"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (12-19-2010)
بینگو !
مشکل ایشان همینست. جناب ِ جوینده در امکانپذیر بودن یا نبودن ِ بناکردن اخلاقیات برمبنای علم/تعقل/منطق تردید نمی کند، از ما می پرسد "وقتی «لولو خُرخُره»(عذاب اخروی؟)نیست، چه لزومی دارد از اخلاقیات پیروی بکنیم"؟ ایوان کارامازوف هم اگر خاطرتان باشد می گفت «اگر خدا نباشد، همه چیز مجاز خواهد بود».. اینست که به باور ِ دوست ِ خشمگین ِ ما، برای بناکردن ِ هر دستگاه ِ اخلاقی باید اول به مارهای سخنگو و آفرینش ِ شش روزه و زایش ِ باکره(و مزخرفاتی از این قبیل)باور بیاوریم!
درحالی که هیچکس «تضمینی» برای ِ اخلاقیات ندارد(نه مذهب، نه هیچ چیز). تضمین ِ اخلاقیات «قانون» است، که به زور ِ نیروی ِ نظامی و انتظامی شهروندان یک جامعه را وادار به پیروی از اخلاقیات می کند.
زنده باد زندگی!
Anarchy (12-20-2010)
وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جویندهآنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
Anarchy (12-20-2010)
ممنون از این جمله ای که گفتی برام خیلی جالب بود کاش همه طرز فکر شما را داشتن ! اطرافیان من جوری فکر می کنن انگاری هر شخصی به جبر نوعی بدهی به اطرافیونش داره بنام زندگی که باید اون رو پرداخت کنه
ممنون از همه دوستانی که تو بحث شرکت کردن من چون از فیلتر شکن استفاده می کنم دکمه سپاس برام کار نمی کنه
Russell (12-20-2010)
وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جویندهآنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
دوستان درگیر مساله ای هستم که خواهشا اگه کسی توانا هست ساده راهنمایی ام کنه من زیاد درگیر واژه هایی مثل ماتریالیسم و اخلاقی و غیر اخلاقی و ... نیستم ... فرض می کنم دنیایی دیگه ای در کار نباشه و دنیا همینی که هست ... باید ما تو همین دنیا تلاشمون رو برای بقای عدالت و برقراری اون داشته باشیم حالا هر شخصی به نحوی ... خیلی چیزها هم هستند که نمی شود برای اونها دادگاهی تشکیل داد چون اساسا به عنوان جرم تعریف نشدند و این وجدان درونی ما هست که اونها رو به عنوان جرم تلقی می کنه فرض بگیرید پسری ازدوران نوجوانی با دختری رابطه ی عاشقانه پیدا می کند و با هزار امید اون رو به دنبال خودشون می کشونه و دختر هم از فرصت هایی زیادی بخاطر اون پسر می گذره اما روزی هم میرسه که پسر زیر همه حرفها میزنه و منکر اون میشه حالا اولا که این از دیدگاه قانون جرم محسوب نمیشه یعنی هیچکی نمیاد اون پسر رو به زندون یا شلاق محاکمه کنه که چرا به وعده هایت به دختر عمل نکردی ؟ اما وجدان ما اگر شاهد ماجرا باشد پسر رو مستحق مجازات و سرزنش میدونه به دلیل مثلا زدن ضربه های روحی به دختر(که کمتر از ضربه های جسمی نیست) با در نظر گرفتن این مثال شخصی رو در نظر بگیرید که خانواده و پدر ومادر هیچ کوتاهی در حق صحیح بزرگ کردن اون نکردن بالعکس نسبت به دیگران در تربیت او پیشرو هم بوده اند حال پس از مدتی پسر تصمیم به خودکشی داره ، در اینجور جایی به نظر شما چنین کاری درست هست همونطوری که در مثالی که قبلا زدم ما اون پسر رو لایق مجازات می دونیم به دلایلی مانند اینکه باعث افسرده شدن و حتی منجر به مرگ دختر شده در مورد مثال خودکشی هم با خودکشی کردن اون شخص ضررهای جبران ناپذیری به طور نامحسوس به اشخاص وارد میشه (از نوع همان ضربه هایی که پسر مذکور در مثالم با زدن زیر وعده هایش به دختر وارد می کنه) این از یه طرفه مساله از طرفی دیگه هم این مساله مطرح هست شخصی که میخواد به زندگی خود خاتمه بده (به دلیل مثلا یه بیماری صعب العلاج ) نمیتونه به خاط دیگرون خودش تا آخر عمر متحمل رنج و ضرر باشه(البته این جنبه زیاد مهم نیست مهم همون قسمت اول مساله اس) این وسط نظر شما چیه ؟؟؟
Anarchy (12-20-2010)
وبلاگِ من: پژوهشهای شاهپور برنابا جویندهآنچه مقدّس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوکان میندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگردند و شما را بِدَرند. (متی ۷ : ۶)
فرزندان این عصر در مناسبات خود با همعصران خویش از فرزندان نور عاقلترند. (لوقا ۱۶ : ۹)
(ترجمهیِ هزارهیِ نو)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)