sonixax (08-26-2013)
اتفاقا مثال خوبی زدید. كار علم رد كردن یا اثبات كردن خدا نیست. خدا بنابر تعریف خداپرستان چیزی مادی نیست حال آنكه حیطه ی كاری علم در زمینه ی ماده است. ضمنا فلسفه ی اسلامی به نظر تركیب معنی داری نمی آید. به جای آن بهتر است بگوییم فیلسوفان مسلمان یا در حالت كلی تر (چون بسیاری عقیده دارند حداقل در ایران ما فیلسوف مسلمانی نداشته ایم) فیلسوفان خداباور.
چنانچه بیشتر دقت و تعمق كنید متوجه خواهید شد كه تعاریف علم و فلسفه از ماده نه تنها تعارضی با هم ندارند، بلكه تعاریف علمی همواره سعی میكنند خود را بر تعاریف فلسفی كه بر علم تقدم دارند منطبق سازند.
cool (08-26-2013),kourosh_bikhoda (08-26-2013),Rationalist (08-27-2013),Russell (08-26-2013),sonixax (08-26-2013),undead_knight (08-27-2013)
جایی که نیاز به اندیشدن داشته باشید بله نیازمند است ، منتها وقتی به یک فکت ریاضی پی میبریم بعد از آن فقط ازش استفاده میکنیم و دیگه در باره چگونگی اش نمی اندیشیم .
همان طور که پیشتر گفتم فلسفه ابزار است ، قیاس علم و فلسفه با هم درست نیست .
ابزار به کسی جواب نمیده بلکه کمکش میکنه که به پاسخ برسه .
این میشود همان اطلاعات غلط ، وقتی ورودی اشتباه باشد نتیجه گیری هم اشتباه میشود . (همان مثال مسطح بودن زمین) .
اصولن فلسفه در اتاق بسته (یعنی بدون مشاهده و فقط از روی حدس و گمان و رجوع به خرد شخص) در اکثر موارد نتیجه پرت و پلا به دست میاره .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
cool (08-26-2013),Rationalist (08-28-2013)
به نظر شما آیا برای فکر کردن و تفکر هم نیاز به تعریف هست؟ یعنی برای شما در این بحث اشکال و ایرادی در فهم و درک این دو مفهوم بوجود آمده؟
فکر نمیکنم. گمان میکنم برعکس باشه. به قول استاد داوود هیوم که من ازش خیلی درس گرفتم در فلسفه، تاثرات ناشی از تجربیات هستند که یپش زمینه تصورات فکری هستند. تاثرات میوه و نتیجه تجربه هستند و تصورات ماحصل تفکرند. تصور چیزی جز کم و زیاد کردن و پروسس کردن تاثرات تجربی نیست. از طرفی هم روشنه که حواس نمیتونند چیزی ورای خودشون رو تبدیل به تاثرات (تجربه) برای ما بکنند. بنابر این تفکر و تصور همان چیزی است که قبلن تجربه شده.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
خب بلاخره میخواید از نگاه فلسفی استفاده کنید یا نه؟!:))
سلاح های شیمیایی-هسته ای-میکروبی+آلودگی های گسترده زیست محیطی و... نمونه هایی از مواردی هستند که گسترش دانش لزوما رفاه رو به دنبال نداشته.
ههمونطور که گفتم فلسفه میتونه به ما هدف بده، میتونه ماهیت و معنای پدیده ها رو مشخص بکنه و این چیز کمی نیست، دانش چنین کاری نمیکنه.
البته اگر شما این چیزها رو بی اهمیت بدونید ربطی به این قضیه نداره که آیا واقعا بی اهمیت هستند یا نه، در واقع دوست نداشتن فلسفه اشکالی نداره ولی اگر کسی فلسفه رو بیهوده بدونه قبل از اون دانش رو هم باید بیهوده بدونه چون هدف و معنای زندگی و هدف و معنای دانش مفاهیمی فلسفی هستند.
نه همه کنجکاوی ها و نه همه نادانسته ها.وقتی ماهیت چیزی پوچش ناپذیر و غیر قابل آزمایش باشه_حوزه مفاهیم، معانی، اخلاق و...) اصولا علم سکوت میکنه.
بدون فلسفه میشه چیزها رو اثبات کرد.
بدون فلسفه میشه اندیشید.
ولی ما تا موقعی که یک چیز رو نشناسیم نمیتونیم اشکالاتش رو متوجه بشیم و بهترش بکنیم.برای ما نمیتونیم علم رو با خود علم بشناسیم.
شوخی نفرمائید،منظورتون چیه "عقل" طی فرایند علمی اثبات نشده!؟:))
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
cool (08-27-2013),Rationalist (08-27-2013),sonixax (08-27-2013)
sonixax (08-27-2013)
در مورد آگاهی تجربی این رو میشه پذیرفت.
یک نکته اینجا هست و اون اینه که آگاهی ناشی از تجربه لزوما چیزی علمی نیست.یعنی چیزهای علمی علاوه بر تجربه پذیر بودن خصوصیات دیگه ای دارند که سایر تجارب انسانی گاهی فاقد اونها هستند.
و وقتی چیزی رو نشه از راه علمی فهمید باز نیاز به فلسفه بوجود میاد.
ویرایش از سوی undead_knight : 08-27-2013 در ساعت 12:00 PM
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
Rationalist (08-29-2013),sonixax (08-27-2013)
To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
Tacitus-
cool (08-27-2013),Rationalist (08-29-2013),sonixax (08-27-2013)
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
sonixax (08-27-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)