نمی دانم درباره ی نماز چه می توان نوشت.عظمت نماز آنقدر زیاد است که در کلام من نمی گنجد.عظمت و شکوه نماز در بندگی آن است.نماز بهترین گفتگوست.بهترین گفتگو بابهترین فرد،فرد نه بهترین خالق.نماز گفتگویی ست که انسان را به خالقش نزدیک می کند.عظمت نماز در خاکساری بنده مقابل پروردگارش است.بندگی بله خاکساری.این کلمه نیز پر مفهوم است.ارتباط متقابل مخلوق با خالق.
وقتی خدا انسان را آفرید و او را به زمین فرستاد نخواست ارتباطش با بنده اش از بین برود.آنگاه اصول نماز را توسط خاتم پیامبرانش به میان مردم فرستاد.کسانیکه آفریدگارشان را از یاد بردند و به عظمت نماز پی نبردند وبا پروردگارشان گفتگو نکردند چه قدر به خود بد کردند.نماز مفهوم عمیقی دارد.نماز یعنی پرواز یعنی اوج گرفتن به سوی خدا.خداوند فرموده نزدیکترین حالت انسان به خدا سجده است.یعنی وقتی که ما پایین ترین نقطه در نماز هستیم ولی نقطه ای که انسان بیشترین تماس را با خاک مقابل پروردگارش دارد. انسان هرچه در مقابل خدا خاشع تر و خاضع تر باشد بهتر می تواند از نماز بهره برده و به اوج برسد.
خدا نماز را برای انسان ها قرار داد تا از پس مشکلات زندگی شان بر آیند،تا بتوانند این مشکلات را تحمل کرده و دقایقی آرامش خاطر داشته باشند.تا با آفریدگارشان رابطه برقرار کنند و در موانع زندگی با او مشورت کنند.
نماز را دیگر چگونه می توانم توصیف کنم،عظمت نماز در ذهنی که خدا به ما داده است نمی گنجد.
درک من از نماز چیزی بود که گفتم .که نماز فقط شکر و سپاس آفریدگار نیست.نماز برای خود نمازگزار مفید است.نماز ارزش نمازگزار را زیاد می کند.نماز عدالت،نیکی و تواضع را در وجود انسان پرورش می دهد.
درک نماز به اندیشه ی والا نیازمند است وهمه ی انسان ها بلند فکرند.این خود ماییم که انتخاب می کنیم بلند فکر بمانیم یا نه.کسانیکه غرق لذت های دنیا شده اند راه کوته فکری را در پیش می گیرند و هیچگاه به عظمت نماز پی نخواهند برد.