Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
چامه
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 1 از 3 123 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 23

    جُستار: چامه

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      چامه

      با درود به همه دوستان.

      گویا هیچ جستاری در اینجا به طور اختصاصی برای چامه موجود نیست؛ من از
      این امر در شگفت شدم و در گشودن این جستار درنگ نکردم؛ هر چامه‌ای
      که شما را تحت تاثیر قرار داده را با ما هنباز شوید. چامه‌سرا را نیز لطفا معرفی
      بفرمائید.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sara (08-22-2015),sonixax (08-22-2015)

    3. #2
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      رفت دوشم نفسی دیدهٔ گریان در خواب

      دیدم آن نرگس پرفتنهٔ فتان در خواب



      خیمه برصحن چمن زن که کنون در بستان

      نتوان رفت ز بوی گل و ریحان در خواب



      بود آیا که شود بخت من خسته بلند

      کایدم قامت آن سرو خرامان درخواب



      ای خوشا با تو صبوحی و ز جام سحری

      پاسبان بیخبر افتاده و دربان در خواب



      فتنه برخاسته و باده پرستان در شور

      شمع بنشسته و چشم خوش مستان درخواب



      آیدم زلف تو درخواب و پریشانم ازین

      که بود شور و بلا دیدن ثعبان درخواب



      صبر ایوب بباید که شبی دست دهد

      که رود چشمم از اندیشهٔ کرمان در خواب



      بلبل دلشده چون در کف صیاد افتاد

      باز بیند چمن و طرف گلستان درخواب



      دوش خواجو چو حریفان همه در خواب شدند

      نشد از زمزمهٔ مرغ سحرخوان در خواب




      خواجوی کرمانی
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    4. #3
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
      کردم وداع جملهٔ اعضای خویش را


      گویی هزار بند گران پاره می‌کنم
      هر گام پای بادیه پیمای خویش را


      در زیر پای رفتنم الماس پاره ساخت
      هجر تو سنگریزهٔ صحرای خویش را


      هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم
      نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را


      عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
      نازم عقوبت شب یلدای خویش را


      وحشی مجال نطق تو در بزم وصل نیست
      طی کن بساط عرض تمنای خویش را


      وحشی بافقی

      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    5. #4
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ای خوشا دل کاندر او از عشق تو جانی بود
      شادمانی جانی که او را چون تو جانانی بود


      خرم آن خانه که باشد چون تو مهمانی در او
      مقبل آن کشور که او را چون تو سلطانی بود


      زنده چو نباشد دلی کز عشق تو بویی نیافت؟
      کی بمیرد عاشقی کو را چو تو جانی بود؟


      هر که رویت دید و دل را در سر زلفت نبست
      در حقیقت آدمی نبود که حیوانی بود


      در همه عمر ار برآرم بی غم تو یک نفس
      زان نفس بر جان من هر لحظه تاوانی بود


      آفتاب روی تو گر بر جهان تابد دمی
      در جهان هر ذره‌ای خورشید تابانی بود


      در همه عالم ندیدم جز جمال روی تو
      گر کسی دعوی کند کو دید، بهتانی بود


      گنج حسنی و نپندارم که گنجی در جهان
      و آنچنان گنجی عجب در کنج ویرانی بود


      آتش رخسار خوبت گر بسوزاند مرا
      اندر آن آتش مرا هر سو گلستانی بود


      روزی آخر از وصال تو به کام دل رسم
      این شب هجر تو را گر هیچ پایانی بود


      عاشقان را جز سر زلف تو دست‌آویز نیست
      چه خلاص آن را که دست‌آویز ثعبانی بود؟


      چون عراقی در غزل یاد لب تو می‌کند
      هر نفس کز جان برآرد شکر افشانی بود




      عراقی
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    6. #5
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم

      اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم



      در آتش تیمار تو تا سوخته گشتیم


      در کنج خرابات می خام گرفتیم



      از مدرسه و صومعه کردیم کناره


      در میکده و مصطبه آرام گرفتیم



      خال و کله تو صنما دانه و دامست


      ما در طلب دانه ره دام گرفتیم



      یک چند به آسایش وصل تو به هر وقت


      از بادهٔ آسوده همی جام گرفتیم



      امروز چه ار صحبت ما گشت بریده


      این نیز هم از صحبت ایام گرفتیم




      حکیم سنایی






    7. یک کاربر برای این پست سودمند از سارا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (08-22-2015)

    8. #6
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      یک روز در آغوش تو آرام گرفتم
      یک عمر قرار از دل ناکام گرفتم

      افسوس که چون لاله پر از خون جگر بود
      جامی که ز دست تو گل اندام گرفتم

      از ساده دلی مشق وفاداری من شد
      درسی که ز بدعهدی ایام گرفتم

      امشب ز لبان هوس آلود تو ریزد
      هر بوسه که من از تو به پیغام گرفتم

      از تیر حوادث به پناه تو پریدم
      روزی که مکان بر لب این بام گرفتم

      دور از تو در و دشت پر از نعره من بود
      چون سیل بدریای تو آرام گرفتم

      رسوا تر از آن کردمت ای دیده که بودی
      داد دل خود را ز تو بدنام گرفتم
      ابوالحسن ورزی
      Dariush این را پسندید.






    9. #7
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ما نقد عافیت به می ناب داده ایم

      خار و خس وجود به سیلاب داده ایم




      رخسار یار گونه آتش از آن گرفت

      کاین لاله را ز خون جگر آب داده ایم




      آن شعله ایم کز نفس گرم سینه سوز

      گرمی به آفتاب جهانتاب داده ایم




      در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت

      جان در هوای گوهر نایاب داده ایم




      کامی نبرده ایم از آن سیمتن رهی

      از دور بوسه بر رخ مهتاب داده ایم

      رهی معیری
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-23-2015),سارا (08-22-2015)

    11. #8
      سخنور یکم
      Points: 18,513, Level: 86
      Level completed: 33%, Points required for next Level: 337
      Overall activity: 6.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      کنجکاو
       
      سارا آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2015
      ماندگاه
      زیر آسمان خدا
      نوشته ها
      695
      جُستارها
      19
      امتیازها
      18,513
      رنک
      86
      Post Thanks / Like
      سپاس
      288
      از ایشان 325 بار در 277 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      14 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ما را به غمزه کشت و قضا را بهانه کرد
      خود سوی ما ندید و حیا را بهانه کرد

      دستی به دوش غیر نهاد از ره کرم

      ما را چو دید لغزش پا را بهانه کرد

      آمد برون خانه چو آواز ما شنید

      بخشیدن نواله گدا را بهانه کرد

      رفتم به مسجد از پی نظّارۀ رخش

      دستی به رخ کشید و دعا را بهانه کرد

      زاهد نداشت تاب جمال پری‌گونه اش

      کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه کرد

      این غزل بارها به نام قتیل لاهوری در کتب و مجلّات ادبی هند و ایران منتشر شده است.امّا به نظر می‌رسد که نمی‌توان به صحّت این انتساب اطمینان داشت چرا که مانند این شعر در ادبیات ایران و هند و پاکستان زیاد سروده شده است و شعرایی چون امیر مینایی ، میرغلامعلی آزاد بلگرامی و محمدفاخر مکی نیز شعری نظیر این غزل را سروده اند.






    12. یک کاربر برای این پست سودمند از سارا گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (08-23-2015)

    13. #9
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      ۱
      هوا سرد است و برف آهسته بارد
      ز ابری ساکت و خاکستری رنگ
      زمین را بارش مثقال، مثقال
      فرستد پوشش فرسنگ، فرسنگ
      سرود کلبهٔ بی روزن شب
      سرود برف و باران است امشب
      ولی از زوزه‌های باد پیداست
      که شب مهمان توفان است امشب
      دوان بر پرده‌های برف‌ها، باد
      روان بر بال‌های باد، باران
      درون کلبهٔ بی روزن شب
      شب توفانی سرد زمستان
      آواز سگ‌ها
      «زمین سرد است و برف آلوده و تر
      هوا تاریک و توفان خشمناک است
      کشد - مانند گرگان - باد، زوزه
      ولی ما نیکبختان را چه باک است؟»
      «کنار مطبخ ارباب، آنجا
      بر آن خاک اره‌های نرم خفتن
      چه لذت بخش و مطبوع است، و آنگاه
      عزیزم گفتن و جانم شنفتن »
      «وز آن ته مانده‌های سفره خوردن»
      «و گر آن هم نباشد استخوانی »
      «چه عمر راحتی دنیای خوبی
      چه ارباب عزیز و مهربانی »
      «ولی شلاق! این دیگر بلایی ست »
      «بلی، اما تحمل کرد باید
      درست است اینکه الحق دردناک است
      ولی ارباب آخر رحمش آید
      گذارد چون فروکش کرد خشمش
      که سر بر کفش و بر پایش گذاریم
      شمارد زخمهامان را و ما این
      محبت را غنیمت می شماریم »
      ۲
      خروشد باد و بارد همچنان برف
      ز سقف کلبهٔ بی روزن شب
      شب توفانی سرد زمستان
      زمستان سیاه مرگ مرکب
      آواز گرگ‌ها
      «زمین سرد است و برف آلوده و تر
      هوا تاریک و توفان خشمگین است
      کشد - مانند سگ‌ها - باد، زوزه
      زمین و آسمان با ما به کین است »
      «شب و کولاک رعب انگیز و وحشی
      شب و صحرای وحشتناک و سرما
      بلای نیستی، سرمای پر سوز
      حکومت می‌کند بر دشت و بر ما »
      «نه ما را گوشهٔ گرم کنامی
      شکاف کوهساری سر پناهی »
      «نه حتی جنگلی کوچک، که بتوان
      در آن آسود بی تشویش گاهی
      دو دشمن در کمین ماست، دایم
      دو دشمن می‌دهد ما را شکنجه
      برون: سرما درون: این آتش جوع
      که بر ارکان ما افکنده پنجه »
      «و ... اینک ... سومین دشمن ... که ناگاه
      برون جست از کمین و حمله‌ور گشت
      سلاح آتشین ... بی رحم ... بی رحم
      نه پای رفتن و نی جای برگشت »
      «بنوش ای برف! گلگون شو، برافروز
      که این خون، خون ما بی خانمان‌هاست
      که این خون، خون گرگان گرسنه ست
      که این خون، خون فرزندان صحراست »
      «درین سرما، گرسنه، زخم خورده،
      دویم آسیمه سر بر برف چون باد
      ولیکن عزت آزادگی را
      نگهبانیم، آزادیم، آزاد »




      مهدی اخوان ثالث
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    14. یک کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Khorshid (09-01-2015)

    15. #10
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      تصاویر کوچک فایل پیوست تصاویر کوچک فایل پیوست برای دیدن سایز بزرگ روی عکس کلیک کنید

نام: مولانا.jpg
دیدن: 276
حجم: 12.1 کیلو بایت  
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •