• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش پیکها: از 1 به 10 از 16

    جُستار: جزمی‌‌اندیشی

    Threaded View

    1. #1
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)

      جزمی‌‌اندیشی

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist
      داریوش جان این پرسش مرا مدت هاست بی پاسخ گذاشته ای؛
      ----------------------->
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      ولی تفاوت هایی است میان جزم اندیشی دینی و نوعی از جزم اندیشی که برای مثال یک فیلسوف خردگرا چون اسپینوزا، در فلسفه اش وجود دارد.
      آیا شما باور دارید که جزم اندیشی در فلسفه اسپینوزا نیز، به طور تعصب آمیز، غیر منطقی و مردود وجود دارد؟
      من اندیشیدم و دیدم که پیرامون ِ جزمی‌‌اندیشی می‌توان بیشتر از آنچه که بتوان در آن جستار گنجاندش گفتگو کرد چرا که به نظر نگارنده جزمی‌گری همچون آجری بوده برای فلسفه.

      در اساطیر یونان دیوی بود که با تخت ِ خودش انسانها را اندازه می‌گرفت، اگر انسانی از تخت‌اش بزرگتر بود، پاهایش را قطع می‌کرد تا در تخت بگنجد و اگر از تخت‌اش کوچکتر بود او را آنقدر می‌کشید تا به اندازه‌ی آن درآید.

      جزمی‌گری در واقع کوششی‌ست برای همانندسازی و یکسان‌سازی. شخص جزمی نمی‌کوشد واقع‌بینی و آن خوش‌بینی‌ای که مستلزم ِ درک و شناخت ِ هر پدیده در جایگاه ِ راستین ِ خودش است را به خرج دهد، بلکه او می‌کوشد نخست آن را تا آنجا که لازم باشد تا بتواند آن را در ظرف اندیشه‌های خودش جا دهد تغییر هویت و محتوا دهد، سپس اگر در این کار موفق شد مهر خودش را بر آن بزند و اگرنه، آن را مردود بشمارد.

      من البته مدتهاست که پیرامون چیزی قضاوت «خوب است یا بد» نمی‌کنم، اما در اینجا می بینم که اشخاص اغلب بین دو مفهم «جهد ورزیدن» و «جزمی‌اندیشی» دچار بد فهمی می‌شوند. تفاوتی که میان ِ این دو هست بنیادی‌ست: جزمی‌اندیشی در ذاتِ خویش اصلا بی طرفانه نیست!

      از میان ِ جزمی‌گرایان از همه مشهورتر ایده‌آلیست‌های آلمانی هستند (کانت و پیروان‌اش) و سپس امثال ِ دکارت و اسپینوزا هستند که قابل ذکر هستند. از مخالفان ِ جزمی‌گری: نیچه، هایدگر، راسل و تنی چند دگر. از من اما اگر می‌پرسید تمام ِ فیلسوفان ِ بزرگ ِ تاریخ جزمی‌اندیش بوده‌اند؛ حتا آنان که با آن ضدیت داشته‌اند! بدون ِ جزمی‌اندیشی نمی‌توان فیلسوف شد!

      تا ببینیم نظر دیگر دوستان چیست و باب بحث باز شود.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 4 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Hezbollah_YaHasan (10-17-2014),iranbanoo (10-24-2014),kourosh_iran (10-23-2014),sonixax (10-17-2014)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •