• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    نمایش نتیجه های نگرسنجی ها: از کدام فیلسوف بیشتر الهام گرفته اید؟

    رأی دهندگان
    16. شما نمی توانید در این نگرسنجی رای دهید.
    • سقراط

      2 12.50%
    • ارسطو

      0 0%
    • رنه دکارت

      1 6.25%
    • بندیکت اسپینوزا

      1 6.25%
    • جان لاک

      0 0%
    • دیوید هیوم

      4 25.00%
    • ایمانویل کانت

      2 12.50%
    • فردریش نیچه

      4 25.00%
    • ژان پل سارتر

      0 0%
    • برو گمشو بابا؛ فلسفه چیه؟ برین بهش بره!

      2 12.50%
    برگ 8 از 11 نخستیننخستین 1234567891011 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 71 به 80 از 103

    جُستار: کدام فیلسوف؟ نگر شما چیست؟

    1. #71
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      امیدوارم شعور جهانی و این چیزها منظورت نباشد؟ شعور کلی اگر چه Distributed است و حذف یک عنصر (Node) در آن تاثیری در کارکرد کلی سیستم ندارد،:
      فایل پیوست 3017

      ------------------->

      فایل پیوست 3018



      اما این اساسا موضوع بحث در اینجا نیست. آگاهی شخصی اینجا مدنظر است و اینکه اساسا چه بر سر آگاهی من به عنوان داریوش پس از مرگ می‌آید؟ پاسخ به گمانم روشن باشد و بحثی رویش نباشد: هیچ میشود. هیچ به معنای نبود درد و رنج هم نیست، چرا که آگاهی‌ای هم نیست که نبودن درد و رنج را درک کند. پرسش دیگر این است خب اساسا بودن یا نبودنِ این آگاهی چه ارزشی است؟ مخصوصا تو به عنوان یک نیهیلیست عجیب است که بودن آکاهی را اینچنین ارزش میشماری.
      نه بابا از این کس و شعرها نیست:))

      ببین منظور من وضعیت هست،مسئله تقابل آگاهی و جهان فاقد این اگاهی هست.هرچی میخوام توضیح بدم میبینم باید حسابی چند مورد دیگه رو هم توضیح بدم پس عذر این ناتوانی من رو فعلا بپذیر تا موقعی که در آینده خیلی زود! مطلب رو کامل تشریح کنم;)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (11-28-2013),Russell (12-01-2013)

    3. #72
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      تاریخ فلسفه به تعبیری "گایست" است و منظور من تاریخ فلسفه کاپلستون ، راسل یا راتلج نیست .
      دکارت هم از درخت پدرش فلسفه خودش را که نچیده است ، قبل تر خودش به مطالعه پرداخته و در
      جامعه ای زندگی کرده و خودش را در آینه روح زبان و مکان و مردم یک ملت دیده و زیسته ، اگر از بچگی
      دکارت را می انداختید وسط جنگل هیچ پخی نمی شده .
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      در خلوت خود فلسفیدن هم چیزی در نمی آید که شما همان اول باید می رفتید ارسطو می خواندید .
      خیر؛
      در معرفت شناسی خردگرایانه، بدیهیاتی عقلی و مطلق برای انسان ادراک می شوند که درک آن بدیهیات مستقل از تجربیات، اجتماع، مکان و ... صورت می پذیرند.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    4. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013)

    5. #73
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      شما دکارت هم بد فهمیده اید دکارت نه شکاک بود نه دوست داشت که به همه چیز شک کند بلکه
      شک را هدف قرار داده بود تا subjectivity را اثبات کند . الان هم می دانیم که ایرادات زیادی دارد این"
      cogito ergo sum " پس حرف بیخود هم زده اما ما که در عصر حاضر هستیم می فهمیم ، اما میخوانیم
      که بدانیم و این مساله هم مهم است .
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      دکارت می گوید می اندیشم ، همین جا من را پیش فرض گرفته و خودش را اثبات کرده است که البته کیرکگارد به این مساله اشاره کرد .
      و همچنین مشخص نمی کند این اندیشه از کجا می آید و چطور می فهمد که این "من " اندیشیده است .
      "شک" اصل روش فلسفه دکارت بوده است! شما به خطا گمان برده اید که دکارت قصد داشته subjectivity را اثبات کند! در حالیکه او از شک کردن زنجیره وار به ادراکات خود، به
      گونه ای ظریف به "من شک کننده" رسیده است. اگر اصول فلسفه او را خوانده باشید، در می یابید که چگونه از شاخه و برگ های داراکات آدمی، شک را آغاز می نماید تا به خواب و
      خدای فریب کار و... می رسد.
      پس نباید چنین بیانگارید که او ابتدا "من" را پیش فرض گرفته است. بلکه در شک کردن زنجیره وار به طور جبری به "من شک کننده" رسیده است.

      منظورتان چیست که دکارت شکاک نبوده؟!!! او پدر فلسفه شکاکیت می باشد و شک کردن ابزاری و هدفمند را در فلسفه بنیان نهاده است.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    6. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013)

    7. #74
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. یک کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      undead_knight (11-28-2013)

    9. #75
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      هم باهات موافقم و هم مخالف،مثلا کسی که خودسوزی میکنه برای یک هدف سیاسی،از دید آبزورد این مرگ مشکلی نداره(چون مرگ در راستای هدفی هست که میشه براش زندگی کرد،برای خلاصی از آبزورد نیست).ولی مثلا کسی که خودکشی میکنه چون "از زندگی به تنگ اومده،از این موقعیت و از این جهان خسته شده"این نوع مرگ چون هیچ کمکی به حل مسئله تقابل جهان و انسان نمیکنه،این نوع مرگ فرار هست.

      بنابراین خود مرگ به تنهایی نمیتونه هدف باشه مگر اینکه در راستای هدفی دیگه باشه،احتمالا هنوز هم مخالفی بنابراین دوست دارم بدونم در چه مدلی مرگیک هدف یا معنا میتونه باشه؟
      پرسش اصلی را پاسخ ندادید:
      چطور برای این فرد، صرفا "زندگی کردن" ارزشمند می باشد؟
      اساس نقد من به زاویه پرداختن شما به موضوع می باشد. آنجاییکه به باور من مکتب فلسفی مناسب، باید کاملا از دید انسان به جهان بنگرد، نه اینکه اساس آن فلسفه تقابل میان شعور انسان با جهان بدون شعور باشد.
      برای درک بهتر سخنم:
      ما به واسطه خود آگاهی،خرد و هوش خود، تقابل میان شعور انسان با جهان بی معنا و بی هدف را در می یابیم و همچنان ما برای خود در جهانی که خودمان در می یابیم؛ معنا و هدفی تعیین می کنیم. با این دیدگاه در هر دو حالتی که مثال زدید،تفاوتی در اساس با یکدیگر ندارند و در هر دو " خودکشی" هدفمند و با معنا بوده است.
      زیرا کسی هم که به خاطر خستگی از زندگی و یا پوچ گرایی خودکشی می کند؛ همچنان هدفی برای خود داشته و به آن اقدام کرده است.
      به این معنی که ما به زندگی ادامه دهیم(آنچه شما آن را در آبزوردیسم ارزش خواندید) و یا خود کشی کنیم، در هر دو صورت در جبر هستی گرفتار بوده ایم.
      و در هر حال جهان را به واسطه وجود خود ادراک می نماییم.

      من این نگاه فلسفی را از آبزوردیسمی که شما تاکنون ارایه داده اید، بنیادگرایانه تر و کامل تر می دانم.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013),undead_knight (11-28-2013)

    11. #76
      شناس
      Points: 10,250, Level: 67
      Level completed: 50%, Points required for next Level: 200
      Overall activity: 89.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      demeter آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jun 2012
      نوشته ها
      49
      جُستارها
      1
      امتیازها
      10,250
      رنک
      67
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12
      از ایشان 131 بار در 46 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      خیر؛<br>
      در معرفت شناسی خردگرایانه، بدیهیاتی عقلی و مطلق برای انسان ادراک می شوند که درک آن بدیهیات مستقل از تجربیات، اجتماع، مکان و ... صورت می پذیرند.
      <br>
      <br>&nbsp;اصالت عقل حداقل حق مطلب را ادا می کند که پروژه ی دکارتی است و از استنتاج عقلی که یگانه پایه شناخت می شناسد استدلال می کند .<br>که البته من حدس می زنم منظور شما هم همین بوده است که برای شما البته به صورت عقیده است تا فلسفه اینطور که نشان می دهید تا تعریفی درستی ارائه ندهید .<br>اگر هم شما دکارت را مثال این موضوع قرار دهید باز هم به بیراهه رفتید چونکه اصالت عقل دکارت هم اینطور که شما تعریفی ساده می کنید نیست .<br><br><br>
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      "شک" اصل روش فلسفه دکارت بوده است! شما به خطا گمان برده اید که دکارت قصد داشته subjectivity را اثبات کند! در حالیکه او از شک کردن زنجیره وار به ادراکات خود، به <br>
      گونه ای ظریف به "من شک کننده" رسیده است. اگر اصول فلسفه او را خوانده باشید، در می یابید که چگونه از شاخه و برگ های داراکات آدمی، شک را آغاز می نماید تا به خواب و <br>
      خدای فریب کار و... می رسد. <br>
      پس نباید چنین بیانگارید که او ابتدا "من" را پیش فرض گرفته است. بلکه در شک کردن زنجیره وار به طور جبری به "من شک کننده" رسیده است. <br>
      <br>
      منظورتان چیست که دکارت شکاک نبوده؟!!! او پدر فلسفه شکاکیت می باشد و شک کردن ابزاری و هدفمند را در فلسفه بنیان نهاده است.
      <br>
      <br>نخیر&nbsp; "شک " موضوع اصلی زمان دکارت بوده که شما توجه نمی کنید به این مساله <br>دکارت ریاضی دان بود و خیلی علاقه داشت که بتواند از این شکاکیت فلسفی خودش <br>را برهاند که تصمیم گرفت قواعدی برای این کار تنظیم کند که نتیجه اش مشخص است .<br>و میخواست به عبارتی به فرمولی دست پیدا کند که در آن نتوان شک کرد .<br>که البته ابزاری که می گویید شکاکیت نیست و اپوخه است که در رساله فلسفه اولی<br>برای استادان دانشکده الهیات پاریس هم توضیح می دهد در مقدمات کتاب که بحث او<br>قیاسی است و با سلسله براهین به قول خودش وجود باری را ثابت می کند و قبل از <br>آن از با این ها به یک به عنوان آجر اول بدیهی که سوبژکتویتی است برسد .<br>و دست آخر این که چیزی که از دکارت عایدمان می شود نه می اندیشم پس هستم<br>است و نه اینکه "نظام فلسفی شکاکیت ! " است بلکه تعلیق بدیهیات است .<br><br><br>

    12. یک کاربر برای این پست سودمند از demeter گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013)

    13. #77
      بازداشت همیشگی
      Points: 47,012, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      هیچ
       
      Alice آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Sep 2012
      نوشته ها
      1,716
      جُستارها
      8
      امتیازها
      47,012
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      2,739
      از ایشان 4,155 بار در 1,601 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      75 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)

    14. #78
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      ;اصالت عقل حداقل حق مطلب را ادا می کند که پروژه ی دکارتی است و از استنتاج عقلی که یگانه پایه شناخت می شناسد استدلال می کند .<br>که البته من حدس می زنم منظور شما هم همین بوده است که برای شما البته به صورت عقیده است تا فلسفه اینطور که نشان می دهید تا تعریفی درستی ارائه ندهید .<br>اگر هم شما دکارت را مثال این موضوع قرار دهید باز هم به بیراهه رفتید چونکه اصالت عقل دکارت هم اینطور که شما تعریفی ساده می کنید نیست .
      در آن جستار که پیش تر معرفی نمودم پیرامون "اصالت عقل" نیز بحث شده است. اینکه گویا به خودتان زحمت نداده اید تا آن را بخوانید؛ موجب شد چنین بیهوده سخن برانید!






      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی demeter نمایش پست ها
      نخیر&nbsp; "شک " موضوع اصلی زمان دکارت بوده که شما توجه نمی کنید به این مساله <br>دکارت ریاضی دان بود و خیلی علاقه داشت که بتواند از این شکاکیت فلسفی خودش <br>را برهاند که تصمیم گرفت قواعدی برای این کار تنظیم کند که نتیجه اش مشخص است .<br>و میخواست به عبارتی به فرمولی دست پیدا کند که در آن نتوان شک کرد .<br>که البته ابزاری که می گویید شکاکیت نیست و اپوخه است که در رساله فلسفه اولی<br>برای استادان دانشکده الهیات پاریس هم توضیح می دهد در مقدمات کتاب که بحث او<br>قیاسی است و با سلسله براهین به قول خودش وجود باری را ثابت می کند و قبل از <br>آن از با این ها به یک به عنوان آجر اول بدیهی که سوبژکتویتی است برسد .<br>و دست آخر این که چیزی که از دکارت عایدمان می شود نه می اندیشم پس هستم<br>است و نه اینکه "نظام فلسفی شکاکیت ! " است بلکه تعلیق بدیهیات است .
      شک کردن در فلسفه دکارت متفاوت است با شکاکیت فلاسفه پیش از او. من از روی شکم ننوشته ام که دکارت "شک روشمند" را در فلسفه به کار بسته است؛ در تبیین فلسفه او کاملا آشکار است
      که او چگونه با سود بردن از " شک" ابزاری به "من" رسیده است. استخراج آن اصل اساسی فلسفه اش نیز با بی معنا شدن "شک کردن" بدست می آید.
      تعلیق ادراکات نیز در "شک" امکان پذیر است. حال اینکه دکارت خواسته به بدیهیات برسد و در ریاضیات آسوده باشد؛ دلیل بر این نمی شود که بخواهیم چگونگی تبیین نظام فلسفی او را به اشتباه
      برداشت کنیم.
      همچنین منظورتان از " تعلیق بدیهیات" را نیکو تر می نماید که روشن تر توضیح دهید.
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    15. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013)

    16. #79
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      درود و با پوزش برای تاخیر در پاسخ
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      اگر امکان دارد؛ بیشتر و دقیق تر توضیح دهید.
      منظور من نگرش پویا به اخلاق، شروع با شک و بچالش طلبیدن تعریف رایج و مدعیان دانش اخلاق، پژوهش اخلاق از طریق سلبی، Via Negativa
      و بیان اینکه رسیدن به جامعه ی عادلانه روندی پایان ناپذیر است و پرداختن به آن ارزشمند، البته این یک نگاه است به "سقراط" که لزوما تاریخی نیست و البته همراه است با فراموش کردن سعی او در تبیین اخلاق در جاهای دیگر !!

      آیرونی و دیالکتیک سقراطی هم منظور من معنای رایج آنها باشد که بگمانم محل پرسش همان بخش ابتدایی بوده.اگر لازم است برداشت من از آنها را هم بگشایم.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      من هم هنوز خود را دچار فقر فلسفی می یابم
      امیدوارم بتوانید دستگاه فلسفی خودتان را به گونه ای کامل تر و شامل تر از فیلسوفان گذشته بنا نمایید.
      سپاس، با کمک دوستانی چون شما من هم امیدوارم

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    17. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (12-01-2013),sonixax (12-01-2013)

    18. #80
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      منظور من نگرش پویا به اخلاق، شروع با شک و بچالش طلبیدن تعریف رایج و مدعیان دانش اخلاق، پژوهش اخلاق از طریق سلبی، Via Negativa
      و بیان اینکه رسیدن به جامعه ی عادلانه روندی پایان ناپذیر است و پرداختن به آن ارزشمند، البته این یک نگاه است به "سقراط" که لزوما تاریخی نیست و البته همراه است با فراموش کردن سعی او در تبیین اخلاق در جاهای دیگر !!
      به نگرتان سقراط ، نظام اخلاقی خاصی را در فلسفه اش داشته است؟ اگر پاسختان مثبت است؛ به مهر توضیح دهید و بن مایه های لازم را نیز در این راستا ذکر کنید. البته منظورم بن مایه های
      تاریخی نیست؛ منظورم بن مایه های فلسفی می باشد.




      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      آیرونی و دیالکتیک سقراطی هم منظور من معنای رایج آنها باشد که بگمانم محل پرسش همان بخش ابتدایی بوده.اگر لازم است برداشت من از آنها را هم بگشایم.
      مایلم دقیق تر بدانم که برداشتتان از "دیالکتیک" سقراط چه می باشد و کاربرد آن را چگونه در می یابید؟

      سقراط یکی از شگفت آور ترین فیلسوفانی است که من پرسش های مهندی نسبت به فلسفه و زندگی او در ذهن دارم! امروز در کتابی می خواندم که چطور دیوژن او را به تمسخر گرفته و فلسفه را در گدایی و ژنده پوشی درمی یافته .



      سپاس، با کمک دوستانی چون شما من هم امیدوارم
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    19. 2 کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (12-01-2013),sonixax (12-01-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. فرامسونری و جوامع مخفی‌
      از سوی Theodor Herzl در تالار سیاست و اقتصاد
      پاسخ: 29
      واپسین پیک: 02-09-2014, 01:27 AM
    2. مسابقه نمایارِ برتر ماه -دور سوم (رای‌گیری)
      از سوی Dariush در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 125
      واپسین پیک: 07-01-2013, 12:11 PM
    3. مسابقه نمایارِ برتر ماه -دور سوم (نام‌نویسی)
      از سوی Dariush در تالار تالار سرگرمی
      پاسخ: 51
      واپسین پیک: 06-21-2013, 03:05 PM

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •