نوشته اصلی از سوی
Mehrbod
این تقارن پیوندی به شکست یا پیروزی در چهرهیِ کلان کارها ندارد. برای نمونه تفنگ در برابر نیزه ابزاری بسیار
شکننده به شمار میرود, ولی این شکنندگی آن اندازه نیست که هرگز مایهیِ شکست تفنگدار در برابر نیزهدار باشد.
در جنگ نیز همینگونه است, شما درست میبینید که جنگ پارتیزانی کمابیش همیشه پیروز است, ولی باید به
این نکته هم بنگرید که پارتیزانان در اینجا تنها زمانی پیروز میدان اند که گروه کوچکتر, ناتوانتر و از بازی
بزرگتر بیرون افتاده باشند; درست از نقطهای که پارتیزان میکوشد به چیزهای پیشرفتهتر و برتر
دست یابد و میآغازد به "سنگین" شدن و "پیشرفته" شدن, همهیِ مزیت خود را از دست میدهد.
پس به سخن دیگر, پارتیزان را میتوانید همچون ویروس سرماخوردگی ببینید که هیچ جوره از میان رفتنی نیست و
تنومندترین و تندرستترین آدم را نیز هر از چندی قربانی خود میکند, ولی, در سرانجام کار این یک سرماخوردگی,
یک آزردگی کوچک بیشتر هم نیست و در برابر سیستم شکننده ولی پیشرفته تن, در چهرهیِ کلان, همواره بازنده خواهد بود.