چند روز پیش گفتگویی در این مورد با یکی از دوستان داشتم.بحث اینجا بود که آیا اگر کاری غیر قانونی بود اما از دید ما اخلاقی بود مجاز به انجام اون هستیم یا نه؟! به طور کلی ارتباط,همپوشانی و مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟
چند روز پیش گفتگویی در این مورد با یکی از دوستان داشتم.بحث اینجا بود که آیا اگر کاری غیر قانونی بود اما از دید ما اخلاقی بود مجاز به انجام اون هستیم یا نه؟! به طور کلی ارتباط,همپوشانی و مرز قانون و اخلاقیات تا کجاست؟
Agnostic (06-27-2012),kourosh_bikhoda (06-25-2012),Mehrbod (05-04-2012),Russell (05-04-2012),sonixax (05-04-2012),Theodor Herzl (07-01-2012)
بحث جالبیه آنارشی جان.
همونطور که یادمه یه مدتی کوروش بیخدای گرامی تکرار میکرد احکام قانونی خودشون مشروعیتشون رو از احکام اخلاقی میگیرند.
اگر بین حکم اخلاقی قانون گزار و حکم اخلاقی صادره از خرد خود فرد تقابل باشه باید دید کدوم صحیحتره.
ولی دشواری اصلی بیشتر از اینکه بین درستی هر کدوم باشه مساله احترام بقانون هست.
یعنی اگر همه بخوان قانون رو زیر پا بگزارند قانون کارایی خودش رو از دست میده،شما وقتی خودت قانون رو بشکنی احتمال اینکه قانون در آینده در موقع نیاز ازت حفاظت کنه کمتر میشه.
بنابراین بنظر من فاکتور اصلی اینجا اینه که خود قانون تا چه حد در کلش قابل احترام هست و اینکه خسارت تن دادن به قانون (در زمانی که بر خلاف حکم اخلاقی خودمون هست) چقدر هست.
مثلن اگر جان یکنفر در بین باشه دربرابر خسارت مالی یا شکستن قانون گذشتن از جان یکنفر کفه ترازو رو بطرف شکستن قانون میبره.
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-02-2012 در ساعت 08:44 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
Anarchy (05-04-2012),kourosh_bikhoda (06-25-2012),RASEL137 (05-04-2012)
خب بحث اینه که به نظر میرسه هر کس برای خودش یه مبنا و حکم اخلاقی داره و این باعث میشه جایی قانون رو در مقابل خودش ببینه!!حالا تکلیف چیه اینجا؟!
فرض کنید در شرایطی باید دروغ گفت تا قانونی که در مقابل ماست برای رسیدن به شرایط بهتر مثلا کار,مهاجرت و ...رو دور زد.آیا این کار اخلاقیه؟!
مساله دیگر مشروعیت قانون است. چه کسی به قانون مشروعیت داده، یک دیکتاتور یا مردم جامعه. قانونی که یک دیکتاتور یا یک نظام دیکتاتوری برای منافع خودش وضع میکند از لحاظ اخلاقی هم مشروعیت ندارد. از طرفی شکستن قوانینی که در یک جامعه دموکرات وضع می شود خودش بی اخلاقی به حساب می آید.
نکته دیگر این است که شباهت زیادی میان قوانین همه کشورها وجود دارد اینها معمولا قوانینی هستند که برای کارکرد صحیح جامعه همیشه لازمند. مثل ممنوعیت دزدی. این قوانین هیچوقت با اخلاق دچار تعارض نیستند بلکه قوانینی هستند که یا بر اساس اخلاق یا برای بقا و ثبات جامعه حیاتی هستند. شکستن این قانونها هر چند از لحاظ اخلاقی مشکلی نداشته باشد باز هم درست نیست. با این حال گاه فرد مجبور به شکستن قانونی می شود. فرضا برای رساندن بیماری در اتومبیلش چراغ قرمز را رد می کند. در این حالت با اینکه نجات جان بیمار مهم است ولی مساله جان افراد دیگری هم که به خطر می افتند هست. در این حالت فرد مسئولیت این قانون شکنی و عواقبش را باید بپذیرید نه اینکه با دلیل آوردن از زیر این مسئولیت فرار کند.
قانون همه پشتوانه خود را از اخلاق میگیرد:
- اخلاقی که ناقانونیک باشد خوب است.
- قانونی که اخلاقی نباشد بد است.
برای دریافتن اخلاقی بودن یا نبودن یک کار هم از شیوه زیر میتوانیم آن را حساب کنیم:
نوشته اصلی از سوی مهربد
---------- Post added at 09:56 PM ---------- Previous post was at 09:52 PM ----------
من با این بخش از سخن همرای نیستم. در یک هبودگاه شاید مردم از راه دموکراسی توانستند
قانونی بیاورند که سکس بیرون از زناشویی بد است و آن را در جایگاه یک قانون رسمی وضع کردند.
در اینجا سکس بیرون از زناشویی همچنان اخلاقی است ولی پادقانونیک نیز میباشد.
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
خوب آنارشی جان این سوال خوبیه از این جهت که من در ایران (شاید بعلت زیاد نبودن در میان وکلا و فلاسفه و... ایران) ندیدم چنین سوالی باشه،علتشم اینه که هم قانون جزایی کیفری و هم خدا و اراده ازاد و اینها اصلن جای بحث ندارند در ایران.
اما در غرب این سوال ارتباط اراده ازاد و مجازات بحث قدیمی و مهمی بوده که البته میشه گفت الان ایده غالب و پیروز از نظر توجیه پذیری این هست که مهم نیست اراده آزاد
این بحثی اخلاقی هست.اساسن دو دیدگاه غالب در بحث پیدا کردن اصول اخلاق وجود داره.
یکی دیدگاه عقوبگرایی هست که تنها مساله مهم رو عواقب خوب یک عمل میدونه.
یکی دیگه Deontological هست،این دیدگاه بر این پایه هست که عمل اخلاقی بر اساس انجام وظیفه هست.
دیدگاه اول ربطی به اراده آزاد نداره ولی دیدگاه دوم با مساله اراده ازاد روبرو هست،یعنی میگه وظیفه اخلاقی باید انجام بشه و از اون نتیجه میگیره که وظیفه اخلاقی رو میتوان انجام داد(میتوان هم انجام نداد).در نتیجه اینجا اراده آزاد مورد نیاز است.
در دیدگاه قانونی و قضایی هم شبیه به همین هست.
ما دو دیدگاه برای مجازات داریم:
یکی دیدگاهی که در اصطلاح back ward نگاه میکند یا رو به گذشته.در این دیدگاه افراد را مجازات میکنند چون حقشان است که گناهکاران مجازات شوند.
همین قانون مجازات کیفری خودمان از این نوع است.
نوع دیگر آن که نوع بدویتر این نگاه روبه عقب است دیدگاه انتقام جویانه است که همان چشم دربرابر چشم است که فرم بدویتر ان است.(در این دیدگاه باز هم نیازی بوجود اراده آزاد نیست لزومن).
در دیدگاه های رو به جلو ما باز چند نوع نگاه داریم(انواع معروف ان).
1- ابزارگرایی (utilitarianism.) که همان بیشترین خوبی برای بیشترین تعداد معروف است که گفتیم.
2-بازپروری (rehabilitation) در این دیدگاه باز هم رو به اینده نگاه میشود و سعی میشود مجرم را مانند بیمار درمان کرد.
3-یک روش دیگر قرنطینه کردن است(quarantining).در این روش با جدا کردن مجرم از آسیب بیشتر او به سایرین جلوگیری میشود.
در هر این دیدگاه های بالا نیازی به فرض وجود اراده آزاد وجود ندارد.
فقط یک مساله هست انهم اینکه با اینکه دیدگاه های رو باینده و بدون نیاز به اراده ازاد بسیار قابل توجیه تر هستند اعمال قوانین بر اساس آنها لزومن در همه جا آمار جرم را پایین نماورد.در عمل دیدگاه کیفری و انتقام جویانه هنوز هم بر روی میز است اگر چه بنیانی برای توجیه آن نیست.
البته بنظر من (با توجه به میران فهم من از مساله) میتوان دیدگاه ابزارگرایانه و روباینده ای داد با توجه به این واقعیت که انتقام میتواند در شرایطی نتیجه بهتری بدهد.
دلیل آن هم البته جالب است میتواند در فرگشت باشد.چون نکته مهم ماجرا اینست که وقتی قانونی مثلن با مجرم مانند بیمار رفتار میکند مجرم میتواند این فاکتور را در تصمیم گیری خود لحاظ کند و قانون هم میتواند این فکر مجرم(دور زدن قانون) را لحاظ کند و این خواندن فکر حریف ادامه یابد.
در اینجا game theory که برای حل چنین مسائلی مناسب است و ارتباط جالبی هم با فرگشت و رفتار اجتماعی اتفاقن میتواند نشان دهد.مجازات خاطی بخاطر رفتارش میتواند خیلی هم موثر باشد.
ویرایش از سوی Mehrbod : 10-02-2012 در ساعت 08:45 PM
"Democracy is now currently defined in Europe as a 'country run by Jews,'" —Ezra Pound
عمل به قانون. مهمترین نکته در تصمیم گیریها قانون مدنی هست. مباحث فلسفی و اخلاقی رو باید در جای وضع یا بازنگری قانون انجام داد. ولی تا وقتی قانون برجاست، باید بهش عمل کرد. مثلن من سعی میکنم در ایران مشروب نخورم چون خلاف قانونه. ولی خب بعضی وقت ها از دستم در میره، بنابر این به حالت مست بیرون نمیرم
اخلاقی بودن یا نبودنش مهم نیست. مهم اینه که قانونی نیست. اول قانون، بعد اخلاق. توجه داشته باشید که در جایگاه عمل، اولویت با قانون است بعد با اخلاق. ولی در جایگاه نظریه سازی و نظریه پردازی این سلسله مراتب شکسته میشه و اوضاع برعکس هم میشه.
چو بخت عرب بر عجم چیره گشت --- هـمـه روز ایـرانیـان تـیـره گـشـت
جهـان را دگـرگونه شـد رسم و راه --- تـو گـویـی نتـابـد دگـر مـهر و مـاه
ز مـی نشئه و نغمه از چـنگ رفـت --- ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت
ادب خــوار شــد، هـنـر شـد وبــال --- بـه بستـنـد انـدیشـه را پـر و بــال
«توصیف فردوسی بزرگ از تازش اسلام به ایران»
خردگرایی و ایمان ستیزی
قانونی که درست نباشد را به دید من باید تا جایی که میشود پیچاند! در اینجا در جایگاه "عمل" اولیت در گیر نیافتادن میشود.
نمونه قانونهایی که در ایران اگر نیاز بود باید شکست:
- میگساری و شراب
- دوست پسر دختر گرفتن / سکس بیرون از زناشویی
- مالیات ندادن
- پس زدن حجاب (مهمانی، …)
- گوش دادن به موسیقی
- خواندن کتابهای ممنوعه
- …
قانونهایی که در آمریکا اگر نیاز بود باید شکست:
- کشیدن حشیش/گراس
- سقط جنین (در چندی از ایالتها ممنوع است)
- خواندن کتابهای ممنوعه (بسیار اندک هستند)
- …
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
چرا عمل به قانون؟! قانون بر چه مبنایی وضع شده؟ اگه قانونی غیر اخلاقی بود چطور؟ مثلا الان همین فعالیت شما در اینجا غیر قانونی نیست؟
اگر زمانی برای کمک به شخصی مجبور بودید عمل غیر قانونی انجام بدیم تکلیف چیه؟! چون گاهی بحث در عمل خیلی پیچیده میشه و نمیشه گفت همیشه و همه جا اولویت با قانون هست....
کوروش گرامی نکند برای همین چندی بود سر نمیزدید؟
از شما یاد کردیم: بررسی آثار و زندگی دیوید هیوم
بجای وادادن در برابر واقعیت تلخ، بهتر است آدمی بكوشد كه واقعیت را بسود خود دگرگون كند و اگر بتواند حتی یك واژه ی تازی را هم از زبان شیرین مادری خود بیرون بیندازد بهتر از این است كه بگوید چه كنم ! ناراحتم! ولی همچنان در گنداب بماند و دیگران را هم به ماندن در گنداب گول بزند!!
—مزدک بامداد
Anarchy (06-25-2012),kourosh_bikhoda (06-26-2012),Russell (06-26-2012),sonixax (06-25-2012)
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)