Warning: preg_replace(): The /e modifier is deprecated, use preg_replace_callback instead in ..../includes/class_bbcode.php on line 2958
هیچ‌گرایی - Nihilism - برگ 2
  • Empty
  • قاطی کردم
  • مهربون
  • موفق
  • متعجب
  • مریض
  • مشغول
  • معترض
  • ناراحت
  • هیچ
  • کنجکاو
  • کسل
  • گیج شدم
  • گریه
  • پکر
  • اخمو
  • از خود راضی
  • بی تفاوفت
  • بد جنس
  • بد حال
  • خونسرد
  • خواب آلود
  • خوشحال
  • خجالتی
  • خسته
  • دلواپس
  • رنجور
  • ریلکس
  • سپاسگزار
  • سر به زیر
  • شوکه
  • شاد و سر حال
  • عاشق
  • عصبانی
  • غمگین
  • غافلگیر
  • User Tag List

    برگ 2 از 6 نخستیننخستین 123456 واپسینواپسین
    نمایش پیکها: از 11 به 20 از 57

    جُستار: هیچ‌گرایی - Nihilism

    1. #11
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      بدید من پوچگرایی چرایی نمیخواهد، آماجمندنگری چرایی میخواهد.

      بر پایه‌ی مهاد منطق ما میدانیم که زاب‌های (صفات) درونی یک سیستم را نمیتوان به خود سیستم گستراند.

      پس اگر در جهانی که ما هستیم کنش‌هایمان آماجمند هستند، به این چم که جهانی که ما را پدید آورده هم آماجمند هست ببایست نخواهد شد.


      چرایی روانیک (psychic) گستردگیِ آماجمندباوری زندگی را میتوان در ترس از مرگ و چیزهای ناشناخته دید،
      هر چیزی که ما نتوانیم درک کنیم (با شیوه نگرش آماجمندگرایانه‌امان) برایمان در جایگاه تهدید و ترساننده است.
      اصولا نهیلیسم تلاشی هست برای درک پذیر کردن جهان،برای اینکه بلاخره معیاری باشه تا جهان بر اساس اون سنجیده بشه،
      نه دیگر نمیدانیم، شاید تا ابد همینجور دنبال پاسخ گشتیم و دست نیافتیم، خودش میشود یک بازی ابدی که پیوسته در راستای آماج پیش میرویم ولی به آن نمیرسیم.
      جدای اینها اگر می‌سُهی (احساس میکنی) یا کسی میسهد که نیاز به آماجمندی در زندگی دارد، به نگر من دچار شستشوی مغزی همبودین
      (اجتماعی) شده، چرا که من خودم را میتوانم یک پوچگرای راستین ببینم بی آنکه کوچکترین نیازی به آماجمندی زیستن داشته باشم.

      آماج من فراتر از اینکه پس از بیداری یک قهوه خوب (+ شیر فراوان) نوشیده و به کارهای روزانه و دوستان (و دختران) و گردش و
      بیرون رفتن و دانش و اینها برسم نیست و تا یک میلیون سال دیگر هم میتوانم بی کوچکترین نیاز به هیچ آماجی همینجور شاد و خوش بزیوم.

      در کنار آن روشنه بدم نمیاید که زندگی آماجمند باشد، ولی بایسته هم نیست.

      دغدغه‌های راستین من هم فراتر از اینکه خورشید همچنان بتابد و بمب اتم نترکد و خودم بی پول و بیخانمان و اینها نشوم و نشویم نمیروند،
      به اندازه کافی آبزورد بود:)
      در واقع تقریبا هر کسی که جهان رو هدفمند نمیبینه نهیلیسم رو حس کرده ولی تفاوتش در این هست که نهیلیسم با گرفتن معنا(هدف نهایی) فکر میکنه ارزشمند نیست جهان.
      شاید نگاه آبزورد به زندگی انسان رو بشه اینجور نشون داد:
      نمونه خوبش سسیفس هست،سسیفس انسانی بود که خدایان براش یک مجازات وحشتناک تعیین کردند(به خاطر توهینی که بهشون کرده بود)و اونم این بود که تا ابدیت یک سنگ رو بالا ببره و وقتی به قله رسید دوباره سنگ بیاد پایین.چون خدایان فکر میکردند بدترین مجازات کار بدون هدف هست:)

      ولی کامو به نکته خوبی اشاره کرده،همین وجود کار برای کامیاب بودن ما بس هست چون اگر درست نگاه کنیم تقریبا تمامی کارهای ما بی هدف انجام میشه:)
      مثال خودم هم تیر و کمان هست،به نظر من اینکه مثلا یک تیر به هدفی قراره بخوره ارزشی نداره ولی اگر اون تیر بتونه هدفشو خودش انتخاب کنه اون وقت این حرکت ارزش منده حتی اگر توسط یک کمان(نیروی ماورایی یا کیهانی) به سمت هدفی پرتاب نشده باشه:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    2. 5 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-11-2013),nirvana (01-11-2013),SAMKING (01-11-2013),Soheil (01-14-2013),sonixax (01-11-2013)

    3. #12
      سخنور یکم
      Points: 22,727, Level: 93
      Level completed: 38%, Points required for next Level: 623
      Overall activity: 99.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      آغازگر جُستار
      خنک آن روز که...
       
      خجالتی
       
      SAMKING آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Aug 2012
      نوشته ها
      771
      جُستارها
      10
      امتیازها
      22,727
      رنک
      93
      Post Thanks / Like
      سپاس
      1,926
      از ایشان 2,157 بار در 703 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      جدای اینها اگر می‌سُهی (احساس میکنی) یا کسی میسهد که نیاز به آماجمندی در زندگی دارد، به نگر من دچار شستشوی مغزی همبودین
      (اجتماعی) شده، چرا که من خودم را میتوانم یک پوچگرای راستین ببینم بی آنکه کوچکترین نیازی به آماجمندی زیستن داشته باشم.
      مگر دستینه مرا نخوانده ای؟


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      نه دیگر نمیدانیم، شاید تا ابد همینجور دنبال پاسخ گشتیم و دست نیافتیم، خودش میشود یک بازی ابدی که پیوسته در راستای آماج پیش میرویم ولی به آن نمیرسیم.
      در هر دو صورت در پایان به هیچ میرسیم به پوچی
      1.به آماج برسیم و پس از آن هیچ
      2.آماج ما برابر با هیچ باشد و هرگز به آن نرسیم

      در نهایت نیهیلیسم هست،
      پرسشی که الان تو ذهنم هست اینه که این وقت کشی و به فردا موکول کردنِ نیهیلیسم چه سودی داره؟
      چرا همین الان دنیا رو با بمب اتم پودر نکنیم؟ و همه چیز تموم شه؟

      جوابی که میدی شاید اینجوری باشه:
      این مانند مرگ هست که پس از اون نابود میشیم ولی تو سامکینگ چرا پس الان خودکشی نمیکنی؟

      جوابی که من میدم اینه:
      خوب چون هنوز کامل به این باور نرسیدم که اونور هیچی نیست و چون بهش باور ندارم فکرمو مشغول نکرده که به جایی برسم که خودکشی کنم
      ولی برخی هستند که به این باور میرسند و فکرشونو مشغول میکنه و در نهایت تصمیم به خودکشی میگیرند
      برخی هم هستند که پیش خودشون گمان میکنند که به باور کامل رسیدند و لی شاد و خوشحال دارن زندگی میکنن، اینا در واقع هنوز کمی امید در دلشون هست که شاید یک آماجی بیابند که تا ابد سرگرمشان کند.

      نتیجه من = در نهایت نیهیلیسم سراغ هممون میاد، و این جایی هست که انسانهایی که همیشه ادعا میکردند که در پی حقیقت هستند، از حقیقت فرار میکنن و نهیلیسم رو به فردا موکول میکنن
      پرسش: اگر اصل بر این هست که حققت همیشه خوبه و یک چنین مثال نقضی داشته باشه، چرا زندگی کنیم؟و به دنبال حقیقت/آماج/.... باشیم؟
      چرا سعی کنیم که چیزی مانند خدا رو نادیده بگیریم(با دست آویز اینکه مثال نقض داره)؟و برای این کار تلاش کنیم و وقت و انرژی بزاریم؟
      چرا برای رسیدن به حقیقتی که در نهایت به دشمن و نابود کننده ما تبدیل میشه تلاش و زندگی کنیم؟


      پ.ن:نصفه شبه مغزم درد میکنه نمیتونم پارسی بنویسم شرمنده
      آمد شدن تو اندرین گیتی چیست؟
      آمد مگسی پدید و ناپیدا شد!

    4. 3 کاربر برای این پست سودمند از SAMKING گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-11-2013),Soheil (01-14-2013),sonixax (01-11-2013)

    5. #13
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      در هر دو صورت در پایان به هیچ میرسیم به پوچی
      1.به آماج برسیم و پس از آن هیچ
      2.آماج ما برابر با هیچ باشد و هرگز به آن نرسیم
      در نهایت نیهیلیسم هست،
      بزار من این رو از زاویه فلسفه مورد علاقم یعنی آبزوردیسم بگم:)
      با توضیحاتی که داده شد میشه به این نتیجه رسید که در دیدگاه نهیلیستی این جهان به خودی خودش معنایی نداره.یعنی جهان باید طور دیگه ای باشه تا معنا دار باشه.
      خب آبزورد میگه که اینکه انسان به دنبال معنا میگرده عجیب نیست،حتی اینکه جهان بی معنا هم باشه عجیب نیست ولی اینکه انسان در جهانی که بی معناست دنبال معنا بگرده عجیبه!یا طبق واژه انگلیسی مسخرست!
      بنابراین وضعیتی که وجود داره نتیجه یک موجود معناگرا و یک جهان بی معناست.

      In this context absurd does not mean "logically impossible", but rather "humanly impossible"


      یعنی یافتن معنا از دیدگاه منطقی آبزورد نیست ولی از دیدگاه انسانی یک سره بیهودست.
      پرسشی که الان تو ذهنم هست اینه که این وقت کشی و به فردا موکول کردنِ نیهیلیسم چه سودی داره؟
      ابدیت و امید دو دشمن اصلی زندگی در این دیدگاه محسوب میشند.ابدیت یعنی چنگ زدن به هر مبنای ابدی برای تفسیر این جهان(و در نتیجه به خاطر نسبی و کوتاه بودن، زندگی بی اهمیت به نظر میرسه) رو و امید به هر چیزی در آینده که باعث رها کردن این زندگی میشه.
      نکته اینجاست که حتی زندگی ابدی(به معنای واقعی کلمه نه مثلا چند هزار یا حتی چند میلیون سال) لزوما یک چیز خواستنی نیست ولی چون آدمها به هیچ وجه تجربش نکردند(و نمیتونند بکنند) براشون یک حالت رازآلود و مبهم داره.
      چرا همین الان دنیا رو با بمب اتم پودر نکنیم؟ و همه چیز تموم شه؟
      این دقیقا نقطه ای از نهیلیسم هست که دیگرکشی و خودکشی یک ارزش پیدا میکنند:)به نوعی ما دیگران رو هم رستگار میکنیم:))
      هرچند تنها نهیلیسم خالص خودکشیه و باقی فقط یک نهیلیسم با غلظت کمتره،چون نابودی خود ما راحت تر از دیگرانه و نیازی به نابودی اونها نیست:)

      جوابی که میدی شاید اینجوری باشه:
      این مانند مرگ هست که پس از اون نابود میشیم ولی تو سامکینگ چرا پس الان خودکشی نمیکنی؟
      جوابی که من میدم اینه:
      خوب چون هنوز کامل به این باور نرسیدم که اونور هیچی نیست و چون بهش باور ندارم فکرمو مشغول نکرده که به جایی برسم که خودکشی کنم
      حالا بزار یک سوال ازت بکنم،اینکه زندگیت یک معنای خارجی(یعنی یک هدف از قبل مشخص شده) داشته باشه یا اینکه اون ور یک زندگی ابدی واقعی داشته باشی چه ارزشی داره؟:)

      ولی برخی هستند که به این باور میرسند و فکرشونو مشغول میکنه و در نهایت تصمیم به خودکشی میگیرند
      برخی هم هستند که پیش خودشون گمان میکنند که به باور کامل رسیدند و لی شاد و خوشحال دارن زندگی میکنن، اینا در واقع هنوز کمی امید در دلشون هست که شاید یک آماجی بیابند که تا ابد سرگرمشان کند.
      من با الهام از مارکس میتونم بگم"امید افیون انسان هاست!"اگر دقت کنی شاد بودن ربطی به امید نداره به زندگی در لحظه مرتبطه،البته ممکن این شخص به چیزی هم امید داشته باشه،در واقع امیدی که منظور من هست زندگی در لحظه رو میگیره و به جاش یک رویا رو میفروشه!
      حالا چرا خودکشی هم اشتباهه؟
      خودکشی فلسفی یک پرش هست از روی این برخورد انسان و جهان،دقیقا مثل امید که پرش از نوعی دیگه هست.هر دو برای انکار واقعیت هست.در صورتی که از نگاه ابزورد این زندگی تنها فرصت برای این هست که اهداف شخصی داشته باشی،یعنی بین هدف های بیشماری که به هیچ کسی تعلق نداره بتونی انتخاب کنی.
      یعنی از نگاه ابزورد جهانی که اهداف ما،انتخاب ما نباشند بی ارزشه.
      نتیجه من = در نهایت نیهیلیسم سراغ هممون میاد، و این جایی هست که انسانهایی که همیشه ادعا میکردند که در پی حقیقت هستند، از حقیقت فرار میکنن و نهیلیسم رو به فردا موکول میکنن
      این تهی شدن از معنا حتی برای کسی که ابزورد رو تجربه میکنه بیش از همه اتفاق میافته ولی خب یک پادزهر براش داره:)هرچند تحمل این مفهوم چندان هم ساده نیست.
      پرسش: اگر اصل بر این هست که حقیقت همیشه خوبه و یک چنین مثال نقضی داشته باشه، چرا زندگی کنیم؟و به دنبال حقیقت/آماج/.... باشیم؟
      حقیقت خوب نیست،جستجوی حقیقت خوبه ،مسئله اینجاست که ما در اینجا از دیدگاه انسانی نمیتونیم به یک حقیقت نهایی برسیم حتی اگر وجود داشته باشه.بنابراین چون ما همه انسان هستیم میگیم حقیقت نهایی وجود نداره یا رسیدن بهش ناممکنه:)
      چرا سعی کنیم که چیزی مانند خدا رو نادیده بگیریم(با دست آویز اینکه مثال نقض داره)؟و برای این کار تلاش کنیم و وقت و انرژی بزاریم؟
      چون همونطور که گفتم جستجوی حقیقت خوبه،میتونم بگم در راه حقیقت هرچیزی که ما رو سرگرم کنه خوبه،اصلا زندگی همینه:)

      چرا برای رسیدن به حقیقتی که در نهایت به دشمن و نابود کننده ما تبدیل میشه تلاش و زندگی کنیم؟
      و چرا اصلا باید زندگی کنیم،وقتی میدونیم اینها حقیقت نیست؟:) (در واقع به همون ایده میرسیم که ادیان هم به نوعی نهیلیستی هستند)


      این بود خلاصه ای از فلسفه ابزورد:)))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    6. 4 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      nirvana (01-15-2013),SAMKING (01-11-2013),Soheil (01-14-2013),sonixax (01-11-2013)

    7. #14
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی undead_knight نمایش پست ها
      مثال خودم هم تیر و کمان هست،به نظر من اینکه مثلا یک تیر به هدفی قراره بخوره ارزشی نداره ولی اگر اون تیر بتونه هدفشو خودش انتخاب کنه اون وقت این حرکت ارزش منده حتی اگر توسط یک کمان(نیروی ماورایی یا کیهانی) به سمت هدفی پرتاب نشده باشه:))
      پیشامدانه این پیوندی به آرش کمانگیر، Âraš the Archer ندارد؟ (:
      ویرایش از سوی Mehrbod : 01-26-2013 در ساعت 01:05 PM

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    8. 3 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Soheil (01-14-2013),sonixax (01-11-2013),undead_knight (01-11-2013)

    9. #15
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod نمایش پست ها
      پیشامدانه این پیوندی به آرش کمانگیر، Âraš the Archer ندارد؟ (:
      شاید،نمیدونم این ذهن ناخوداگاه چه کارایی ازش برمیاد:))
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    10. 2 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-11-2013),sonixax (01-12-2013)

    11. #16
      رهگذر
      Points: 173, Level: 3
      Level completed: 46%, Points required for next Level: 27
      Overall activity: 20.0%
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      The Invisible Pink Unicorn آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Dec 2012
      نوشته ها
      20
      جُستارها
      1
      امتیازها
      173
      رنک
      3
      Post Thanks / Like
      سپاس
      0
      از ایشان 36 بار در 14 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      به نظر من نیهیلیستا اگه یه سال برن سربازی حسابی افسردگیشون درمان میشه و به زندگی علاقه مند میشن.

    12. 2 کاربر برای این پست سودمند از The Invisible Pink Unicorn گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Soheil (01-14-2013),sonixax (01-12-2013)

    13. #17
      دفترچه نویس
      Points: 471,639, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 2.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      نِشان‌ها:
      Most Popular
      سرور خویـشتـن
       
      Empty
       
      Mehrbod آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Oct 2010
      ماندگاه
      لاجیکستان
      نوشته ها
      8,712
      جُستارها
      188
      امتیازها
      471,639
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      12,116
      از ایشان 21,650 بار در 7,581 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      62 Post(s)
      Tagged
      1 Thread(s)
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      در هر دو صورت در پایان به هیچ میرسیم به پوچی
      1.به آماج برسیم و پس از آن هیچ
      2.آماج ما برابر با هیچ باشد و هرگز به آن نرسیم

      در نهایت نیهیلیسم هست،
      آری یکی از ایندو بیشتر نیست.



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      پرسشی که الان تو ذهنم هست اینه که این وقت کشی و به فردا موکول کردنِ نیهیلیسم چه سودی داره؟
      چرا همین الان دنیا رو با بمب اتم پودر نکنیم؟ و همه چیز تموم شه؟
      این هم کمی به گرایش‌های خویشکُشانه میزند، مگر بیماریم خودمان را نابود کنیم samking جان؟

      نکته در اینه:

      آیا زیستن نیاز به آماج دارد؟

      پاسخ یک نه ئه سِتپره!



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      جوابی که میدی شاید اینجوری باشه:
      این مانند مرگ هست که پس از اون نابود میشیم ولی تو سامکینگ چرا پس الان خودکشی نمیکنی؟

      جوابی که من میدم اینه:
      خوب چون هنوز کامل به این باور نرسیدم که اونور هیچی نیست و چون بهش باور ندارم فکرمو مشغول نکرده که به جایی برسم که خودکشی کنم
      باز هم نه، اگر زیستن نیازی به آماج نداشت دیگر چه کار به خود کشتن و نکشتن داریم؟



      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      ولی برخی هستند که به این باور میرسند و فکرشونو مشغول میکنه و در نهایت تصمیم به خودکشی میگیرند
      برخی هم برای رسیدن به جهانی بهتر خودکشی میکنند، خودکشی پیوندی به آماجمندی زندگی ندارد!


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      برخی هم هستند که پیش خودشون گمان میکنند که به باور کامل رسیدند و لی شاد و خوشحال دارن زندگی میکنن، اینا در واقع هنوز کمی امید در دلشون هست که شاید یک آماجی بیابند که تا ابد سرگرمشان کند.
      باز هم نه. من خودم را بنمونه میتوانم بیاورم که هیچ نیازی به آماج ندارم، شیوه زندگی کنونی
      مرا به یک میلیون سال بگسترانید، بی کوچکترین دگرسانی‌ای و من با خوشنودی و خرسندی هر چه بیشتر میپذیرم!

      در هر دو ریخت برای من یکسانه، اگر زندگی آماج داشت و اگر رسیدنی بود که میرسیم و سپس باز همینجور
      میزیویم، اگر رسیدنی نبود پس پیوسته میکوشیم برسیم و همینجور میزیویم، اگر آماج نداشت هم باز همینجور میزیویم.

      آماجمندی زندگی دگرسانی اندک به هیچی آنجا دارد.


      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی SAMKING نمایش پست ها
      نتیجه من = در نهایت نیهیلیسم سراغ هممون میاد، و این جایی هست که انسانهایی که همیشه ادعا میکردند که در پی حقیقت هستند، از حقیقت فرار میکنن و نهیلیسم رو به فردا موکول میکنن
      پرسش: اگر اصل بر این هست که حققت همیشه خوبه و یک چنین مثال نقضی داشته باشه، چرا زندگی کنیم؟و به دنبال حقیقت/آماج/.... باشیم؟
      چرا سعی کنیم که چیزی مانند خدا رو نادیده بگیریم(با دست آویز اینکه مثال نقض داره)؟و برای این کار تلاش کنیم و وقت و انرژی بزاریم؟
      چرا برای رسیدن به حقیقتی که در نهایت به دشمن و نابود کننده ما تبدیل میشه تلاش و زندگی کنیم؟
      چرایی زیستن ما به خوشی بردن از زندگی برمیگردد، نه آماجمندی آن.
      خوشی بردن هم جاودانه است، مانند خوردن و آشامیدن که هرگز خسته کننده نمیشوند.

      تصور کن!!!

      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Mehrbod
      گفت‌آورد نوشته اصلی از سوی Anarchy نمایش پست ها
      فکر میکنم با از میان رفتن ادیان و خرافات تا حد زیادی موانع برطرف شود....
      بعد از حل این دشواری ها و به فرض رسیدن به جاودانگی چی مهربد؟چه چیزهایی واقعا انگیزه هستند در چنین شرایطی؟
      خوب اکنون که میاندیشم اینچنین میشود، با همان جاودانگی که گفتیم بیاغازیم:


      a. رسیدن به جاودانگی زیستی.

      b. بهکرد مغز و تندای پردازش.

      c. کندوکاو در چرایی زندگی و اینکه آیا بودن ما در جهان براستی آماج دیگری بجز «گُسارش انرژی» هم دارد یا خیر.

      d. یافتن راهکار برای کاهش آنتروپی.

      e. رسیدن به تکینگی.

      f. یافتن بودن/نبودن جهان‌های همراستا و اینکه آیا میتوانیم به آنها برویم یا نه.

      g. درآوردن و شناخت همه دات‌های (قانونهای) مادی.

      h. یافتن دیگر جانداران هوشمند در جهان.

      i. ...



      کار برای انجام بسیار است و زمان اندک! نیازی به این بازی‌های کودکانه اسلام و دین و خدا و جن و اجنه نیست

      Sticky بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!

      —مزدک بامداد


    14. 5 کاربر برای این پست سودمند از Mehrbod گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Alice (01-14-2013),nirvana (01-14-2013),Russell (01-15-2013),SAMKING (01-14-2013),sonixax (01-14-2013)

    15. #18
      شناس
      Points: 2,821, Level: 32
      Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
      Overall activity: 1.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      onali آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jan 2013
      نوشته ها
      50
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,821
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      318
      از ایشان 129 بار در 45 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      درودmahrbod
      باید بگویم نیهیلیسم هم برای من بسیار جالب و قابل تامل است اما غالبا در دریافت درکی درست از ان دچار سوتفاهم میشویم همانطور که فرمودید نظیراین باور که نیهیلیست الزاما فردی گوشه نشین و افسرده نیست.
      اما درباره ی پست های شما اگر درست فهمیده باشم شما معنایی برای زندگی و تعاریفی نظیر خیر وشر قائل نیستد اما درعوض میتوان گفت فرد لذت طلبی هستید. به این معنا که لذت را بر درد و افسوس وناراحتی ترجیح میدهید. به گمانم اگر اسلحه ای را در مقابل شما بگیرند و حق شلیک رابه عهده ی خودتان بگذارند ترجیح میدهید از زیر ان بیرون بیایید حتی اگر هم لازم باشد برایش تقلا و مبارزه میکنید.
      مسئله ای که در این میان ذهن مرا مشغول میکند اینست که شما در تمام طول این مدت در حال انتخاب کردن هستید انتخاب زندگی انتخاب لذت و غیره . همین به خودی خود یعنی ارزش گذاری،اینکه دراین لحظه ارزش لذت بیشتراز درد است. برای نیهیلیست همانطور که جنایت و مظلومیت در یک حد و ارزش است تفاوت و ترجیح لذت بر ناراحتی بی معنی است. (البته شاید اینجا باید واضح تر بگویم هر انسانی به دلیل میل به بقایی که دراوست اساسا از درد و مرگ اجتناب میکند برای رفع ابهام بهتر است منظورم را از لذت سرخوشی معنوی فرد بیان کنم نه جسمانی) به عبارتی گمان میکنم شما فقط از هدف بلند مدت موضع گیری خود را به هدف کوتاه مدت تقلیل داده اید که این چیزی راعوض نمی کند. به ان معنا نمیدهد.
      شاید شما هم چنان موضعتان را نسب به چنین ترجیحاتی حفظ کنید اما این با ادعاهای نیهیلیست در تناقض است(البته اگر شما ادعای نیست انگاری را ندارید کاملا میفهمم)
      مسئله ی دیگر اینست که انتخاب کردن در دست من وشما نیست به عقیده ی این جانب انتخاب درذات انسان است و نمیتواند هیچ ساعتی را در انتخاب نکردن سپری یکند زندگی یا مرگ دست کم این انتخابیست که هر لحظه مرتکب میشویم. برای همین گمان میکنم نیهیلیسم کامل ومطلق هیچ گاه نمیتواند جنبه عملی بیابد همین که جامه ی عمل میپوشد نسبی میشود. زیرا از نظر نیهیلیست زندگی و مرگ هردو بیمعنی هستند چه برسد به برتری یکی از اینها اگر این اتفاق صورت میگیرد به دلیل جنبه حیوانی ما و از روی غریزه است و این معنی به ان نمیبخشد. برای جلوگیری از تخطی کردن از مرزهای نیهیلیسم و وفا دار ماندن به ان حتی زندگی حیوانی هم کافی نیست باید مثل یک شی بود بدون اگاهی . نه موجودی که به گفته ی سارتر بدون هیچ مقدمه ای اورا جلوی صحنه میکشند و او خود مجبور است ارزش هایش را تعیین کند وبرای اینکار دست به انتخاب بزند.
      با تشکر

    16. 4 کاربر برای این پست سودمند از onali گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      Mehrbod (01-26-2013),nirvana (01-25-2013),SAMKING (01-25-2013),sonixax (01-25-2013)

    17. #19
      دفترچه نویس
      Points: 90,825, Level: 100
      Level completed: 0%, Points required for next Level: 0
      Overall activity: 0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience PointsGot three Friends
      The last militant
      judgmentalist
       
      Empty
       
      undead_knight آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Nov 2012
      ماندگاه
      Hell inc
      نوشته ها
      3,623
      جُستارها
      14
      امتیازها
      90,825
      رنک
      100
      Post Thanks / Like
      سپاس
      9,174
      از ایشان 7,829 بار در 3,090 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      36 Post(s)
      Tagged
      2 Thread(s)
      ای همین گمان میکنم نیهیلیسم کامل ومطلق هیچ گاه نمیتواند جنبه عملی بیابد همین که جامه ی عمل میپوشد نسبی میشود. زیرا از نظر نیهیلیست زندگی و مرگ هردو بیمعنی هستند چه برسد به برتری یکی از اینها اگر این اتفاق صورت میگیرد به دلیل جنبه حیوانی ما و از روی غریزه است و این معنی به ان نمیبخشد.
      چرا اگر زندگی و مرگ بی معنی باشند،مرگ باعث میشه فرایند انتخاب کردن به پایان برسه ولی زندگی این فرایند رو ادامه میده،اگر ما بتونیم این فرایند رو متوقف کنیم بنابراین ارزش مرگ بیش از زندگی هست.
      البته با دید نهیلیستی:)
      To ravage, to slaughter, to usurp under false titles, they call empire; and where they make a desert, they call it peace
      Tacitus-

    18. 3 کاربر برای این پست سودمند از undead_knight گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      nirvana (01-25-2013),SAMKING (01-25-2013),sonixax (01-25-2013)

    19. #20
      شناس
      Points: 2,821, Level: 32
      Level completed: 48%, Points required for next Level: 79
      Overall activity: 1.0%
      دستاوردها:
      First 1000 Experience Points
      بدون وضعیت
       
      خالی
       
      onali آواتار ها
      تاریخ هموندی
      Jan 2013
      نوشته ها
      50
      جُستارها
      0
      امتیازها
      2,821
      رنک
      32
      Post Thanks / Like
      سپاس
      318
      از ایشان 129 بار در 45 پست سپاسگزاری شده است .
      یافتن همه‌یِ سپاسهای گرفته شده
      یافتن همه‌یِ سپاسهای داده شده
      Mentioned
      0 Post(s)
      Tagged
      0 Thread(s)
      از نکته سنجیتان بی نهایت ممنون.به نظرم جاداشت که بحث دقیقا در مسیر انتخاب مرگ وزندگی و راه حلی که هرکدام پیش روی مامیگذارند ادامه بیابد.
      اما متاسفانه انگار نتوانسته ام منظورم رابه روشنی بیان کنم.
      ببینید من گمان نمیکنم مرگ من یک نفر هم این پروسه رامتوقف کندو ایراد کار همینجاست.از انجایی که من (یا اگر خوش شانس باشم وشماهم دراین زمینه با من هم عقیده باشید) به روح اعتقاد ندارم پس با مرگ من فقط یک اگاهی از دنیا کم میشود اما باز از دیدگاه ماتریالیست هاکه من هم به ان تمایل دارم ذرات جسم من متلاشی شده و باز به دل طبیعت برمیگردند ولی دیری نمیپاید که هر کدام از انها در گوشه ای دیگر از این جهان جزیی از بدن یک گیاه حیوان یا انسان میشوند. به عبارتی تنها این وسط یک اگاهی است که از بین میرود و اما همچنان این احتمال هست که من به عنوان جزیی از بدن شما یا نوادگان شما (اگر ناراحت نمیشوید) به این شکل از حیات ادامه دهم و باز از این مسئولیت انتخابی که بر دوش من گذارده شده است و من هیچ چاره ای برای فرار از ان نمیبینم گرفتار شوم. شاید قبول این حرف حتی برای خودم هم دشوار باشد اما اگرچه جسم من از دیگران جداست (درحالی که کسی در این دنیا درحال درد کشیدن است من بیخبر شادمانم وناراحتی او اسیبی به من وارد نمیکند ) اما مادامی که در این جهان کسی درد میکشد این امکان هست که من هم (پس از مرگ و واپاشی)به ان دچار شوم. مادامی که درد در این جا حضور دارد مانند اینست که همه دارند درد میکشند.
      بنابراین اگر میدانسنم خودکشی چیزی راعوض میکند(واگر به فرضیه هایم یقین داشتم)شاید تا به الان خودکشی کرده بودم اما حتی فکرش هم مسخره است .خودکشی راه حل قطعی نیست فقط فرار از وضعیت فعلیست.
      صادق هدایت ها هرچندباردیگر هم که دست به خودکشی بزنند نمی توانند خودشان را از شر وجود خلاص کنند.این فقط یک دور است.

    20. 3 کاربر برای این پست سودمند از onali گرامی سپاسگزاری کرده اند:

      SAMKING (01-26-2013),sonixax (01-26-2013),undead_knight (01-27-2013)

    داده‌های جُستار

    کاربری که سرگرم دیدن این جُستار هستند

    هم‌اکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    جُستارهای همانند

    1. پاسخ: 38
      واپسین پیک: 07-10-2015, 04:13 PM

    کلیدواژگان این جُستار

    مجوز های پیک و ویرایش

    • شما نمیتوانید جُستار نوی بفرستید
    • شما نمیتوانید پیکی بفرستید
    • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
    • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
    •