Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
درخودماندگی
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 57

    جُستار: درخودماندگی

    Hybrid View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      آغازگر جُستار
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      چرا چنین تصوری دارید؟ این تقسیم‌بندی می‌تواند به روشی برای برچسب زدن به تک‌تصمیم‌ها نیز تقلیل داده بشود، یعنی در هر تصمیم و خرده-تصمیمی که در زندگی روزمره می‌گیرید شما می‌توانید در یکی از این گروه‌ها قرار بگیرید. اما بله در جهان واقعی اغلب افراد به شدت به یک گروه متمایل هستند و بسیار انعطاف‌پذیری ناچیزی نشان می‌دهند، این به دلیل امکان‌ناپذیری تغییر نیست، هرچند برخی گرایش‌های طبیعی متمایل به یک گروه دارند اما همه با شاخص‌های مختلف توانایی تغییر را دارند. اینکه تغییر پدیده‌ای استثنایی و خارق‌العاده است و به ندرت رخ می‌دهد اما به این دلیل است که هیچکدام از این افراد، به نحو آگاهانه، روش دیگر برای شناخت و برخورد با جهان را به رسمیت نمی‌شناسند.

      ....
      درست است نگرش ما به چیزی که در بالا آمد بسیار نزدیک‌تر است.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Ouroboros نمایش پست ها
      اما قرار شد کمی صبور باشید و اجازه بدهید من اینها را و ربطشان به تکنولوژی و ... را به طور کامل‌تری تعریف بکنم و توضیح بدهم.

      بسیار خوب, ولی همچنان این باور که یک روش, آنچه در بالا آمده, برای توضیح یک واقعیت, آنچه در گفتمان
      تکنولوژی آمده, دارد بکار میرود مایه‌یِ نگرانی‌ست. میتوان دید که سخن شما میتواند دستِ بیش به این بپردازد که
      شناخت‌شناسانه (epistemologically) آنچه در گفتمان تکنولوژی بدان پرداخته شده است ریشه در واقعیت ندارد
      زیرا روش بکار رفته بهمان و بیسار لغزش‌ها را میتواند داشته بوده باشد; هر آینه این همچنان پیوندی یکراست از
      نادرستی را نشان نخواهد داد, چُنانکه یک ساعت خراب هم دوبار در روز زمان درست را نشان میدهد, گرچه آری, خراب باشد.

      نکته‌یِ دیگری که ربط شما میتواند بنمایاند از اعتبار انداختن انگیزه‌یِ¹ کسانی‌ست که به گفتمان
      تکنولوژی میپردازند و این در بدترین چهره‌یِ خود چیزی بجز «سفسته‌یِ پرداختن به کس بجای
      سخن / ad hominem» یا در بهترین چهره, زهرآلودن سرچشمه و گمان‌افکنی بیشتر نخواهد بود.


      سخن کوتاه, بگذارید آنچه در ذهن دارید را بیاورید تا ببینیم گفتگو به کدام راستا میرود.











      ¹
      در پیوند به گفتمان تکنولوژی, من بیشتر از آنکه باور شود درباره‌یِ اینکه نمونه‌وار کازینسکی asocial بوده,
      دوست دختر نداشته, باکره بوده و ازینرو به بمب‌گذاری روی آورده نوشتار خوانده‌ام. جدا از حقیقت داشتن یا نداشتن اینها,
      بایستی پذیرفت که اینگونه تازش‌ها, که بسیاری‌شان بسیار هوشمندانه و نایکراست به اعتباراندازی پرداخته‌اند — او
      بسیار باهوش بود ولی چون او را زود به هاروارد فرستادند دوستانش را از دست داد و کم کم antisocial
      شد و ... — رویهمرفته هیچکدام به درستی یا نادرستی سخنان وی, آنچه در آرمان‌نامه‌یِ Industrial Society and Its Future
      آمده نپرداخته و تنها سفسته‌‌هایی کارآمد (effective) برای مردم‌فریبی (+ خودفریبی) ولی ناکارآمد برای شناخت واقعیت, میباشند.
      ویرایش از سوی Mehrbod : 09-19-2015 در ساعت 11:19 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    2. #2
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گروه دیگری که من شناسایی کرده‌ام درخودماندگان هستند.

      درخودمانده تا اندازه‌ی زیادی به قوانین رسمی سیستم بی‌اعتناست و به ناکارآمدی آن‌ها پی برده، اما همچنان عمیقاً به قانون‌مندی معتقد است: «اگر این قوانین یا این نظم یا این سیستم را به طور کامل عوض بکنیم ناکارآمدی ریشه‌کن می‌شود». به عبارت دیگر آن‌ها می‌دانند که قوانین سیستم را به خوبی کنترل نمی‌کنند اما همچنان معتقدند که تقصیر این ناتوانی از «این» قوانین است، و می‌توان مجموعه قوانین جدیدی پی ریخت که سیستم را بهتر به کار می‌اندازند.

      این افراد آگاهی عمیقی از قانون سیستم دارند و به محض آشنا شدن با یک قانون دلیل وجودی آن و کارکرد آنرا جویا می‌شوند، نتیجتا پیروی این افراد از قوانین اگرهم رخ بدهد پیروی خودآگاه با هدف برآوردن «انگیزه‌ی اصلی» آن قانون است. درخودمانده باور دارد که:

      > سیستم‌ها بر مبنی کارکرد خود تعریف می‌شوند.
      > که سیستم‌ها تحت حاکمیت قوانین هستند. دلیل این باور احتمالا دیدن نرمال‌های قانون‌مدار و تأثیری که قوانین بر آن‌ها دارد است.
      > که قوانین رسمی ناکارآمد و دروغین هستند و ناکارآمدی سیستم برآمده از آنهاست، «قوانین راستین» را باید از نو کشف کرد یا نوشت و ...
      > که قانون‌شکنی و قانون‌گریزی اموری پاتولوژیک، بیرون از سیستم، استثناء و خارج از «قاعده» هستند. اگرهم به آن بپردازند آنرا در مقام یک آسیب و احتمالاً برای انتقاد از قوانین موجود به سود قوانین موعود مورد استفاده قرار می‌دهند.
      > که همه‌ی سیستم‌ها به طور نامحدود قابل تغییر و تعویض هستند.

      درخودمانده به نحوی تناقض‌آلود هم به قدرت جهان‌ساز ِ نهاد باور دارد و هم به دورانداختنی بودن هر نهاد و همه‌ نهادی. او از یک طرف مفاهیمی همچون نظام اقتصادی، حکومت، فرهنگ، جنسیت، نژاد و … را آفریده‌ی ابرسیستم‌های مختلف تلقی می‌کند، و از طرف دیگر آن‌ها را یک‌سره دورانداختنی می‌داند و معتقد است می‌توانیم هر کدام را که خواستیم به هر شکلی که خواستیم تغییر بدهیم.

      هر قدر سیستم بزرگ‌تر، پیچیده‌تر و با تکنولوژی درآمیخته‌تر باشد، دور انداختن آن دشوارتر می‌شود. بیشتر سیستم‌های امروز موجود کاملا در نیانداختنی هستند و خلاصی از «شر» آنها غیرممکن است، اما حتی در صورت امکان نیز دور انداختن یک سیستم تنها زمانی به صرفه است - و رخ می‌دهد - که مجموعه‌ی تقلب‌های نرمال‌ها و تغذیه‌ی انگلی جنون‌پیشگان از مجموعه‌ نوسازی‌ها و آپدیت‌های درخودماندگان جلو بزند. در این مدل هم سیستم به نحوی کنترل‌نشده و از درون متلاشی می‌شود، نه مدیریت‌شده و هدفمند.

      تلاش درخودمانده برای جایگزین کردن ابرسیستم «شهر تهران» به جایی نمی‌رسد زیرا مقیاس و طبع این شهر آنرا دورنیانداختنی می‌کند. علاوه بر این حتی اگر بکوشیم و موفق بشویم شهر تهران را از نو بسازیم نتیجه باز کاستی‌هایی مشابه خواهد داشت زیرا نقص کنونی این ابرسیستم برآمده از ذات متریالی که آنرا ساخته است - مردم تهران - ناشی می‌شود نه صرفاً از چینش آن. تلاش برای دور انداختن زبان فارسی و جایگزین کردن آن با چیزی کارآمدتر می‌شود سره‌نویسی(یا اسپرانتو برای انگلیسی!). تلاش برای دور انداختن مردسالاری و جایگزین کردن آن با چیزی بهتر می‌شود فمینیسم. تلاش برای دور انداختن سرمایه داری و جایگزین کردنش با سوسیالیسم می‌شود شوروی و … سیستم‌های ارگانیک در مدتی بسیار طولانی، مقیاسی غیرانسانی و پروسه‌ای داروینی پدید آمده‌اند، سیستم‌های مصنوعی هیچیک از این سه ویژگی و امکان را ندارند.

      درخودمانده به جهان بی‌نظم، بی‌معنی و بی‌هدف می‌نگرد، خوانشی «سازمان‌یافته» از آن ارائه می‌کند و سپس این را «خردگرایی» جا می‌زند. آنچه اتفاق افتاده صرفاً معنی بخشیدن به پدیده‌ای کاملاً بی‌معنی‌ست. راهکارهایی که درخودمانده برای کارآمدتر کردن سیستم ارائه می‌کند همگی برآمده از همین درک از واقعیت است، یافتن نظم در سیستمی که فاقد آنست، Seeing patterns when none exist.

      درخودماندگان علاقه‌ی وافری به «قوانین راستین» نظام نشان می‌دهند، آن قواعدی که از نگاه سطحی پنهان هستند و تنها در آنالیز ثانویه آشکار می‌شوند. دلیل این اشتیاق آنست که به ناکارآمدی قوانین رسمی پی برده‌اند اما هنوز به «قانون‌مندی» باورمند مانده‌اند. به باور آنها اگر قوانین راستین رسما جاری بشوند و سدهای پیش روی ایشان برداشته، نیروی عظیم آنها آزاد بشود ناکارآمدی سیستم برطرف می‌شود.

      نقش این افراد در سیستم نوآوری، اکتشاف و پی‌ریزی قواعد جدیدی‌ست که به کارآمدی سیستم می‌افزاید. ذهن آن‌ها به طور مداوم در جستجوی راه‌های بهتر، حقایق حقیقی‌تر، گزاره‌های درست‌تر و قوانین کارآمدتر است! هرچند نسخه‌هایی که می‌پیچند بدون درک درستی از وقایع است به دلیل آنکه به قصد تغییر وقایع صورت گرفته کارگر می‌افتد. کمابیش تمامی پیشرفتهای تاریخ بشر از سوی افراد درخودمانده صورت پذیرفته. نقش دیگری که این افراد ایفا می‌کنند نابود کردن سیستم‌های قدیمی به سود سیستم‌های جدید است. هرچند به طور طبیعی این افراد همگرایی اجتماعی تقریباً ناموجودی دارند، هنگامی که پیرامون هدفی مشترک گرد هم می‌آیند قدرتمندترین نیروی اجتماعی متصور محسوب می‌شوند.

      انگیزه‌ی این افراد از آنچه می‌کنند اغلب غیرعاطفی‌ست اما با شکلی رمانتیک از «نوع‌دوستی» نیز در آنها وجود دارد: هرچند از نرمال‌ها عار دارند اما خود را مدافعان حقیقی آنها برمی‌شمارند و از جنون‌پیشگان بیزارند.
      زنده باد زندگی!

    3. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (10-03-2015)

    4. #3
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ماجرای دوم:

      در بررسی جنبه‌ی دیگری از آنچه جنون‌پیشه می‌کند، استعاره‌ی ویندوز روش خوبی برای شناخت این نقش در سیستم‌های مختلف است. طراحان و برنامه‌نویسان و تولیدکنندگان ویندوز که درپی آفریدن سیستمی کارآمد هستند در اینجا «درخودمانده» محسوب می‌شوند، کاربران ویندوز انسان‌های نرمال و طراحان ویروس‌ها و دیگر تهدیدات امنیتی این سیستم عامل نقش جنون‌پیشگان را ایفا می‌کنند. کاربرانی که ویندوز غیرقانونی را تورنت کرده‌اند نرمال‌هایی هستند در حال تقلب. درخودمانده به طور مداوم در حال «نوسازی» و «پیشبرد» سیستم است، اما همواره در موضع دفاعی، واکنشی و یک گام پستر از جنون‌پیشگان است، زیرا آنها به هیچ قانونی پایبند نیستند و تخریب/بهره‌کشی آسان‌تر از ساختن/بهره‌وری‌ست. ویندوز ده در قیاس با ویندوز هشت «پیشرفته‌تر» است تنها در این معنی که «کمی» در برخورد با متقلبان و جنون‌پیشگان ِ موجود بهتر شده، اینکه چقدر بهتر شده یا اینکه از عهده‌ی جنون‌پیشگان و متقلبان ِ آینده چگونه مقاومتی نشان خواهد داد و تا چه زمانی می‌تواند با «آپدیت‌های فصلی» خود را سرپا نگاه بدارد و از سقوط جلوگیری بکند مشخص نیست.
      زنده باد زندگی!

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (10-03-2015)

    6. #4
      دفترچه نویس
      Points: 186,080, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.9%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Activity Award
      A Believer
       
      Empty
       
      Ouroboros آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2010
      نوشته ها
      3,484
      جُستارها
      55
      امتیازها
      186,080
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,212
      از ایشان 10,931 بار در 3,331 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      53 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      ماجرای سوم:

      می‌توان سیستم تکنولوژیک را نیز از منظری مشابه مورد بررسی قرار داد. امکان بهره‌برداری از سوختهای فصیلی و الکتریسیته «نوآوری» در سیستم محسوب می‌شود که طی دویست سال گذشته قادر بوده نه فقط به همه میزان تقلب و زیست انگلی غلبه بکند، بلکه پیشرفت چشمگیری هم در جهت افزایش کارآمدی داشته. این نوآوری اما مثل همه‌ی آنهای دیگر محدود در پتانسیل‌های طبیعی خود است و انباشت متقلب‌ها و انگل‌ها به روی آن تا لحظه‌ای که از پیشرفت باز ایستاده، به تعلیق مداوم برسد ادامه پیدا می‌کند. اروپا به عنوان نقطه‌ی آغاز و پیشبرد این نوآوری‌ها دویست سال آینده را باید بکوشد تا پیشرفتهای دویست سال گذشته را حفظ بکند:




      شاخص میان تغذیه‌ی انگلی جنون‌پیشه، تقلب مداوم نرمال و نوسازی دائم درخودمانده در جهان کنونی به تعادل و تناسبی رسیده که می‌توان ادعا کرد محتمل‌ترین گزینه نه پیشرفت به مرحله‌ی بعدی و نه پسرفت به مرحله‌ی قبلی، که تعلیق مداوم است. هر زمان جنون‌پیشه‌ها تغذیه آرام و مداوم که میزبان را رها می‌کنند و به گلوی سیستم حمله می‌برند به قصد کشتن، یا هر زمان تعداد تقلبهای جدید از سرعت نوسازی برای مقابله با آن‌ها زیادی جلو می‌زند سیستم پس می‌رود، یعنی ناچار به روبرو شدن با مشکلی می‌شود که پیشتر به نظر «حل‌شده» می‌آمد. هر زمان درخودمانده نقشه‌ای برای نوسازی و افزایش کارآمدی سیستم پی می‌ریزد که مؤثر واقع می‌شود، تا کشف باگ‌های جدید سیستم پیشرفت می‌کند. فشار به از دو طرف تا اندازه‌ی زیادی یکدیگر را خنثی می‌کنند و سیستم‌ها در شرایط نزاع درونی مداوم معلق می‌مانند. شمار و شدت این دو چنان نیست که سیستم را از پا در بیاورد یا به «هدف نهایی» برساند، یا چنانکه در آغاز گفته شد: «نیروهای متضاد در سیستم‌های انسانی به میزانی از نفوذ و اثرگذاری رسیده‌اند که اغلب این سیستمها در شرایط تعلیق مداوم منجمد بشوند و باقی بمانند».

      آنچه تد کازینسکی به عنوان رانه‌ی سیستم تکنولوژی کشف کرد درست است، مجموعه‌ای از نوآوری، رقابت برای افزایش کارآمدی - و دسترسی به قدرت - و امکان اعمال کنترل به همه‌ی عرصه‌های زندگی محرکهای قدرتمندی برای پیشرفت تکنولوژی هستند، اما این محرکها با چیزی فراتر از انتروپی ذاتی سیستم یا منابع طبیعی محدود می‌شوند. یک ناکارآمدی ذاتی در خود سیستم که روند تساعدی خود را تا مرز مرگ کامل سیستم(و گاهی حتی فراتر از آن)ادامه می‌دهد و درخودماندگان در تلاشی مداوم - از جنس آنچه نظریه‌ی «ملکه‌ی سرخ» در زیست شناسی تکاملی مطرح می‌کند - از سقوط نهایی جلوگیری می‌کنند. هر اکتشاف و نوآوری میزان مشخصی از منابع برای تغذیه انگل‌ها و تقلب متقلبان فراهم می‌کند که همواره پایان‌پذیر است.
      تصاویر کوچک فایل پیوست تصاویر کوچک فایل پیوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: JS71105947.jpg
دیدن: 602
حجم: 68.5 کیلو بایت  
      زنده باد زندگی!

    7. یک کاربر برای این پست سودمند از Ouroboros گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (10-03-2015)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •