همانطور که شما پاسخ پرسش هایم را ندادید ارباب! ناراحت شدید؟ خب خیلی وقت بود که سیلی نزده بودید دیگر نافرمان و خودسر شده ام! تا پاسخ نگیرم پاسخی نمی دهم!
بدبختی آنجاست که شما خودِ مطلب را نگرفته اید نکته اش پیشکش! اینکه شعر از دل بر می خیزد و آیا رایانه ها می توانند صاحب دل شوند؟ و بعد دلشان عاشق شود و بشکند و بگرید و برود زیر باران های های ببارد!
من را باش برای که دارم این حرفها را می زنم کسی که نمی داند عشق چیست و لغزش اشک چگونه است و اصلا می شود بی چتر زیر باران رفت؟!!