هدف تکنولوژی بهتر کردن زندگی انسانه(یک گام به جلو) پس در نتیجه سودمند هست ولی اینکه هر انسانی بهتر شدن زندگی خود را در چه چیزی ببینند مشخص نیست و در نتیجه (از نگر ما) در بعضی اوقات استفاده ی نا به جا از ان میشود که خرسند نیست.
از همینجا آغاز میکنیم، به نگر شما این فندآوریها در راستای بهتر کردن زندگی آدمی درست شدهاند؟
- بمب اتم
- سلاحهای شیمیایی
- تکنیکهای شستشوی مغزی (زیرشاخه دانش رفتارشناسی Behavioral science)
- Fast food
- ...
در نمونههای بالا ما با چیزی به نام استفاده بجا یا استفاده نابجا روبرو نیستیم، خود فندآوری
کم و بیش نه تنها هیچگونه سودمندی نداشته است، که سراسر آسیبرسان نیز بوده است.
اما برای اینکه فرهشت را بیشتر باز کرده باشیم، چند نمونه چیزهایی
که درباره فندآوری چندان جالب نیستند را میتوانیم اینها بدانیم:
- یکسویگیِ پیشرفتِ فندآوری
- خود-تحمیل کردن تکنولوژی
- یکسان انگاریِ نگرش فندآوری به آدمی
یکسویگی پیشرفت فندآوری
فندآوری تقریبا هرگز خود را از میان برنمیدارد. به این امر ساده بیاندیشید، فکر
میکنید که هیچکس و یا هیچ دولتی امروز اگر به این نتیجه برسد که آسیبهای خودروهای سواری
بیشتر از سودمندیهای آن است، توانایی آن را نیز آیا خواهد داشت که خودرو را از زیرساختارهای خود بیرون بکشد؟
این یکسویگی بدین معنا است که با آمدن هر فندآوری نو، ما نمیتوانیم
با بررسی آگاهانه آن را از دیگر میان برداریم. فرآیندی به نام undo در اینجا نداریم!
خود-تحمیل کردن تکنولوژی
ویژگی دیگر همه فندآوریها این است که در آغاز در جایگاه یک چیز دلبخواه درون زندگی میشوند،
سپس با گذر زمان، بدل به چیزی اجباری و تحمیلی میشوند که خواه ناخواه باید آنرا بپذیریم.
میتوانیم به همان نمونه بالا بنگریم. شاید باور این در امروز برای ما سخت باشد،
ولی نخستین نمونههای خودرو تنها در جایگاه یک 'ابزار" لوکس و تجملی بودهاند که آن
اندازه شمارشان کم بوده که نیاز به جادهسازی و پیادهسازی قانونهای راهنمایی و
رانندگی و گواهینامه گرفتن هم نمیرفته است. امروز ولی، هر کس چه دوست داشته
باشد و چه نه، بایستی بودن چیزی به نام خودرو و همه اثرهای ناری آن را در زندگی خود پذیرا باشد.
همین را میتوانیم در نمونههای دیگری نیز ببینیم. به گسترش اینترنت میتوانیم نگاه کنیم، یک
نمونه برای دوستانی که اهل بازیهای کامپیوتری هستند شاید گیرا باشد. در گذشته برای
activate کردن یک بازی تنها نیاز به دادن یک شماره سریال میرفت که در همان بسته خرید یافت
میشد، ولی امروز تقریبا همه بازیهایی که داریم این فرآیند فعالسازی را روی اینترنت انجام میدهند.
به بیان دیگر، بی داشتن اینترنت شما نمیتوانید نرمافزاری که برای آن پول دادهاید را بازی کنید. [1] [2]
نمونه دیگر انجامِ تراکنشهای بانکی میتواند باشد. شاید برای کسانی که در ایران هستند
این مطلب آن اندازه محسوس نباشد، ولی در بسیاری از کشورهای غربی، بانکها برای کاهش
هزینههای خود هر چه بیشتر مردم را به کاربُرد پرتالهای اینترنتی خود تشویق میکنند، که اگر
دقت کنیم، میتوانیم فرآیند زنده این گزینه فعلا دلبخواه اینترنتی را زنده دنبال کنیم، این
فرآیند خود را در کاهش هر ساله از کارمندان فیزیکی بانکها و در افزایش روزشمار featureهای آنلاین به خوبی نشان میدهد.
یکسان انگاری نگرش فندآوری به آدمی
فندآوری در حقیقت چیزی بیشتر از باز کردن پتانسیلهای طبیعت نیست
و طبیعت، تا جایی که میدانیم جای چندان بشر دوستانهای نیست!
شاید، نبایستی با این شتاب در راستای باز کردن هر چه بیشتر همه این پتانسیلها پیش برویم!
ویرایش از سوی Mehrbod : 03-08-2013 در ساعت 10:04 PM
آن خوشبینی ِ سادهدلانه و عشق ِ شهوتمانند به «علم» و «منطق» در قرن نوزدهم، به گولاک و آشویتس و هیروشیما در قرن بیستم ختم شد. لیوتار به درستی میگفت که گُل سرسبد ِ مدرنیته آشویتس است، ملتی مدرن و متمدن در مهد خردگرایی و ادبیات ِ اروپا دست به کشتار سیستماتیک و ماشینی ِ بدنهای انسانی زدند. در اتاقهای گاز و کورههای آدم سوزی ما با چیزی فراتر از «ددمنشی ِ بشری» روبرو هستیم، یک حساب و کتاب عقلانی، یک منطق ریاضیاتی ِ ربات مانند که حتی برای جدا کردن ِ دندانهای طلا از میان خاکستر هم برنامه دارد. نازیها برخلاف تصویری که فیلمهای هالیوودی از آنها ارائه میکنند مشتی سادیست ِ ابلیس صفت نبودند، آدمهای بسیار عادی بودند که دست به انتخابهایی حساب شده میزدند. چیزی که من نمیفهمم اینست که چطور ما هنوز در مرحلهی انکار بسر میبریم، قابل درک است که در زمان پادشاهی ِ داروین و مارکس و شرلوک هلمز و ایمان عمومی به علم یکی دو نفر همچون نیچه بصیرتی داشته باشند که بگویند «نیهیلسم است که بر در میکوبد» و «هیچ انگاری بر در ایستاده»، وانگهی چرا در دوران ما هنوز تعداد کسانی که میدانند «پس از آشویتس شعر گفتن» و خیلی کارهای دیگر ممکن نیست اینقدر کم است؟
دربارهی موضوع تاپیک: علم و تکنولوژی را چیزهایی بسیار خطرناک میدانم و معتقدم بشریت هزار سال زود به آنها رسیده. در جهانی که آدمها به پلیس نیاز دارند و اکثریتی از ساکنان آن مرد نامرئی در آسمان را میپرستند سریعترین وسیلهی نقلیه باید قاطر باشد و قویترین سلاح موجود تیرکمان.
زنده باد زندگی!
Anarchy (03-15-2012),Mehrbod (05-04-2011),Nilftrondheim (06-27-2015),Russell (05-04-2011),sonixax (05-03-2011)
به نظر من یکی از بهترین های فناوری و تکنولوژی بمب های هسته ای و کبالتی و هیدروژنی هستند و دقیقن در راستان زندگی بهتر و ایمن تر ساخته شده اند - اینکه چگونه از آنها استفاده میشود ربطی به خود تکنولوژی ندارد . چنین تکنولوژی هایی درست مانند چاقو میمانند ، اگر به دست یک جراح بیوفتد جان انسانی را نجات میدهد و اگر به دست یک بسیجی بیوفتد جان انسانی را میگیرد !
اینکه ما از نظر تکنولوژیکی به جایی رسیده ایم که میتوانیم بمب هایی که توانایی نابود کردن یک سیاره را دارند بسازیم در دفاع از خودمان و سیاره مان و سامانه خورشیدیمان در مقابل اجرام آسمانی بسیار کارامد و مفید است .
سلاح های شیمایی هم چنین نقشی را دارند ، میشود ازشان استفاده ی درست هم کرد .
تکنیک های شستشوی مغزی هم میتواند در راستای راحت تر زندگی کردن استفاده شود ، اگر همین تکنیک ها نبود مادر بزرگ من از غم از دست دادن فرزندش تا کنون سد ها بار خود کشی کرده بود و یا دیوانه شده بود .
در مورد فست فود هم باز کرم از خود ماست که چسبیده ایم به خوراک های ناسالم و گرنه در میان همین فست فود ها ساب وی و جیم بلُک و بلُک هاوس و ... هم هستند که خوراک سالم در اختیار مشتریان میگذارند .
همان طوری که توضیح دادم ، همان تکنولوژی ها هم برای تامین امنیت ما وجودشان لازم است و درست حکم چاقو را دارند .
در دنیای تکنولوژی ما Undo ندارم ، ولی Remove داریم .
برای نمونه آنچه شما در مورد خودرو فرمودید ، روزگاری خر سواری هم مختص قشر اشرافی و ثروتمند جامعه بوده و چیزی لوکس محسوب میشده - رفته رفته خر جایش را به اسب و گاری و درشکه داد و اسب و گاری و درشکه هم جای خود را به خودرو ها دادند و روزگاری همین خودرو ها هم حذف میشوند و همان گونه که امروزه کالسکه سواری و خر سواری برای ما مسخره و خنده دار است ، اتومبیل سواری برای آیندگان خنده دار و شاید هم وحشتناک خواهد بود .
این داستان فعال شدن بازی ها تنها و تنها بر میگردد به امنیت و تضمین فروش شرکت تولید کننده - اگر روزگاری بشود تمام حفره های یک برنامه را بست و کاری کرد که قابل کرک کردن نباشند دیگر برای فعال سازی نیازی به اینترنت نیست .
در مورد تراکنش های بانکی هم ، طبیعی است که اگر شما از منزل خود کارهایتان را انجام دهید بسیار راحت تر از این هستید که بروید به بانک و در صف بایستید و ...
و با روند کنونی روزگاری نه چندان دور دیگر برِ خیابانها بانکی نخواهیم دید و همه شان الکترونیکی میشوند و در همان روزگار از شر اسکناس و سکه و ... هم راحت میشویم .
شاید هم باید هر چه سریعتر تمام این پتانسیل ها را کشف کرده و مورد استفاده قرار داد .
نخست بازگشتتان را شادباش میگویم
اینجا را با شما همنظر نیستم ،
اینکه روز به روز آن مرد نامریی در آسمانها نامریی تر میشود و رفته رفته به فراموشی سپرده خواهد شد - به واسطه ی وجود همین فناوری است و اگر ما 10000 سال دیگر به فناوری های امروزی میرسیدیم ، باز هم از نظر اعتقاد به خرافات و خدا و الله و ... در همینجایی خواهیم بود که امروز هستیم .
دلیل اصلی بوجود آمدن دین ، سو استفاده ی برخی از افراد از فقدان دانش و آگاهی پیرامون جهان اطراف است - کافیست نگاهی کلی به تاریخچه ی پیدایش ادیان بیندازید .
اگر فرض کنیم که در نقاطی دیگر از عالم هستی ، موجودات زنده و هوشمندی هستند (که به احتمال زیاد این چنین است) بازمانده و برنده ی این میدان کسی است که زودتر به فناوری دست پیدا کرده و آنها که نسبت به بقیه عقب مانده اند دیر یا زود نابود خواهند شد .
البته این تنها یکی از فرضیه های موجود است که از نظر خیلی ها وجود موجودات هوشمندی غیر از ما ، غیر ممکن است ! ولی به نظر من ما در عالم هستی تنها نیستیم .
در عین حال ما در برابر اجرام آسمانی ، حوادث طبیعی ، بیماری و ... هم بسیار آسیب پذیر هستیم و فقط و فقط فناوری است که میتواند به ما در بقا کمک کند .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
سپاس از شما دوست نازنین
شواهد برخلاف دیدگاه شما گواهی میدهند، در این سه-چهار دههی اخیر ما بازگشت و سربرآوردن ِ دوباره و قدرتمند ِ مذهب را شاهد بودهایم. خوشبینی ِ صد سال پیش که در آن مذهب هیچ شانسی در برابر «دنیای جدید» نداشت، علم و منطق(تکنولوژی و فلسفه؟)دین را همان زمان منسوخ، و ایدهی خدا را روبه انقراض میدیدند ثابت شد که سخت در اشتباه بوده.
برای مثال، نگاهی بکنید به موفقیت بزرگ مارکسیسم در سه ربع آغازین قرن بیستم، کاری به بنمایهی ِ آن ایدئولوژی ندارم، روششناسی ِ مارکسیستی منظورم است، تصور اینکه باوری تا آن اندازه متریالیستی، منطق پرست، ضد مذهب، طرفدار تکنولوژی و علمگرا الان در جهان موفقیتی یک صدم، یک هزارم یا اصلا یک ده هزارم مارکسیسم میان ِ مردم عادی ِ کوچه و خیابان کسب بکند برای روشنفکران ِ دین گریز زمان ِ ما یک رویاست تا واقعیت.
مسئله این نیست که «تعداد» مذهبیها بیشتر شده، اگر این بود تعداد لامذهبها هم به همان نسبت(اگرنه چند برابر)افزایش داشته، مسئله اینست که «نوع» برخورد با مذهب تغییر کرده. در سراسر جهان(از آمریکای شمالی و اروپای غربی تا خاورمیانه و آفریقا)، ما با بازگشت هیولاوار ِ بنیادگرایی ِ مذهبی روبرو هستیم. آدمهایی که علنا طالب بازگشت به دوران ِ ماقبل مدرنیته، دخالت مذهب در سیاست، بازگرداندن ِ هویت مذهبی به کشورشان و ترویج جهانبینی مذهبی در برابر جهانبینی علمی هستند. این تغییر نوع ِ برخورد با مذهب برای ما آدمهای غیرمذهبی باید زنگ هشداری باشد.
اما مشکلی که من میبینم فقط مذهب نیست، مسئله بسیار ریشهایتر از اینهاست.
زنده باد زندگی!
به نظر من مشکل در تفاوت علوم انسانی و فنی ست.کسی میتونه بمب اتمی بسازه و خیلی احمق و خرافاتی باشه.من همینطور که امیر عزیز گفت فکر میکنم مشکل اصلی بشر امروز در ناآموختگی همچین علومی هست.خطر در تخصصی کردن و جدا کردن بیش از حد علوم هست.اینکه مردم سواد سیاسی نداشته باشند ولی توان فنی داشته باشند.این همون چیزیه که در آلمان نازی بعد از جنگ اول جهانی بوجود اومد.به قول تراتسکی مردم از برق استفاده میکردند ولی به قدرت جادویی سمبلها اعتقاد داشتند.اما به نظر من کم کردن سرعت تکنولوژی خیلی کمکی به حل این مشکل نمیکنه.چون در هر حال مشکل اصلی و شاید راه حل در بخش انسانیه مساله هست.
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
امیر گرامی
اگر به این جدول نگاهی بیندازید :
http://en.wikipedia.org/wiki/Demographics_of_atheism
میبینید که میزان توسعه یافتگی یک کشور با میزان بی دینان و بیخدایان تقریبن نسبت مستقیم دارد .
همچنین اگر این فهرست را ببینید :
http://en.wikipedia.org/wiki/List_of...us_.26_Atheist
متوجه میشوید که کشور های توسعه یافته بیشترین شمار بیخدایان و بیدینان را دارند .
یک نمودار آماری دیگر هم بود که هر چه میگردم پیدایش نمیکنم ، ولی در آن نموندار مشخص شده بود که پس از اسلام و مسیحیت بیشترین شمار جمعیت مربوط به بیخدایان است و روند بیخدایی از حدود 100 سال پیش تا کنون توضیح داده بود که روز به روز به شمار بیخدایان و بیدینان اضافه شده بود .
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
راسل جان اندکی بیشتر درباره این علوم انسانی توضیح میدهید؟ چه چیزهایی را شما علوم انسانی
میدانید و فکر میکنید با توجه بیشتر روی آنها، میتوانیم فنآوری را بهتر زیر کنترل خود در بیاوریم؟
هر چند فکر میکنم نگر امیر این بود که در آن دوران آلمان هم سواد سیاسی
و فرهنگی خود را داشت (عصر خردگرایی و دانش دوستی) و هم توان فنی و نظامی.
هماکنون 3 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 3 مهمان)