سلام و درود
گاهی بعضی چیزها در ظاهر هیچ ربطی به هم ندارند ولی وقتی عمیقتر نگاه کنیم و به بطنش برویم می بینیم نه تنها ارتباط عمیقی با هم دارند بلکه گویا از یک ماهیت هستند از یک جنس هستند. حال موسیقی و معماری هم از آندست می باشند. در وادی موسیقی شما با زمان سر و کار دارید و در وادی معماری با مکان . هر دوی این هنرها برای خلق یک اثر هنرمندانه ، تناسباتی را بکار می برند ، در موسیقی این تناسبات در گام های موسیقی است و در معماری در ابعاد هندسی.
در مفتاح العلوم خوارزمی آورده شده است که :
موسیقی به معنی پیوند آهنگ هاست . تعریف ساده موسیقی یا صداهای موسیقایی ،صداهای خوشایندی می شود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت می کند.
خب این تعریف ، مربوط به قرن چهارم هجری قمری است بعد از آن با افزایش دانش موسیقی دانستند که صداهای خوشایند ، صداهایی هستند که از نظمی خاص پیروی می کنند،وبین آنها نسبت های معینی وجود دارد برای همین عدد در موسیقی دارای اهمیت بسیاری است.
در معماری هم تمام نسبتها با عدد نشان داده می شود.
پس ما در اینجا با دو هنر روبرو می شویم که بر مبنای عدد قرار می گیرد. فیثاغورث معتقد است که عدد،اصل وجود در آفرینش است. از اینرو گفته شده است اعداد دارای صورت ملکوتی هستند : عدد یک ، نشانه وحدت ، عدد دو گویای کثرت و از میان اینها عدد سه بدست می آید.
امروزه هم در باب رابطه ی موسیقی و معماری مقالاتی نوشته شده است با دیدگاه های مختلف از علمی گرفته تا فلسفی. اما براستی ماهیت این دو هنر از یک جنس است؟ چرا این امر را نمی توان در مورد سایر هنرهای دیگر بکاربرد؟ مثلا رابطه ی معماری با نقاشی که در ظاهر بیشتر از موسیقی و معماری است و.....