دوستان من داستان پوریم رو خوندم و دیدم خیلی ها به این گیر میدن که یهودی ها ایرانی کشی کردن و این حرفا!!! حالا اصلا این واقعیت داره یا افسانه هست؟
شاید کسری جان بهتر بتونه این مساله رو برای ما تو توضیح بده.
دوستان من داستان پوریم رو خوندم و دیدم خیلی ها به این گیر میدن که یهودی ها ایرانی کشی کردن و این حرفا!!! حالا اصلا این واقعیت داره یا افسانه هست؟
شاید کسری جان بهتر بتونه این مساله رو برای ما تو توضیح بده.
من یک سری فیلم و عکس از این جشن دیدم که یهودی ها حتا دارند پرچم اسرائیل رو آتش میزنند .
نتیجه ای که خودم از این تصویر گرفتم این بود که در این جشن برخی افراد (بی جنبه ها در همه ی جوامع پیدا میشند) تا خرخره میخورند و دیگه نمیفهمند دارند چه کار میکنند و یک سری اعمالی مثل آتش زدن همین پرچم اسرائیل ازشون سر میزنه . حالا یک عده فرصت طلب اومدند از مستی و پرت و پلایی برخی از شرکت کنندگان در این مراسم سوء استفاده کردند و سعی کردند بگویند که هدف این جشن ایرانی کشی است و ضد ایرانی و این مدل حرفها !
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Anarchy (12-14-2010)
sonixax (12-14-2010)
Anarchy (12-14-2010)
با درود. ماجرای جشن پوریم که شادترین جشن یهودی است به ۴ قرن قبل از میلاد در زمان پادشاهی خشایار شاه بر ۱۲۷ سرزمین برمیگردد. معبد اول تخریب شده بود و یهودیان در درون امپراطوری پارس به آزادی زندگی میکردند.۳ سال بعد از اینکه خشایار شاه به پادشاهی رسید و جای خود را محکم کرد در شهر شوش یک جشن ۶ ماهه به راه انداخت. در قسمت زنان کاخ نیز وشتی زن خشایار شاه که از نسل نبوکدنضر بود برای زنها یک جشن جداگانه داشت.در روز هفتم این جشن ، خشایار شاه دستور میدهد که وشتی در جشن میان مردان بیاید ، ولی او گوش نمیکند و به همین خاطر اعدام میشود. بعد از این خشایار شاه به دنبال همسر میگشت که با استر ازدواج کرد و او ملکه ایران زمین شد.در این میان شخصی به اسم هامان که نخست وزیر خشایار شاه بود ، عقاید یهود ستیزی شدیدی داشت. هامان از نسل عمالیق نوه عیسو و ادومی بود(یعنی اصلا ایرانی نبود). خشایار شاه دستور داده بود هر جا که هامان میرود همه به او تعظیم کنند.هامان همچنین همیشه یک بت با زنجیر به گردن خود آویزان میکرد. در این میان مردخای که رهبر یهودیان شهر شوش بود از تعظیم کردن به هامان خود داری کرد. به همین جهت هامان نزد خشایار شاه میرود و از او اجازه میخواهد که در مقابل ۱۰ هزار سکه نقره بتواند تمامی یهودیان را بکشد.خشایار شاه بدون گرفتن پول این اجازه را به او میدهد که هر کاری دلش میخواهد با یهودیان درون امپراطوری پارس انجام بدهد.استر در این میان باعث میشود که شاه متوجه بشود که در گذشته چگونه مردخای در گذشته جان شاه را در مسالهای نجات داده است و سر همین شاه بسیار مردخای را جلال میدهد ، ولی هامان دست از سر مردخای بر نمیداشت و به همین جهت خشایار شاه او را اعدام میکند و مردخای را بجای او نخست وزیر میکند ، همچنین به یهودیان اجازه میدهد که هر کجا که خواستند میتوانند در مقابل دشمنان از خود دفاع کنند. یهودیان نیز آماده شده و با دشمنان خود یعنی ادومیها که از اقوام هامان بودند به جنگ پرداختند که در این میان ۷۷ هزار نفر از دشمنان آنها کشته شدند.
"A Land without a People for a People without a Land"
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
Russell (12-15-2010)
من از ویکیپدیا نقل نکردم ، خوب داستان استر در عهد عتیق هست و بروید کتاب استر را بخوانید همان را میفهمید. جنگ یهودیان ایران هم با اقوام و نسل هامان بوده است که ادومی بودند و ربطی به ایرانی ندارد. مطلبی که نوشتم از ترجمه من از این لینک است ، البته مسائل مربوط به دعا و روزه یهود را حذف کردم چون برای شما معنی نمیدهد ، فقط آنچه تاریخی بود را بیان کردم.
http://www.chabad.org/holidays/purim...urim-Story.htm
"A Land without a People for a People without a Land"
این طور که من فهمیدم این جشن به مناسبت به دست آوردن حق و حقوق یهودیان در ایران بوده ، هر چند که قبل از اون هم آزاد بودند و حق و حقوقشان محفوظ ولی همینکه بهشون از طرف حکومت اجازه دفاع از خودشون داده شده براشون خیلی فرخنده و مبارک بوده . درسته یا بد فهمیدم ؟
همیشه قبل خواب دو تا شات بزن راحت بخواب!
دکتر ساسی
هماکنون 1 کاربر سرگرم دیدن این جُستار است. (0 کاربر و 1 مهمان)