نوشته اصلی از سوی
Havadar_e_Democracy
دوست جدیدمون اهل بیت گرامی باعث شد من یاد این بحث و سوال قدیمی بیوفتم چون اون زمان جوابم رو نگرفتم...ضمن اینکه مطالعه این تاپیک رو به ایشون هم توصیه میکنم!!!
البته میشد این سوال رو در تایپک مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟ هم مطرح کرد.
سوال من این هست که اخلاق از فرگشت تاثیر گرفته و مثلا کسی که قاتل سریالی هست احتمالا از نظر ژنتیکی هم تفاوت هایی با بقیه داشته...پس با این حساب نقش اختیار کجا هست این وسط؟ در واقع میشه باید پرسید آیا ژن ها هستن که ما رو کنترل میکنن به طور کامل؟ اگه به طور کامل این جور نیست,اون قسمت مستقل از کجا ناشی شده؟ با توجه به جواب این سوال میشه بعد پرسید اگه اگه تحت تاثیر ژن هستیم خب چرا فرد مجرم رو مجازات میکنن؟!
خوب دکتر جان این سوال خوبیه از این جهت که من در ایران (شاید بعلت زیاد نبودن در میان وکلا و فلاسفه و... ایران) ندیدم چنین سوالی باشه،علتشم اینه که هم قانون جزایی کیفری و هم خدا و اراده ازاد و اینها اصلن جای بحث ندارند در ایران.
اما در غرب این سوال ارتباط اراده ازاد و مجازات بحث قدیمی و مهمی بوده که البته میشه گفت الان ایده غالب و پیروز از نظر توجیه پذیری این هست که مهم نیست اراده آزاد
نوشته اصلی از سوی
Havadar_e_Democracy
اگر اختیار اهمیت نداره,پس چی اهمیت داره؟ در قانون این موضوع مطرح میشه...برای فرد دیوانه هیچ گاه مجازات اعدام یا زندان طولانی در صورت مرتکب شدن قتل در نظر نمیگیرن!!!
این بحثی اخلاقی هست.اساسن دو دیدگاه غالب در بحث پیدا کردن اصول اخلاق وجود داره.
یکی دیدگاه عقوبگرایی هست که تنها مساله مهم رو عواقب خوب یک عمل میدونه.
یکی دیگه Deontological هست،این دیدگاه بر این پایه هست که عمل اخلاقی بر اساس انجام وظیفه هست.
دیدگاه اول ربطی به اراده آزاد نداره ولی دیدگاه دوم با مساله اراده ازاد روبرو هست،یعنی میگه وظیفه اخلاقی باید انجام بشه و از اون نتیجه میگیره که وظیفه اخلاقی رو میتوان انجام داد(میتوان هم انجام نداد).در نتیجه اینجا اراده آزاد مورد نیاز است.
در دیدگاه قانونی و قضایی هم شبیه به همین هست.
ما دو دیدگاه برای مجازات داریم:
یکی دیدگاهی که در اصطلاح back ward نگاه میکند یا رو به گذشته.در این دیدگاه افراد را مجازات میکنند چون حقشان است که گناهکاران مجازات شوند.
همین قانون مجازات کیفری خودمان از این نوع است.
نوع دیگر آن که نوع بدویتر این نگاه روبه عقب است دیدگاه انتقام جویانه است که همان چشم دربرابر چشم است که فرم بدویتر ان است.(در این دیدگاه باز هم نیازی بوجود اراده آزاد نیست لزومن).
در دیدگاه های رو به جلو ما باز چند نوع نگاه داریم(انواع معروف ان).
1- ابزارگرایی (utilitarianism.) که همان بیشترین خوبی برای بیشترین تعداد معروف است که گفتیم.
2-بازپروری (rehabilitation) در این دیدگاه باز هم رو به اینده نگاه میشود و سعی میشود مجرم را مانند بیمار درمان کرد.
3-یک روش دیگر قرنطینه کردن است(quarantining).در این روش با جدا کردن مجرم از آسیب بیشتر او به سایرین جلوگیری میشود.
در هر این دیدگاه های بالا نیازی به فرض وجود اراده آزاد وجود ندارد.
فقط یک مساله هست انهم اینکه با اینکه دیدگاه های رو باینده و بدون نیاز به اراده ازاد بسیار قابل توجیه تر هستند اعمال قوانین بر اساس آنها لزومن در همه جا آمار جرم را پایین نماورد.در عمل دیدگاه کیفری و انتقام جویانه هنوز هم بر روی میز است اگر چه بنیانی برای توجیه آن نیست.
البته بنظر من (با توجه به میران فهم من از مساله) میتوان دیدگاه ابزارگرایانه و روباینده ای داد با توجه به این واقعیت که انتقام میتواند در شرایطی نتیجه بهتری بدهد.
دلیل آن هم البته جالب است میتواند در فرگشت باشد.چون نکته مهم ماجرا اینست که وقتی قانونی مثلن با مجرم مانند بیمار رفتار میکند مجرم میتواند این فاکتور را در تصمیم گیری خود لحاظ کند و قانون هم میتواند این فکر مجرم(دور زدن قانون) را لحاظ کند و این خواندن فکر حریف ادامه یابد.
در اینجا game theory که برای حل چنین مسائلی مناسب است و ارتباط جالبی هم با فرگشت و رفتار اجتماعی اتفاقن میتواند نشان دهد.مجازات خاطی بخاطر رفتارش میتواند خیلی هم موثر باشد.