نوشته اصلی از سوی
Folaani
بنظر شما این مثال خودش مشکل منطقی نداره؟
در اصل ادعای سلمانی نادرست و متناقض بوده.
دلیلی نداره ما بیایم بخوایم منطق خودمون رو برای تطابق با چیزی که فقط ادعا شده اما در واقعیت صدق نمیکنه تغییر بدیم.
تعجب میکنم که برتراند راسل چطور چنین مثال احمقانه ای زده :169:
نه ندارد.
آرایشگر مرد ریشوییست که بر سردر آرایشگاه خود نوشته:
من چهره همه را میتراشم، بجز مردانی که خود چهرهاشان را میتراشند.
اگر این گزاره درست باشد، چه کسی چهره او را میتراشد؟
اگر گزاره درست باشد:
پس او:
یا چهره خودش را میتراشد: پس گزاره در بخش "بجز مردانی که خود چهرهاشان را میتراشند" درست نیست.
یا چهره خودش را نمیتراشد: پس گزاره در بخش "من چهره همه را میتراشم" درست نیست.
پس میبینیم که گزاره آرایشگر منطقوار نمیتواند درست باشد.
چرا که در واقعیت اگر چهره خود را بتراشد نادرست میشود، اگر نتراشد باز هم نادرست میشود.
پاسخی که میتوان به آن داد شاید این باشد که همه گزارههای خود-واگذار نمیتوانند ناگزیر درست باشند.
هر آینه این یکی از نمونههای برشمرده برتراند راسل، برگرفته از گردآیههای خود-واگذار (self-referential sets) است.