• Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 2 از 2 نخستیننخستین 12
    نمایش پیکها: از 11 به 14 از 14

    جُستار: زندگی دوباره؟

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      من بیشتر علاقه‌ام به این نظریه است که ما شبیه سازی کامپیوتری هستیم توسط موجودات هوشمندی در جهان دیگر که چه بسا آنها هم شبیه سازی هستند توسط موجوداتی دیگر.نکته‌ای که وزن زیادی به این نظریه میدهد این است که احتمال اینکه موجودات هوشمند بتوانند چنین شبیه سازی را ( و خود ما در آینده نزدیک) انجام دهند بسیار زیاد است و تنها شرط برای نسل اول این است که اولین موجودات هوشمند در جهان خود باشند و از آنجایی شانس نفر اول بودن بسیار بسیار کم بنظر میرسد احتمال اینکه ما شبیه سازی دیگران باشیم تا موجوداتی در جهان واقعی بیشتر است.
      راسل جان، این قدری موضوع را پیچیده میکند. چنانکه میتوان سلسله‌ای بی‌پایان از شبیه‌سازی‌ها را درنظر گرفت که هرکدام از آنها تا بی‌نهایت ادامه خواهند داشت و این را هنوز اگرچه در اشکال یا اشکالاتِ اساسی‌اش باید بیشتر اندیشید، اما مرا به یادِ توابع بازگشتی در برنامه‌نویسی می‌اندازد. در توابعِ بازگشتی، تابعِ مربوطه برای محاسبه‌ی مقدارِ موردِ نظر، خودش را فراخوانی میکند تا جایی که با یک شرط متوقف شود. ساده‌ترین و معروف‌ترین تابع بازگشتی، فاکتوریلِ بازگشتی است. فاکتوریل یک عدد، یعنی ضرب اعدادِ 1 تا آن عدد. مثلا فاکتوریلِ 6 برابر است با :1*2*3*4*5*6. حال اگر بخواهیم این تابع را با شبه کدِ سی بنویسیم چنین می‌شود(فرض کنید نام تابع factorial باشد):


      int temp;
      if(number <= 1) return 1;
      temp = number * factorial(number - 1); return temp;


      آنچه اینجا اساسی است همان if ِ نخست است. این یک شرطِ مرزیِ تعیین کننده است که باعث می‌شود برنامه تا ابد اجرا نشود و بالاخره جایی پایان یابد. وگرنه خطِ سومِ این کد باعث میشود این تابع آنقدر خودش را فراخوانی کند که بالاخره حافظه (پشته) سیستم جایی تمام شده و با Error روبرو خواهیم شد، چرا که هربار فراخوانی نیازمندِ کپیِ کد و داده‌های جدید در حافظه است و حافظه بی‌پایان نیست. در موردِ شبیه‌سازی هم، موضوعِ اساسی این است که برای شبیه سازی(آنهم به این وسعت) به هر رو نیاز به انرژی و ماده هست.با توجه به اینکه مقدارِ انرژی و ماده ثابت است، چنین چیزی می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ یعنی بی‌نهایت جهانِ شبیه‌سازی شده که هر کدام تا بی‌نهایت ادامه دارند. به گمانِ من، شبیه‌سازانِ نخست، اگر وجود داشته باشند، باید یک شرطِ مرزی‌ای همچون این تعیین کرده باشند.

      نکته‌ی دیگر در این موضوع این است که اگر این بازگشت واقعیت هم داشته باشد، بدون اختیار کاملا بی‌معنا بوده و هیچ موضوعیتی ندارد. چراکه اگر فرضا 10 میلیون سال بعد، همین داریوش، دقیقا با همین سرنوشت، همین شخصیت، همین حالتِ فیزیکی و... ایجاد شود که او نیز در این لحظه‌ی متقارن در حالِ تایپِ پیکی با همین مضمون و دقیقا همین واژگان (و عاصی شده از ویرایش‌های متعدد به سببِ اشتباهاتِ نگارشی) برای شماست، این دیگر اساسا چه بازگشتی‌ست؟ فقط یک تکرار است! همچون زمانی‌که آهنگی را دوباره پخش میکنیم.
      Russell and meaning like this.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    2. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-12-2013),undead_knight (07-11-2013)

    3. #12
      دفترچه نویس
      Points: 156,618, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Community Award
      بدون وضعیت
       
      Empty
       
      Russell آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2010
      نوشته ها
      6,147
      جُستارها
      65
      امتیازها
      156,618
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      19,613
      از ایشان 15,276 بار در 5,851 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      67 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      راسل جان، این قدری موضوع را پیچیده میکند. چنانکه میتوان سلسله‌ای بی‌پایان از شبیه‌سازی‌ها را درنظر گرفت که هرکدام از آنها تا بی‌نهایت ادامه خواهند داشت و این را هنوز اگرچه در اشکال یا اشکالاتِ اساسی‌اش باید بیشتر اندیشید، اما مرا به یادِ توابع بازگشتی در برنامه‌نویسی می‌اندازد. در توابعِ بازگشتی، تابعِ مربوطه برای محاسبه‌ی مقدارِ موردِ نظر، خودش را فراخوانی میکند تا جایی که با یک شرط متوقف شود. ساده‌ترین و معروف‌ترین تابع بازگشتی، فاکتوریلِ بازگشتی است. فاکتوریل یک عدد، یعنی ضرب اعدادِ 1 تا آن عدد. مثلا فاکتوریلِ 6 برابر است با :1*2*3*4*5*6. حال اگر بخواهیم این تابع را با شبه کدِ سی بنویسیم چنین می‌شود(فرض کنید نام تابع factorial باشد):


      int temp;
      if(number <= 1) return 1;
      temp = number * factorial(number - 1); return temp;

      آنچه اینجا اساسی است همان if ِ نخست است. این یک شرطِ مرزیِ تعیین کننده است که باعث می‌شود برنامه تا ابد اجرا نشود و بالاخره جایی پایان یابد. وگرنه خطِ سومِ این کد باعث میشود این تابع آنقدر خودش را فراخوانی کند که بالاخره حافظه (پشته) سیستم جایی تمام شده و با Error روبرو خواهیم شد، چرا که هربار فراخوانی نیازمندِ کپیِ کد و داده‌های جدید در حافظه است و حافظه بی‌پایان نیست. در موردِ شبیه‌سازی هم، موضوعِ اساسی این است که برای شبیه سازی(آنهم به این وسعت) به هر رو نیاز به انرژی و ماده هست.با توجه به اینکه مقدارِ انرژی و ماده ثابت است، چنین چیزی می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ یعنی بی‌نهایت جهانِ شبیه‌سازی شده که هر کدام تا بی‌نهایت ادامه دارند. به گمانِ من، شبیه‌سازانِ نخست، اگر وجود داشته باشند، باید یک شرطِ مرزی‌ای همچون این تعیین کرده باشند.

      نکته‌ی دیگر در این موضوع این است که اگر این بازگشت واقعیت هم داشته باشد، بدون اختیار کاملا بی‌معنا بوده و هیچ موضوعیتی ندارد. چراکه اگر فرضا 10 میلیون سال بعد، همین داریوش، دقیقا با همین سرنوشت، همین شخصیت، همین حالتِ فیزیکی و... ایجاد شود که او نیز در این لحظه‌ی متقارن در حالِ تایپِ پیکی با همین مضمون و دقیقا همین واژگان (و عاصی شده از ویرایش‌های متعدد به سببِ اشتباهاتِ نگارشی) برای شماست، این دیگر اساسا چه بازگشتی‌ست؟ فقط یک تکرار است! همچون زمانی‌که آهنگی را دوباره پخش میکنیم.
      خب چند نکته رو باید شفافتر کنم:
      1-لزومی ندارد اینجا زنجیره بی نهایت باشد استدلال تنها این است که احتمالا بیشتر از یک حلقه داریم و احتمال اینکه ما در حلقه اول نباشیم بیشتر از اینست که باشیم.
      2- اینکه محدودیت ماده و انرژی مشخص نیست که حتما عامل محدود کننده باشد (کمبود دانش ما از تکنولوژی آینده و همچنین درک ما از فیزیک و از همه مهمتر قوانین شبیه سازی‌هایِ دیگر) و باز هم البته گرفتاری ما با بینهایت زمان همچنان پابرجاست چرا که در همین جهان امروز خودمان هم با وجود بیگ بنگ با آن دست به گریبان هستیم که پیش از بیگ بنگ چه؟
      3-در مورد دلخواه بودن یا نبودن هم من البته نظر چندانی ندادم و خود استدلال بیشتر نظرم را جلب کرد تا اینکه رابطه‌هایِ دیگرم با آن ولی آنچیزی که پیرامون اختیار در ذهن من شکل گرفته مشکلی با جهان دترمینیستی (ولو از نوع کامپیوتری آن ندارد). و البته یک نکته مهم دیگر اینکه اصلا سخن من پیرامون تکرار راسل یا داریوش نیست.درست میگویی برای تکرار داریوش و راسل احتمالا نیازمند بینهایت بودن سلسله این شبیه سازی هاست که آنجور که من متوجه شدم و میبینم تضمینی برایش نیست.

      "Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" Ezra Pound



    4. 2 کاربر برای این پست سودمند از Russell گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Dariush (07-13-2013),sonixax (07-12-2013)

    5. #13
      دفترچه نویس
      Points: 83,861, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 99.8%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      HE
       
      Empty
       
      Dariush آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2012
      ماندگاه
      No man's land
      نوشته ها
      3,040
      جُستارها
      30
      امتیازها
      83,861
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      3,020
      از ایشان 8,977 بار در 2,888 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      60 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      خب چند نکته رو باید شفافتر کنم:
      1-لزومی ندارد اینجا زنجیره بی نهایت باشد استدلال تنها این است که احتمالا بیشتر از یک حلقه داریم و احتمال اینکه ما در حلقه اول نباشیم بیشتر از اینست که باشیم.
      درست است! البته منظور من هم این نبود که الزاما بی‌نهایت شبیه‌سازی داریم. بلکه منظورم این بود که شرطِ پایانی برای شبیه‌سازی نیست و می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد.
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      2- اینکه محدودیت ماده و انرژی مشخص نیست که حتما عامل محدود کننده باشد (کمبود دانش ما از تکنولوژی آینده و همچنین درک ما از فیزیک و از همه مهمتر قوانین شبیه سازی‌هایِ دیگر) و باز هم البته گرفتاری ما با بینهایت زمان همچنان پابرجاست چرا که در همین جهان امروز خودمان هم با وجود بیگ بنگ با آن دست به گریبان هستیم که پیش از بیگ بنگ چه؟

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Russell نمایش پست ها
      3-در مورد دلخواه بودن یا نبودن هم من البته نظر چندانی ندادم و خود استدلال بیشتر نظرم را جلب کرد تا اینکه رابطه‌هایِ دیگرم با آن ولی آنچیزی که پیرامون اختیار در ذهن من شکل گرفته مشکلی با جهان دترمینیستی (ولو از نوع کامپیوتری آن ندارد). و البته یک نکته مهم دیگر اینکه اصلا سخن من پیرامون تکرار راسل یا داریوش نیست.درست میگویی برای تکرار داریوش و راسل احتمالا نیازمند بینهایت بودن سلسله این شبیه سازی هاست که آنجور که من متوجه شدم و میبینم تضمینی برایش نیست.
      این نکته را در مورد پست شما نگفتم راسل جان. مربوط به آخرین پستِ استارتر بود که میگفتند اختیار وجود نخواهد داشت.
      Confusion will be my epitaph
      As I crawl a cracked and broken path
      If we make it we can all sit back
      And laugh
      But I fear tomorrow I'll be crying,
      Yes I fear tomorrow I'll be crying
      .Yes I fear tomorrow I'll be crying

    6. 2 کاربر برای این پست سودمند از Dariush گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Russell (07-13-2013),sonixax (07-13-2013)

    7. #14
      نویسنده سوم
      Points: 3,801, Level: 39
      Level completed: 1%, Points required for next Level: 149
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      آغازگر جُستار
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      agn0stic آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Apr 2013
      نوشته ها
      180
      جُستارها
      20
      امتیازها
      3,801
      رنک
      39
      Post Thanks / Like
      سپاس
      137
      از ایشان 420 بار در 168 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      1 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Dariush نمایش پست ها
      این نکته را در مورد پست شما نگفتم راسل جان. مربوط به آخرین پستِ استارتر بود که میگفتند اختیار وجود نخواهد داشت.
      شرط لازم برای شکل گیری فرضیه من جبر هست. همانطور که در پست 9 گفتم اگر جبر نباشد فرضیه من هم غیر ممکن خواهد بود. نتیجه فرضیه من هم همان چیزی هست که خودتان گفتید یعنی تکرار بی نهایت با این تفاوت که هنگ کردن و ارور دادن در کار نخواهد بود!

    8. یک کاربر برای این پست سودمند از agn0stic گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      sonixax (07-15-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •