیگینو رئیس موزه دیرین شناسی لاپلاتا مسئول حدود 6000 فسیل به ظاهر کشف شده در طول کار خود در آرژانتین بود.
شکارچی دایناسور ارل داگلاس، در طول کار خود 350 تن از کاوش های باستان شناسی استخوان "دایناسور" را به موزه تاریخ طبیعی کارنگی(Carnegie) ارسال کرد که همه آن استخوان ها از Dinosaur National Monument در ایالت یوتا بودند.
در طول یک سفر به پاتاگونیا، دکتر Luis Chiappe و دکتر Lowell Dingus ظاهرا هزاران تخم دایناسور کشف کردند که تنها این اکتشاف درتنها چند صد متر مربع انجام شد.
بسیاری از کارشناسان به این موضوع اشاره دارند که چطور ممکن است این حجم از فسیل ها تنها در یک منطقه کوچک کشف شود؟ آن هم با سرمایه گذاری اشخاصی خاص برای کشف این استخوان ها!

استخوان دایناسور ها در مزایده با قیمت های بسیار بالایی به فروش میرسند و این یک کسب و کار و بیزینس سودآور است.
موزه ها از طریق نمایش استخوان ها درحال کسب و کار پر درآمدی هستند زیرا این چیز ها برای مردم بسیار جالب،محبوب و جذاب است.
تولید کنندگان فیلم و مدیا نیاز به تولید فیلم دارند و از موضوع دایناسور ها استفاده های بسیاری برای ساخت فیلم شد تا بتوانند کسب و کار خوبی داشته باشند.
افراد و سازمان های زیادی هستند که برای جلب توجه،معروفیت و کسب درآمد به جعل و دروغ روی می آورند و از یک موضوع سو استفاده میکنند موسسات و سازمان هایی از جمله موزه ها، سازمان های آموزشی و پژوهشی، دانشگاهی،فسیل شناسی، کاشفان و صاحبان استخوان های دایناسور، و با استفاده از این موضوع کتاب، تلویزیون، فیلم، و صنایع رسانه ای منتشر میکنند و کسب در آمد های کلان آغاز میشود.
David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”.



فروش بیش از 12 میلیون دلاری استخوان تی رکس در مزایده نشان میدهد این کار چقدر برای شکارچیان دایناسور سود آورد است و میتوانند از این طریق ثروت کلانی به جیب بزنند.
اولین دایناسوری که تا کنون برای عموم نمایش داده شد Hadrosaurus foulkii در آکادمی ادوارد درینکر کوپه از علوم طبیعی در فیلادلفیا بود.
این استخوان ها با همکاری Joseph Leidy،پروفسور Cope و شخصی که مسئول دندان های Trachodon بود کشف شدند.
بازسازی اصلی هادروسور،که امروزه نیز به نمایش گذاشته شده یک خزنده دو پا که راست ایستاده را نشان میدهد بخشی از استخوان های آن با قالب گچ ساخته شده است.
مردم نمیدانند که هیچ استخوان و جمجمه ای از چنین دایناسوری پیدا نشده و این دایناسور تنها با چند تکه استخوان که برای موجودات دیگری است بطور فرضی بازسازی شده است.

"یک هنرمند هنر های بصری و یک مجسمه ساز بی درنگ برای ابداع یک جمجمه استخدام شدند و باتوجه به تصویر یک هنرمند دیگر که یک ایگوآنودون را به تصویر کشیده بود، دو هنرمند همان صورت را برای هادروسور(Hadrosaurus foulkii) طراحی کردند.
و اگر کسی سوال می پرسید افراد درگیر این ماجرا میتوانستند از لحاظ فنی از موجودیت این دایناسور دفاع کنند.
آن ها با شاهکار های خود مردم را بطور کامل فریب دادند و اصل آفرینش را تغییر دادند.
تا امروز، هادروسور(Hadrosaurus foulkii) در معرض نمایش در آکادمی علوم طبیعی در فیلادلفیا است. گفته میشود که استخوان های این دایناسور در پشت در های سنگین و بسته نگه داشته میشود اما بجای اینکه استخوان های حقیقی را نشان دهند، با استفاده از خمیر (یا حتی گچ) یک مدل مصنوعی از این دایناسور را به نمایش گذاشته اند والبته ما دانستیم که از جمجمه یک ایگوآنودون برای هادروسور استفاده کردند.
اما آیا چنین چیز هایی را به مردم در آن زمان گفتند؟ تا به امروز دیگر چه چیز هایی را به ما نگفته اند؟"
David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”



تا به امروز حتی یک اسکلت کامل از دایناسورها یافت نشده است! تمامی نمایش موزه ها،مدل ها،کارتون ها،فیلم هایی از هیولا های ماقبل تاریخ که شما تاکنون دیده اید تماما بازسازی تخیلی و فرضی هستند که بر اساس یکسری اسکلت ها و فسیل های ناقص به روش دیرینه شناسان ساخته شده است.
علاوه بر این، اسکلت های به نمایش گذاشته در موزه ها همگی مسلما ساختگی و ساخته شده از خمیر،گچ، فایبر گلاس، اپوکسی های مختلف و دیگر استخوان حیوانات است نه فسیل اصلی.

وقتی استخوان هایی که کشف میکنند،منتقل و آماده میشوند، آن ها با استفاده از نوار های کرباس آغشته به گچ و خمیر فسیل ها و استخوان هارا میپوشانند و پس از آن از یک بافت جدا کننده برای جلوگیری از تماس مستقیم گچ یا خمیر با استخوان استفاده میکنند و پس از آن با استفاده از نوار کرباس خیس آن را میپوشانند تا کل آن را یک محافظ مومیایی مانند احاطه کند و سپس همه چیز آماده میشود.
در مقاله ای با عنوان " A Fossil’s Trail From Excavation to Exhibit" یک کارمند موزه اظهار داشت که"از طریق ساخت قالب و ریخته گری ما کاملا می توانیم اندام هایی مانند دنده،مهره ها و... را بسازیم و آن هارا به بجای تکه های گمشده دایناسور قرار دهیم.اغلب خمیر،گچ، فایبر گلاس و اپوکسی استفاده می شود. در کار بازسازی استخوان، هنگامی که با ترک های کوچک و بزرگ مواجه میشویم، به راحتی میتوانیم آن هارا با گچ یا خمیر مخلوط با دکسترین پر کنیم و سختی کار تنها در قالب گیری بطور منظم است. قطعات بزرگ و گمشده استخوان هارا به سادگی میشود با موادی ساخت و جایگزین قطعات گمشده کرد."
به عبارت دیگر، پرسنل موزه از گچ،خمیر و دیگر مواد برای بازسازی قطعات گمشده و اسکلت های ناقص استفاده میکنند.
در حقیقت اسکلت ها و استخوان های بزرگ از دایناسور ها که در موزه های سراسر جهان نمایش میدهند همگی جعلی و ساختگی هستند.
هیچ محقق و جستجو گر بی طرف و مستقلی هرگز اسکلتی از دایناسور هارا کشف نکرده است. آنها ادعا می کنند همه فسیل های واقعی درجایی با امنیت بالا نگه داری میشوند اما تنها چند دیرینه شناس را نام ببرید که تا به حال مجاز به بررسی آن اسکلت ها بوده اند تا صحت آن هارا به مردم اعلام کنند اما واقعیت این است که این موارد از مردم دور نگه داشته میشود.

"بسیاری از مردم فکر میکنند اسکلت هایی که از دایناسور ها در موزه ها به نمایش گذاشته میشوند استخوان های حقیقی دایناسور ها هستند درحالی که این کاملا اشتباه است.
آن ها اسکلت هایی که ادعا میکنند کشف شده اند را مخفی نگه میدارند و دست هیچ محقق مستقلی به آن ها نمیرسد و کسی جز افرادی که خودشان انتخاب و تعیین کرده اند حق بررسی آن هارا ندارند. دست هیچ محقق و پژوهشگر مستقل و بی طرفی به استخوان های تی رکس نخورده است.
وقتی که افرادی برای مطالعه و دست یابی به اسکلت های مخفی شده به عضویت سازمان دیرینه شناسی در آمدند، آن ها از نشان دادن استخوان ها امتناع کردند.
تنها در حدود 2100 مجموعه استخوان های دایناسور در سراسر جهان کشف شده است و جدا از این موضوع، تنها 15 مجموعه استخوان ناقص تیرکس ادعا شده که یافت شده است. این مجموعه استخوان دایناسور ها هرگز یک اسکلت کامل را تشکیل نمیدهند، اما از این مجموعه استخوان های ناقص، دیرینه شناسان یک فرضیه در مورد ظاهر تمام اسکلت ها ساختند که آن هارا با پلاستیک مدل سازی کرده اند. اگر هزاران هزار خزنده گوشتخوار (دایناسور ها) در میلیون ها سال پیش بر روی زمین پرسه می زدند، نباید تنها 2100 مجموعه استخوان از آن ها به ثبت میرسید"
-Robbin Koefoed, “The Dinosaurs Never Existed”

هنگامی که کودکان به یک موزه دایناسور می روند، آیا نمایشی که در آن موزه میبینند را باید علم یا شبیه سازی علمی تخیلی نام نهاد؟
آیا ما در سنین پایین فریب خورده و شستشوی مغزی شده ایم تا افسانه دایناسور هارا باور کنیم؟ ما نیاز به پرسش و کاوش های عمیق در مورد دایناسور ها داریم.
ممکن است تلاشی مداوم برای ساخت مجموعه استخوان های جعلی همراه استخوان های حیوانات دیگر مانند تمساح، ایگوانا، زرافه، فیل، گاو، کانگوروها، شترمرغ،دلفین ها، نهنگ ها، کرگدن و....و ترکیب آن ها باهم برای ساخت یک جانور فرضی و ساخته انسان به نام دایناسور انجام شده باشد و البته هنوز نیز انجام میشود.
فسیل ها و اسکلت های نمایش داده شده نمیتوانند حقیقی باشند و به راحتی میتوانند آن هارا با قالب گیری و استفاده از گچ و خمیر بسازند و به نمایش بگذارند.
انگیزه چنین تلاش فریبنده چیست؟ انگیزه های آشکار عبارتند از تلاش برای اثبات تکامل، تلاش برای رد و یا ایجاد شک و تردید در حقیقت آفرینش و متون کتب الهی،نقض خداوند و در آخر نقض تئوری زمین جوان(young-earth theory).
چه میشود اگر دایناسور هارا به خلقت ربط دهیم؟ خداوند یکسری از موجودات را که در حقیقت نه تاثیر و ارزشی دارند را می آفریند و سپس همگی آن هارا از صفحه روزگار محو میکند و بشر را می آفریند!؟

-David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”

جمجمه دایناسور را در اینترنت سرچ کنید، شما تصاویری از دایناسور ها در موزه ها و.. می یابید. یکی از بزرگترین و مشهورترین تامین کننده دایناسورهای جعلی کمپانی Zigong Dino Ocean Art در سیچوان چین است که برای موزه های سراسر جهان اسکلت هایی از دایناسور ها میسازد که فوقالعاده واقعی به نظر میرسند زیرا از اسکلت های واقعی ساخته شده اند! البته نه اسکلت دایناسور ها، بلکه استخوان های مرغ، قورباغه، سگ، گربه، اسب و خوک را ذوب میکنند سپس آن هارا با چسب، رزین و گچ مخلوط میکنند پس از آن به عنوان مواد پایه برای ریخته گری دوباره استفاده می شود و در آخر به عنوان "استخوان های دایناسور" تولید میشوند.
آن ها حتی در فسیل ها شکستگی عمدی نیز ایجاد میکنند تا فسیل ها طبیعی و البته قدیمی به نظر برسند. وب سایتشان به خود میبالد که "بیش از 62 درصد از تولید ما به بازارهای آمریکا و اروپا می رود"
بله حقیقت این است که تمام استخوان ها و فسیل های مربوط به دایناسور ها تحت هدایت کارشناسان از آکادمی علوم چین ساخته شده است
در واقع یک شبکه فروش جهانی وسیع به ایالات متحده آمریکا، برزیل، فرانسه، لهستان، روسیه، آلمان، عربستان سعودی، کره جنوبی، تایلند، اندونزی، پرو، آرژانتین، ونکوور، سین سیناتی، شیکاگو و جاهای دیگر وجود دارد.
این یک تجارت است، نه علم!
"من شنیده ام یک کارخانه جعلی ساخت فسیل در شمال شرق چین وجود دارد، در استان لیائونینگ که در اطراف آن برخی اعضا و قطعات مربوط به دایناسور ها کشف شده است"

-Alan Feduccia, University of North Carolina Paleontology Professor



"این احتمال وجود دارد که استخوان های دایناسور های بر روی صفحه نمایش به طور مصنوعی از طریق مجسمه سازی اصلاح و بازسازی شده اند.
مجسمه سازی استخوانی یک فعالیت انسانی شناخته شده نیست.آیا صنعت دایناسور یک از این نوع کسب و کار استفاده کرده و مشتری جذب میکند؟ پاسخ مثبت است همانطور که در بالا تر خواندیم این یک تجارت است. آیا ممکن است اسکلت دایناسور هایی که ادعا میشود از آن ها نگه داری میکنند تنها اسکلت حیوانات امروزی بوده و با روش های مدرن و ترکیب آن ها با مواد دیگر بصورت مصنوعی آن هارا تولید کرده باشند؟ چرا بجای استفاده از فسیل اصلی، از فسیل های جعلی برای نمایش به مردم استفاده میشود؟"

David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”

یک مشکل دیگر با دایناسور ها دینامیک ساختاری غیر طبیعی آن هاست. بسیاری از اسکلت دایناسور ها که آن ها را بازسازی کرده اند، ویژگی های هیولا دوپا مانند تی رکس با یک نیم تنه متمایل به جلو و سر بسیار بزرگتر و سنگین تر از دم دارند. حتی بسیاری از این اسکلت ها در نمایش موزه ها نمیتوانند تحت فشار وزن خود بایستند و این کاملا غیر ممکن است که چنین جانوران بزرگ و نامتناسبی میتوانستند وجود داشته باشند.
بارهای وارد بر اسکلتشان آنقدر زیاد هستند که محاسبات نشان می دهد استخوان بزرگترین دایناسورها باید در زیر وزن بسیار زیاد آن ها خرد میشد.
کارشناسان همچنین اشاره کرده اند که دایناسورها بسیار کندتر نسبت به چیزی که در فیلم ها نشان میدهند حرکت میکردند تا از وارد شدن شوک های ناگهانی به اسکلت خود جلوگیری کنند.

"این ایده از حیواناتی با حرکت آهسته با تجزیه و تحلیل بیو مکانیکی دایناسورها که نشان می دهد دایناسورها چالاک و موجودات فعالی بودند همخوانی ندارد.
این یک پارادوکس بین اندازه دایناسورها و شیوه زندگی آنان است. بسیاری از نمایش ها و نقاشی ها از دایناسورها به نظر کاملا بیهوده میرسند،که یک حیوان دوپا را کاملا خارج از تعادل با وزن سر و شکم بسیار بیشتر از وزن دم به تصویر می کشند.
آیا صنعت دایناسور یک مورد از تلاش های علم برای عملی کردن خواسته هایی عمومی و یا انتظارات مردم است؟
فیلم پارک ژوراسیک یک نمونه از فیلم هایی است که دایناسورها را بسیار بزرگتر از آنچه در موزه ها به نمایش میگذارند نشان میدهد. پس از بیرون آمدن فیلم، جالب است توجه داشته باشید که در بسیاری از مقالات درخواستی نوشته شده بود: «آیا این ممکن است؟"
-David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction

"به طور کلی، چندین میلیون دلار برای ترویج وجود دایناسورها از طریق فیلم، تلویزیون، مجلات و کمیک ها صرف شده است. دنیای فیلم و دیرینه شناسی مانند دوقلوهای به هم چسبیده هستند.
دید مردم نسبت به وجود دایناسور ها بر اساس هیچ شواهد محکمی نمی باشد بلکه اکثرا چون فیلم هایی در این باره دیده اند، به چنین داستان های افسانه ای معتقد شده اند.
مستندات بسیاری هستند که ویژگی های هر یک از دایناسورها مانند رنگ، وزن و جرم عضلانی را نشان میدهند اما Don Lessem (مشاور برای پارک ژوراسیک) اشاره میکند که تنها با حدس و گمان میشود درباره این سوال که دایناسور ها چقدر وزن داشتند نظر داد.
Don Lessem می گوید: دانشمندان هنوز نمی دانند دایناسورها چقدر وزن داشتند"
Robbin Koefoed, “The Dinosaurs Never Existed”




دایناسورها را به عموم مردم با بازسازی رنگی هنری، نقاشی، مدل،اسکلت های غول پیکر در موزه ها، کارتون ها و فیلم ها با جزئیات دقیق و واضح نشان میدهند
اما واقعیت این است که نمیشود از چند تکه استخوان و فسیل(که البته همان هم جعلی می باشد) برای تشخیص بافت نرم، پوست، چشم، بینی، رنگ و... استفاده کرد. درست مانند بسیاری از گونه های انسان های اولیه. همه بازسازی های دایناسور ها بطور 100 درصدی جعلی می باشند که با حمایت تکامل گرایان و سرمایه گذاران ماسونی ساخته شده اند و هیچ دایناسور حقیقی ای در طی این سال ها کشف نشده است.
آنها دایناسورها را به عمد در رسانه ها توسط کارتون ها به کودکان ارائه میدهند تا این باور از کودکی در ذهن آن ها بماند و این نیز یک دسیسه از سوی فریماسون ها برای شستشوی مغزی بشریت است.
انیمیشن ها و کارتون هایی مانند "عصر یخبندان"، "سرزمین قبل از زمان،" فیلم هایی مانند "پارک ژوراسیک" و "جزیره دایناسور،" کتاب های رنگ آمیزی، عروسک، اسباب بازی های پلاستیکی، کتاب های درسی مدارس ابتدایی، و نمایش در موزه که قطعا باعث جوانه زدن در ذهن جوان یک کودک میشود و بر آن تاثیر میگذارد.
نشنال جئوگرافیک و فیلم عصر یخبندان توسط Mason Rupert Murdoch’s News Corp و 20th Century Fox ساخته شدند.
این شرکت تولید ماسونی استودیو یونیورسال پارک ژوراسیک و سرزمین قبل از زمان را ساختند
این شرکت ها برای Comcast هستند و سهامداران اصلی آن ها ماسون های درجه بالا به نام JP Morgan و the Rothschilds (روچیلد ها) هستند.
یک دانشجوی فسیل شناس به نام Michael Forsell در یک مصاحبه رادیویی با دیرین شناس برجسته Jack Horner ادعا کرد:
"یک فریب بزرگ و یک تقلب برای ساخت شواهد و تداوم اسطوره دایناسورها وجود دارد" او در ادامه گفت:" من کارم را در زمینه دیرینه شناسی آغاز کردم، هنگام مطالعاتی که داشتم این را متوجه شدم که همه چیز ساختگی است. این مزخرف است، بسیاری از اسکلت هادر موزه های سراسر جهان در واقع با استفاده از گچ و خمیر ساخته شده اند. آنها حتی آن را آشکارا در مستند هایشان انجام میدهند.
من به مطالعه و تلاش به عنوان یک دانشجو ادامه دادم و البته اکنون نیز نمیتوانم فرق بین یک تخم فسیل شده و یک سنگ معمولی را بیان کنم چون در حقیقت هیچ تفاوتی باهم ندارند.
وقتی با آن ها درمورد تبلیغاتشان مخالفت کردم،من مانند یک جذامی درمان شده بودم و من را بی درنگ از این مسیر خارج کردند.
دایناسور ها هرگز وجود نداشتند، آن ها تنها چند استخوان را باهم ترکیب کرده و به شکل یک هیولای فرضی و خیالی در آورده اند و البته اگر دایناسور ها وجود داشتند، باید در کتب مقدس و الهی به آن ها اشاره میشد. ما همگی فریب خوردیم اما باهم دیگر میتوانیم این فریب را متوقف کنیم"

Michael Forsell

بسیاری ادعا میکنند از آنجا که عمر فسیل ها با روش های رادیومتریکی میلیون ها سال مشخص شده است، پس این ثابت میکند که دایناسور ها وجود داشتند.
حقیقت این است که روش های استفاده شده برای تعیین عمر فسیل ها شامل اندازه گیری واقعی عمر فسیل ها نمیشود بلکه عمر سنگ هایی که در اطراف فسیل می یابند را حساب میکنند.
بیشتر فسیل ها در نزدیکی سطح زمین یافت میشوند، و اگر یک حیوان امروزی نیز بجای آن فسیل در آنجا باشد، دیرینه شناسان سن و قدمت آن را همانند همان فسیل اندازه گیری کنند و سن میلیون ساله بدست بیاید.

دکتر Margaret Helder در کتاب خود با عنوان" Completing the Picture, A Handbook on Museums and Interpretive Centers Dealing with Fossils" مینوسید:
" به نظر میرسد دانشمندان بسیار با استفاده از روش رادیومتریک برای تعیین سن قابل اعتماد سنگ ها و فسیل ها تحت تاثیر قرار میگیرند.
اعدادی که آن ها به دست می آورند یا یک فسیل(یا سنگ) را بسیار جوان نشان میدهد یا آن را بسیار قدیمی نشان میدهد و همیشه با انتظارات دانشمندان از اعداد در تضاد است و مخالف آن چیزی است که آن ها انتظارش را دارند.
دانشمندان در حال حاضر اعتراف کرده اند که روند بسیاری از ابهامات نسبت به آنچه در سال های اولیه بود بیشتر شده است. مردم تقریبا درباره عدم قطعیت در قدمت سنگ ها و فسیل ها چیزی نمیدانند.
اکثر مردم این تصور را دارند که سنگ ها و فسیل های بسیاری بر روی زمین وجود دارند که بسیار قدیمی هستند و علم و تکنولوژی امروز ما قادر است قدمت آن هارا به درستی مشخص کند، اما کاملا اشتباه است.
درواقع ممکن است ما هیچ چیزی درباره یک قدمت و سن یک سنگ یا فسیل ندانیم."

دکتر Margaret Helder


یکی از دلایل اصلی که تکامل گرایان به وجود دایناسورها نیاز داشتند برای پاسخ به مشکلات پیچیده در نظریه تکامل از جمله: آمدن حیوانات از دریا ها به خشکی ها،خزندگان درحال تحول،تشکیل بال، پرواز و تبدیل شدن به پرندگان و... بود
برای پر کردن این شکاف در فرگشت،از طریق جدول زمانی چند میلیون ساله خیالی خود و دایناسور های فرضی و خیالی مختلف، موسسات فسیل شنلسی دایناسور های دریایی،دایناسور های خزنده بر روی زمین،دایناسور های پرنده و... را ترویج کرده و آن را به تاریخ اضافه کردند.
بسیاری از متخصصان و کارشناسان در این زمینه در باره یافته های که به آن ها ارائه شده بود مناقشه کردند
یک دانشمند موسسه اسمیتسونیان به نام دکتر Storrs Olson نوشت: "ایده دایناسور های پر دار و تروپود که در اصل از پرندگان گرفته شده بود توسط یک کادر از دانشمندان متعصب و با برخی کارشناسان نشنال جئوگرافی ترویج داده و سرهم بندی شده بود و البته آن ها خودشان را بسیار رک و راست میدانستند و با تعصب از این ایده دفاع و آن را تبلیغ میکردند.

آن ها صداقت و درستی ای در برنامه هایشان ندارند و این به سرعت به یکی از بزرگترین دروغ های عصر ما تبدیل شده است"

هیچ پری تاکنون همراه دایناسور ها یافت نشده است هرچند در برخی نمایش های دایناسور چند پر نشان داده شده که به احتمال زیاد آن را نیز جعل کرده اند.
دکتر Olson اضافه کردن پر به یافته هایشان را نوعی افکار واهی و پوچ، تبلیغات خیالی و بی معنی دانست
در 1990 ظاهرا فسیل های بسیاری با پر و بال در چین کشف شدند (به طرز مشکوکی نزدیک شرکت جعل دایناسور Zigong Dino Ocean Art) اما زمانی که توسط دکتر Timothy Rowe مورد بررسی قرار گرفت، او متوجه شد که گونه ای که Confuciusornis نامیده میشد توسط یک جعل استادانه ساخته شده است.
او همچنین یک Archeoraptor یافت که از استخوان 5 حیوان مختلف تشکیل شده بود! هنگامی که دکتر Timothy Rowe یافته های خود را به نشنال جئوگرافیک ارائه داد، مدیر گروه دانشمندان به او گفت" خوب همه این با ور شده است"

و پس از آن نشنال جئوگرافیک با کنفرانس خبری خود اقدام به حمایت از Archeoraptor کرد و در اخبار و رسانه ها پخش شد که این یک فسیل حقیقی از این دایناسور است که کشف شده است و حلقه گمشده تکامل یافت شده است.
"در سال 1999، هنگامی که آن ها در یک مقاله رنگی و فانتزی مطالبی درباره حلقه گم شده ارائه دادند، مجله نشنال جئوگرافیک رسوا شد. یک Archeoraptor که برای حمایت از اصل اساسی فرضیه تکامل یافت شده بود که ادعا می کردند نشان میدهد دایناسور ها به تدریج در طی میلیون ها سال ایجاد شده بودند. دلیل آن ها شامل یک فسیل میشد که استخوان های آن با دقتی خاص بهم متصل بودند و یک نیمه دایناسور و پرنده بود.در طول یک سی تی اسکن مشخص شد که استخوان های این فسیل غیر طبیعی است. مجله نشنال جئوگرافیک بعد ها که تحت فشار قرار گرفت مجبور شد اعتراف کند که این فسیل ساخته بشر است.
-Robbin Koefoed, “The Dinosaurs Never Existed

دیرینه شناسان ادعا می کنند که "آرکئوپتریکس" یکی دیگر از شکل انتقالی پرنده تکامل یافته از دایناسورها است، اما شواهدی خلاف این فرضیه وجود دارد. گونه های دیگر مانند Confuciusornis, Liaoningornis ,و Eoalulavis و حتی آرکئوپتریکس پرندگان عصر معاصر هستند که کاملا غیر قابل تشخیص شده و از اجساد و اسکلت های آن ها سواستفاده میشود.
Alan Feduccia از دانشگاه کارولینای شمالی، یکی از معروفترین پرنده شناسان در جهان اظهار داشت: "من برای حدود 25 سال جمجمه پرندگان را مطالعه کردم، هیچ شباهتی بین آن ها و دایناسور های پرنده وجود ندارد. در حقیقت اینکه میگویند اصلیت و منشا این پرندگان به دایناسور ها بر میگردد، یکی از بزرگترین دروغ های دیرینه شناسی در قرن 20 است"
Larry Martin یک پرنده شناس از دانشگاه کانزاس میگوید:" به شما حقیقت را می گویم، اگر من تابحال از موضوع دایناسور ها منشا اصلی پرندگان حمایت میکردم، واقعا شرمنده ام و از شما عذر خواهی میکنم"

اگر فرض کنیم دایناسور ها به پرندگان تبدیل شدند، این موضوع نمیتواند پرواز حشراتی مانند مگس را توضیح دهد. مگس ها درهر ثانیه 500 بار بال میزنند. حتی کوچکترین ناهماهنگی در ارتعاش و جنبششان باعث میشود آنها تعادل خود را از دست داده و سقوط کنند، اما این هرگز اتفاق نمی افتد.
چرا دایناسور ها هرگز تا قبل از اواسط قرن 19 کشف نشدند؟ چرا دیرینه شناسان فکر میکنند میتوانند کل اندام های یک موجود و جانور را تنها با کشف چند دندان بازسازی کنند؟ چرا بسیاری از اکتشافات دایناسور ها مشخص شد که دروغین بوده و سال ها فریب آن هارا میخوردیم؟ چرا همه "فسیل دایناسورهای به ظاهر معتبر" تحت حفاظت در مکان های نامعلوم و دور از هر گونه تجزیه و تحلیل و بررسی مستقل نگه داشته میشوند؟ چرا فرسایش و هوازدگی همه این فسیل هارا در طی میلیون ها سال از بین نبرد؟ چرا فقط دایناسور ها بودند که توسط یک شهاب سنگ ازبین رفتند(که البته این نیز یک دروغ بزرگ است) و تاکنون چنین شهاب سنگی دیده نشده که بتواند گونه ای از جانداران را از میان ببرد؟ سوالات بسیاری هستند که قبل از باور دایناسور ها به عنوان یک حقیقت باید پرسید و نیاز به پاسخ دارند.
دایناسور ها چیزی جز یک افسانه کودکانه نیستند و هرگز وجود نداشتند.
"موسسات دیرینه شناسی میتوانند فرضیاتی که از طریق کتب درسی به دانش آموزان آموخته میشود را کنترل کنند و در این روش، دانش آموزان توسط شبه علم و دروغ شستشوی مغزی میشوند.
یک مثال کاربردی کوتاه;یک استخوان دندان بطور تصادفی در یک مکان حفاری یافت میشود و از این استخوان دندان بقیه قسمت های بدن جانور حدس زده میشود. ما در این مورد شوخی نمیکنیم. تمامی اطلاعاتی که در زمینه دایناسور ها وجود دارد یک دروغ و این یک فریب بزرگ است"

-Robbin Koefoed, “The Dinosaurs Never Existed”

"در طول قرن نوزدهم یک جهان جدیدی از دید تکامل که توسط مردم پس از نفوذ افرادی مانند داروین و مارکس دنبال شد. در طی این دوره بود که فکر اکتشافات دایناسور برای اولین بار ساخته شد. به موارد زیر که برای شک به وجود دایناسور ها کافی هستند دقت کنید:
1- -اکتشافات دایناسورها تنها در دو قرن گذشته با کشف استخوان های غیر عادی و بزرگ و مخالف قوانین طبیعت رخ داده است.
2- -کاشفان دایناسور به طور معمول و به طور کلی احزاب بی غرض و بدون منافع نبودند
3- -اسکلت های به نمایش گذاشته شده همگی جعلی هستند و ادعا شده اسکلت های اصلی به دور از تجزیه و تحلیل نگه داشته میشود و در اصل اسکلت های موجود در موزه ها جعل میشود.
4- -تصاویر و نقاشی های هنری از دایناسور ها یک موجود بی تعادل و غیر عادی را نشان میدهند که مخالف فیزیک تمامی جانوران است و این جانوران هرگز نمیتوانستند با این شرایط به زندگی ادامه دهند.
5- -استخوان ها و فسیل های جانوران دیگری را بجای استخوان دایناسور ها و همراه برخی فسیل های قدیمی از دیگر جانداران به عنوان دایناسور به نمایش میگذارند
6- -به نظر نمیرسد که این جانوران توسط خداوند خلق شده باشند چون در حقیقت نیازی به آن ها نبوده و هیچ فایده و تاثیری نداشتند همچنین در کتب آُسمانی و متون قدیمی به آن ها هیچ اشاره ای نشده است

7- -بودجه ای برای اکتشافات مستقل مردم در کشف دایناسور ها تعیین نمیشود در حقیقت مردم از این حقیقت دور نگه داشته میشوند و این شک و تردید ایجاد میکند
دایناسور ها هرگز وجود نداشتند. صنعت دایناسور باید مورد بررسی و پرسش قرار گیرد و البته هیچ مدرکی بر روی زمین وجود ندارد که بتواند وجود دایناسور هارا به اثبات برساند. داستان دایناسور ها مربوط به چندین میلیون سال قبل نمیشود بلکه در همین چند قرن اخیر برای مخالفت با اصل آفرینش و کتب الهی ساخته شده است.
مطرح کردن سوال و پرسش در این باره از پذیرش کورکورانه دایناسور ها به عنوان یک حقیقت بسیار بهتر است"

David Wozney, “Dinosaurs: Science or Science Fiction”


همچنین میتوانید کتاب هایی مرتبط در این مورد را بخوانید:
کتاب Dinosaurs: Science or Science Fiction نوشته David Wozney
کتاب The Dinosaurs Never Existed نوشته Robbin Koefoed