تعداد اعدام شدگان یهودیان بنی قریظه چقدر بوده است ؟
در پاسخ باید به این نکته اشاره کرد که سعد بن معاذ حکم کرد مردان یا جنگجویان (=کسانیکه توانایی جنگیدن دارند) بنی قریظه کشته شوند و زنان و فرزندان و اموالشان بین مسلمانان تقسیم گردد .
پیش از هرچیز و بنا به انچه از پی می اید باید گفت که تعداد کشته شدگان یقینا بیش از 300 نفر بوده اند اما منابع تاریخ اسلام تعداد را متفاوت گفته اند که بدان ذیلا اشاره میشود :
کمترین تعداد اعدام شدگان چهارصد 400 نفر گفته شده است[50] (بعدا خواهیم گفت که طبق حدیثی صحیح السند از جابر عبدالله انصاری همین تعداد نزدیک به حقیقت است ) در جایی دیگر 600تا 700 و قول ضعیفتر 900نفر گفته شده است [51] شیخ مفید در الارشاد تعداد اعدام شدگان را 900 نفر گفته است [52] واقدی در کتاب مغازی اقوال گوناگونی از صحابه و مسلمانان اورده است یکجا از قول عبد الله بن ابى بكر بن حزم برایم نقل كرد كه: عدد یهودیانى كه كشته شدند ششصد نفر بودند. محمد بن منكدر نقل مىكند: شمار ایشان میان ششصد و هفتصد نفر است. و ابن عباس رحمه الله مىگوید: شمار ایشان هفتصد و پنجاه نفر بوده است.[53]همچنین واقدی از قول حیی بن اخطب اورده که جنگجویان ایشان 750 نفر بوده است[54]
روی هم رفته برخی از نواندیشان مسلمان این آمارو ارقام را برنتابیده علیه آن موضع گرفته اند گرچه عموم روایات از خود مسلمانان روایت شده و اکثر این روایات از لحاظ سند توسط علمای رجالی اسلام مورد تایید و توثیق قرار گرفته است .
برای مثال آقای عباس علی عظیمی شوشتری عضو هیت علمی دانشگاه مینویسد : ممکن است گفته شود ،پیامبر خواستند به گونه ای خیانت کاران را مجازات کند که درس عبرتی باشد برای سایرین ،تا بعدها جرأت چنین اقدامی را علیه پیامبر و جامعه اسلامی نداشته باشند.این حادثه اگر نسبت به هریک از دو قبیله قبلی رخ می داد ، استدلال قابل قبولی بود ،اما در مورد بنی قریظه که آخرین قبیله یهودی ساکن در مدینه بودند صادق نیست،و اساسا امکان بروز خیانتی مشابه آن وجود نداشت، بنابراین تأثیری در آینده نیز نداشت . در عمل نیز مانع توطئه های بعدی یهود نشد. این استدلال نیز وجود دارد که پیامبر به منطوق قراردادی که با آنان داشت عمل کرد و عملی غیر حقوقی انجام نداده است .اما سیره پیامبر نشان می دهد که وجود مبارک ایشان حتی در مواردی که قانوناً حق شدت عمل را داشتند به بسیار کمتر از حادثه بنی قریظه راضی نشدند . نمونه بارز آن در قضیه مثله شدن حضرت حمزه و خودداری از مقابله به مثل و آزاد کردن سران مکه با علم و اطلاع از نفاق درونی آنها و تأثیر نامیمونی که درآینده جهان اسلام دارند، با وجودی که مطابق تمام معیارهای حقوقی حق مجازات آنها را داشت،از آنها گذشت[55]