همه مواد روانگردان از دید زیستشناسی معنیدار هستند. بدن آدم در جایگاه یک ماشین زیستی (بیولوژیکی)
با این مادهها سر و کار دارد و هر چیزی در پیرامون ما، میتواند در این ساز و کار زیستی دگرگونی پدید آورد.
لذت بخش بودن این مادهها هم مانند دستبردن سرراست (direct manipulation) میماند. آدم و هر جاندار زندهای برای زنده بودن نیاز به
یک سیستم «زد و بازخوردی (feedback)» دارد که با فرستندههای سُهشگر (neurotransmitter) اینکار را انجام میدهد. داروهایی که به از خود بیخود
شدن میانجامند و کلا همه داروهای روانگردان، در کارکرد این فرستندهها (و یا گیرندهها) دگرگونی پدید میآورند. برای همان نمونه «الکل»، با نشستن
روی گیرندههای
NMDA و بلوکه کردن آنها، به داشتن سُهش و احساس ریلکس بودن عضلانی میانجامد که یکی از پیامدهای شناخته شده آن است.
به نگر من، از آنجاییکه این سیستم «زد و بازخوردی» هیچگاه به خوبی نمیتواند کار خود را انجام دهد،
سود بردن از مادههای روانگردان یک رویکرد بسیار خوب برای راهبری آن به شیوه دلخواه و خواستنی خواهد بود.