• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 12 از 15 نخستیننخستین 123456789101112131415 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 111 به 120 از 150

    جُستار: فلسفه چیست؟

    1. #111
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی kourosh_bikhoda نمایش پست ها
      اگر در چارچوب جستار باشه این توضیح رو عرض میکنم: اینکه منطق مادر علوم است بیشتر یک تعارف و اصطلاح برای نشان دادن رابطه پیش نیازی منطق در برابر علوم هست. نه اینکه واقعا رابطه مادری برای اینها در نظر گرفته بشه و واقعن نیز رابطه مادر و فرزندی برای فلسفه و منطق! چه بسا حتی منطق مادر فلسفه هم باشه! گفته شده منطق مادر علوم هست، گفته نشده که منطق مادر فلسفه نیست! بر این اساس، همچین استدلال استنتاجی زیاد موجه نیست که اگر فلسفه مادر منطق، و منطق مادر علم، پس فلسفه مادر علم! این رابطه همانطور که گفتم رابطه واقعی نیست مانند رابطه بزرگتر و کوچکتری.
      اینکه من گفتم فلسفه مادرِ علوم و مادرِ منطق است، از جهتِ تقدمِ تاریخی است.

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی sonixax نمایش پست ها
      خوب حالا آیا کلی داریم که بزرگتر یا مساوی جزء خودش نباشه ؟!
      بله داریم: مثلا مجموعه‌ی اعدادِ طبیعی از مجموعه‌ی اعدادِ طبیعیِ زوج و فرد تشکیل شده، اما نه از آنها بزرگتر است، نه کوچکتر است و نه با آنها مساوی‌ست. البته در حسابِ بی‌نهایت‌ها، مثلا بی‌نهایتِ زوج یا بی‌نهایتِ منفی (∞-) با بی‌نهایت متفاوت است، اما همچنان اینجا ما کلی داریم که از جزء ِ خود بزرگتر یا مساوی نیست.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 3 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (09-12-2013),sonixax (09-11-2013),مزدك بامداد (09-13-2013)

    3. #112
      مدیر تالار
      Points: 424,596, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      گاز نگیر!
       
      متعجب
       
      sonixax آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      کره ی زمین
      نوشته ها
      9,105
      جُستارها
      110
      امتیازها
      424,596
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      47,087
      از ایشان 15,109 بار در 7,094 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      89 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      بله داریم: مثلا مجموعه‌ی اعدادِ طبیعی از مجموعه‌ی اعدادِ طبیعیِ زوج و فرد تشکیل شده، اما نه از آنها بزرگتر است، نه کوچکتر است و نه با آنها مساوی‌ست. البته در حسابِ بی‌نهایت‌ها، مثلا بی‌نهایتِ زوج یا بی‌نهایتِ منفی (∞-) با بی‌نهایت متفاوت است، اما همچنان اینجا ما کلی داریم که از جزء ِ خود بزرگتر یا مساوی نیست.
      خوب داریوش گرامی پیشتر فکر کنم (برداشت من اینطور است) به این توافق رسیده بودیم که ریاضیات علم (موضوع علمی) نیست .
      همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
      دکتر ساسی

    4. #113
      سخنور یکم
      Points: 17,184, Level: 83
      Level completed: 67%, Points required for next Level: 166
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      !More Extreme
       
      Empty
       
      Rationalist آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      ماندگاه
      اتاق قرمزم!
      نوشته ها
      632
      جُستارها
      16
      امتیازها
      17,184
      رنک
      83
      Post Thanks / Like
      سپاس
      586
      از ایشان 1,202 بار در 511 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      13 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سامان نمایش پست ها
      من این تعریف رو ارائه میدم:
      حقیقت تنها یک چیز است و آن هم ماده (انرژی) است. واقعیت هم صورمختلف ماده است که به چشم ما رسیده و در ذهن خطور میکند.
      هنگامی که شما بخواهید در حوزه فلسفه به تعریف و بررسی۱ این واژه گان(حقیقت و واقعیت) بپردازید؛ چگونه "ماده/انرژی" را همان "حقیقت" می نامید؟ در حالیکه مفاهیم "ماده/انرژی" در حوزه دانش "فیزیک" قرار می گیرند. زیرا همان طو ر که خودتان هم موافق بودید؛ باید پس از تفکرات ابتدایی پیرامون هر پدیده؛ در حوزه مخصوص به خودش به آن پدیده پرداخت. در این تعریف های شما چنین پرسش های بنیاد گرایانه ای قابل طرح هستند که اساسا "ماده/انرژی" چیستند و چگونه برای ما ادراک می شوند؟صور مختلف ماده چیست؟چشم و ذهن چه پیوندی با ادراکات ما دارند؟
      در حالیکه اگر از دید معرفت شناسانه۲ به تعریف(حقیقت و واقعیت)بپردازید؛ در ابتدای امر، اعتبار شناخت انسان حاصل از ادراکات عقلی و تجربی اش مطرح است و ما
      در اینجا به طور شایسته تری می توانیم به تعریف این واژه گان بپردازیم.


      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
      ۱. در مورد ذات فربود(Reality) ؛ من نمی توانم اساس ادراکی که نسبت به آن دارم را بیان نمایم و فیلسوفی را هم نمی شناسم که به بیان آن پرداخته باشد.
      هر چه بوده؛ توصیف و تا اندازه ای تعریف این واژه بوده و من معنا داشتن آن را مرز بین فلسفه واقع گرایانه(realism) و شکاکیت مطلق می دانم.
      ۲. Epistemology
      ...و به این موجودات دوپا بگو: آن اراده‌ای است مهیب که قدرت آن مهلک است!!

    5. یک کاربر برای این پست سودمند از Rationalist گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (09-11-2013)

    6. #114
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      اینکه من گفتم فلسفه مادرِ علوم و مادرِ منطق است، از جهتِ تقدمِ تاریخی است.


      +و همچنین:

      همچنان که از سرگذشت فیلسوفان باستان ( یونان و ..) روشن است، دانش و و فلسفه از هم جدا نبوده و
      همه ی دانش، زیرانبوهه ای از فلسفه به شمار میرفت. چرا که دانسته های دانشیک به اندازه ای اندک بود که
      هتّا در زمان پورسینا، نوشته اند که او همه دانشهای زمان خود را تا ١۳ سالگی فرا گرفته بود! فیلسوفان یونان
      باستان، هم هندسه میدانستند و گاه هم پزشکی و جز آن!

      در آنزمان هم فلسفه ، یک جور پوسته ی دربرگیرنده ی همه اندک رشته های دانش بود و همه ی دانشها
      و آروین های هتا نادانشیک, از اینراه با هم پیوند داشتند، برای نمونه ، آخشیج ( عنصر) های ۴ گانه، نه تنها در
      گیتیگ، بساکه در پزشکی هم بشمار آورده میشدند و بگونه "سرد و گرم، خشک و تر" در پیکر آدمی بازتاب
      میافتند. یا برای نمونه، فیلسوف کهن میدید که دود به آسمان میرود، آب به دریا میریزد، سنگ بر زمین می افتد،
      کودک به آغوش مادر میرود و ... , به این برآورد و گزاره ی فلسفی که همه ی این رویداد هارا پوشش میداد ،
      میرسید که : " هر چیزی به ریشه ی خودش بر میگردد " (کل شی ٔ یرجع الی اصله )

      با پیشرفت جهش آسای دانش ( به چم امروزی)، این بخش کم کم در درون فلسفه که پوسته ای
      دربرگیرنده بروی همه ی رشته های دانش بشمار میرفت، برجسته تر دیده شد و موتور مهادین
      پیشرفت فلسفه نیز گردید. امروزه دشوار بتوان گزاره های فلسفی را بی نگرش به دستاورد های
      دانش ، بیرون داد. هم اکنون هر شناخت و دگرگونی بویژه در میدان دانش فیزیک هسته ای و کوانتومی،
      مایه ی پدید آمدن گونه های نوین از دید فلسفی به جهان میشود و بار دیگر، از آنجا که بسیاری
      از گزاره های فیزیک، کوانتومی، با مزدائیک بدست آمده و هنوز بگونه ی آروینی پایور نشده اند،
      گمانه زنی های فلسفی دانشیک نیز در میان بزرگان دانش فیزیک و ... فزونی گرفته است.

      کوتاه سخن، اکنون دیگر بایستی بسیاری از دید های فلسفی کهن را در راستای های گوناگون
      فلسفه بدور ریخت ( مانند گفته های ملا صدرا که کار "دیدن"، از انیروست که نوری از چشم ما
      بیرون میاید و به پیکره ای میخورد!) و تنها بخش هایی را که با دستاورد های دانش های گوناگون
      (رشته های دانش) همآواز هستند، در کالبد یک فلسفه ی فراگیر دانشیک و ماتریالیستی جای داد.
      خویشکاری این فلسفه ی نوین، نگاه کلان به جهان با یاری دستاورد های همه ی رشته های
      دانش خواهد بود. یابهتر بگوییم یک رشته ی نوین دانش که همسانی های همه ی رشته های
      دانش را در خود گرد میاورد، شیمی نیست ولی از شیمی مایه دارد، فیزیک نیست ولی از فیزیک
      مایه دارد، هومن شناسی نیست ولی از ان مایه دارد.



      ویرایش از سوی مزدك بامداد : 09-13-2013 در ساعت 11:57 AM
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    7. 5 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      kourosh_bikhoda (09-12-2013),Rationalist (09-22-2013),Russell (09-12-2013),sonixax (09-12-2013),سامان (09-13-2013)

    8. #115
      نویسنده دوم
      Points: 7,041, Level: 55
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
      Overall activity: 60.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      سامان آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2011
      نوشته ها
      222
      جُستارها
      3
      امتیازها
      7,041
      رنک
      55
      Post Thanks / Like
      سپاس
      52
      از ایشان 372 بار در 192 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Rationalist نمایش پست ها
      هنگامی که شما بخواهید در حوزه فلسفه به تعریف و بررسی۱ این واژه گان(حقیقت و واقعیت) بپردازید؛ چگونه "ماده/انرژی" را همان "حقیقت" می نامید؟ در حالیکه مفاهیم "ماده/انرژی" در حوزه دانش "فیزیک" قرار می گیرند. زیرا همان طو ر که خودتان هم موافق بودید؛ باید پس از تفکرات ابتدایی پیرامون هر پدیده؛ در حوزه مخصوص به خودش به آن پدیده پرداخت. در این تعریف های شما چنین پرسش های بنیاد گرایانه ای قابل طرح هستند که اساسا "ماده/انرژی" چیستند و چگونه برای ما ادراک می شوند؟صور مختلف ماده چیست؟چشم و ذهن چه پیوندی با ادراکات ما دارند؟
      در حالیکه اگر از دید معرفت شناسانه۲ به تعریف(حقیقت و واقعیت)بپردازید؛ در ابتدای امر، اعتبار شناخت انسان حاصل از ادراکات عقلی و تجربی اش مطرح است و ما
      در اینجا به طور شایسته تری می توانیم به تعریف این واژه گان بپردازیم.


      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــ
      ۱. در مورد ذات فربود(Reality) ؛ من نمی توانم اساس ادراکی که نسبت به آن دارم را بیان نمایم و فیلسوفی را هم نمی شناسم که به بیان آن پرداخته باشد.
      هر چه بوده؛ توصیف و تا اندازه ای تعریف این واژه بوده و من معنا داشتن آن را مرز بین فلسفه واقع گرایانه(realism) و شکاکیت مطلق می دانم.
      ۲. Epistemology
      تصور میكنم مزدك گرامی در پاسخشان بسیار بهتر از من آنچه را كه در ذهن من بود بیان نمودند.

    9. 2 کاربر برای این پست سودمند از سامان گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2013),مزدك بامداد (09-13-2013)

    10. #116
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      مثلا مجموعه‌ی اعدادِ طبیعی از مجموعه‌ی اعدادِ طبیعیِ زوج و فرد تشکیل شده، اما نه از آنها بزرگتر است، نه کوچکتر است و نه با آنها مساوی‌ست. البته در حسابِ بی‌نهایت‌ها، مثلا بی‌نهایتِ زوج یا بی‌نهایتِ منفی (∞-) با بی‌نهایت متفاوت است، اما همچنان اینجا ما کلی داریم که از جزء ِ خود بزرگتر یا مساوی نیست.
      ولی در اینجا هم فرایافتی(concept) بنام گرانسنگی (cardinality ) در میان است، بزبان دیگر میتوان
      گفت که انبوهه ی مر (عدد) های طبیعی، گرانسنگ تر از مرهای تاگ (فرد) یا جفت (زوج) هست.
      Countability and Cardinality of Infinite Sets I | Mathematical Musings
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    11. یک کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2013)

    12. #117
      نویسنده دوم
      Points: 7,041, Level: 55
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
      Overall activity: 60.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      سامان آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2011
      نوشته ها
      222
      جُستارها
      3
      امتیازها
      7,041
      رنک
      55
      Post Thanks / Like
      سپاس
      52
      از ایشان 372 بار در 192 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      اگر رابطه ی فلسفه با علم را با رابطه ی اندیشه و عمل هم سنگ بدانیم، آنگاه این همواره اندیشه است كه میتواند مدعی باشد بر عمل احاطه دارد و به واقع صاحب عمل است. هرچند اگر اندیشه از نتیجه ی یك عمل هم تاثر بپذیرد باز این خود اندیشه است كه چنین تاثر پذیری را تصویب و اجرا مینماید.

    13. یک کاربر برای این پست سودمند از سامان گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2013)

    14. #118
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سامان نمایش پست ها
      آنگاه این همواره اندیشه است كه میتواند مدعی باشد بر عمل احاطه دارد و به واقع صاحب عمل است
      به وارونه، اندیشه ی ما با آروین (experience/Erfahrung) و کنش پرورش یافته و از پریمات های
      بوزینه مانند ، در درازای میلیونها سال، هومن "اندیشمند" (homo sapiens) را پدید اورده است.
      بزبان ساده، اندیشه های نادرست به کردار هایی انجامیده اند که پاسخ بدی از سوی زیستبوم
      گرفته و به مرگ وکنار رفتن و فرودستی آن اندیشه ورز رسیده اند و بدینگونه، در چرخه ی بازخورد
      ( Regelungskreis/feedback circuit)، یا کنش و واکنش ، کودن ها جای خود را به باهوش ها داده اند.
      (natural selection)

      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    15. 2 کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Rationalist (09-23-2013),sonixax (09-13-2013)

    16. #119
      نویسنده دوم
      Points: 7,041, Level: 55
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 109
      Overall activity: 60.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      سامان آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2011
      نوشته ها
      222
      جُستارها
      3
      امتیازها
      7,041
      رنک
      55
      Post Thanks / Like
      سپاس
      52
      از ایشان 372 بار در 192 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      2 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی مزدك بامداد نمایش پست ها
      به وارونه، اندیشه ی ما با آروین (experience/Erfahrung) و کنش پرورش یافته و از پریمات های
      بوزینه مانند ، در درازای میلیونها سال، هومن "اندیشمند" (homo sapiens) را پدید اورده است.
      بزبان ساده، اندیشه های نادرست به کردار هایی انجامیده اند که پاسخ بدی از سوی زیستبوم
      گرفته و به مرگ وکنار رفتن و فرودستی آن اندیشه ورز رسیده اند و بدینگونه، در چرخه ی بازخورد
      (feedback circuit)، یا کنش و واکنش ، کودن ها جای خود را به باهوش ها داده اند. (natural selection)


      یعنی میفرمایید انسان نخست عمل میكند بعد اندیشه اش شكل میگیرد؟؟
      فكر كنم منظور من از اندیشه رو اشتباه متوجه شدین.

    17. یک کاربر برای این پست سودمند از سامان گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2013)

    18. #120
      سرنویسنده سوم
      Points: 51,229, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      بدون وضعیت
       
      ریلکس
       
      مزدك بامداد آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      ماندگاه
      هندوستان
      نوشته ها
      2,394
      جُستارها
      4
      امتیازها
      51,229
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,264
      از ایشان 5,538 بار در 2,053 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      40 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی سامان نمایش پست ها
      یعنی میفرمایید انسان نخست عمل میكند بعد اندیشه اش شكل میگیرد؟؟
      "تک آدمی" و گونه ی زیستی هومن، دو چیز جدا هستند، گونه ی زیستی ما، هوش و توان اندیشه ی خود
      را در روندی چندین میلیون ساله، در پی " کوش و ایرنگ" (try & fail = feedback circuit) زادمان های فراوان
      بدست آورده، بزبان دیگر ،اندیشه ی او که کنش او را پدید آورده، پاسخ گاه شایسته و گاه نایسته (negativ) از
      زیستبوم (environment/natur) گرفته است و اینگونه*، اندیشه پرورده شده که امروزه یک "تک آدم" (Einzelmensch)،
      با پیشتوانه ی این میلیونها سال آروین و آزمون، میتواند کارهایش را با اندیشه اش شمارگری (calculate)و کنترل
      نماید. ولی بازهم شما اگر در کارهایتان به ناکامی و شکست برخورد کنید (= پاسخ نایسته ی طبیعت به شما)،
      کم کم در کارهای خود بازبینی (revision) میکنید ( اندیشه ی خود را میدگرید you change your mind )



      *by natural selection
      Rationalist این را پسندید.
      خرد، زنـده ی جــاودانی شنـــاس
      خرد، مايــه ی زنــدگانی شنـــاس
      چنان دان، هر آنكـس كه دارد خرد
      بــه دانــش روان را هــمی پــرورد

    19. یک کاربر برای این پست سودمند از مزدك بامداد گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (09-13-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •