بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
sonixax (12-21-2013)
ویرایش از سوی Mehrbod : 12-21-2013 در ساعت 06:27 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
ویرایش از سوی Mehrbod : 12-21-2013 در ساعت 08:26 PM
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
یک نکته که باید روی آن تاکید شود این است که هورمون ها جنسیت مغز را تعیین می کنند. برای همین اگر به یک جنین دختر، تستسترون داده شود دختری با رفتار و مغز پسرانه می شود و برعکس. توانمندی فضایی در مردان بسیار بهتر از زنان است. اگر جنین دختری هورمون مردانه دریافت کند توانمندی فضایی خوبی دارد یا اگر هورمون زنانه بیش از اندازه دریافت کند توانمندی فضایی اش بسیار کم است یا فرد فقط به اندازه ای در دوران جنینی هورمون دریافت کرده تا آلت مردانه داشته باشد و جنسیت مغزش دخترانه شده. پدیده هایی مانند برنامه نویسی، ریاضیات، شترنگ نیازمند توانمندی های فضایی و استدلال و منطق است و ثابت شده که ساختار مغز پسران به خصوص اگر به بلوغ رسیده باشند و هورمون های مردانه زیادی دریافت کرده باشند در این بخش ها پیشرفته تر است. البته همه چیز را نباید به پای هورمون ها نوشت چون ساختار مغز انسان در مقایسه با سایر حیوانات به مراتب پیشرفته تر است و انسان کمتر برده مسائل زیست شناختی است ولی به هرحال تاثیرش را نمی تواند انکار کند.
Alice(12-21-2013)
گمان می کنم حداقل بخشی از پاسخ اینجاست که مردان سلطه جو هستند. دنبال سلطه مستقیم بر افراد و کارها هستند. به قول ادوارد دوبونو هدف اصلی تفکر، از میان بردن تفکر است. کار ذهن فهمیدن امور گیج کننده و تردید آمیز است و همینکه موضوع روشن شد، تفکر در موردش هم دیگر بی معنا می شود زیرا موضوع از میان برداشته شده.
Alice(12-21-2013)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)