نوشته اصلی از سوی
Aquarius
ببینید مقوله ی معجزه با مقوله ی مضحك جبر و اختیار فرق دارد در معجزه ما می گوییم خلاف قوانیین طبیعت كه ما همیشه آن ها را تجربه كرده ایم اتفاقی رُخ می دهد؛و در فلسفه ی اسلامی(كه متأثّر از فلسفه یونان باستان است) هم می گویند چون خدا مُسبب الاسباب است پس خودش هم می تواند این اسباب را تغییر دهد؛ برای نمونه آن آقایی كه نیش زدن عقرب ها اصلاً بر روی او تاثیر نداشت و چندی پیش در شبكه من و تو 1 نشان داده شد یك معجزه است چون خلاف تجربیات همیشگی ما كه یك عقرب می تواند یك انسان را از پا درآورد او را 50 عقرب یك جا نیش می زدند اما پروفسور های پزشكی حتی افزایش ضربان قلب را هم در این آقا مشاهده نمی كردند اگر ما تعریف اینگونه ای از معجزه داشته باشیم آن گاه بهتر می شود درباره آن سخن گفت؛هرچند همه می دانیم كه برای محمد اصلاً معجزه ای صورت نگرفته و فقط به عرب ها گفته اگر معجزه كنم باور نمی كنید (آیات متعددی در این باره در قرآن آمده آیه شق القمر را هم كه می دانیم درباره قیامت است كه هنوز نیامده نه زمان محمد) اما درباره این جور معجزه ها فیلسوف مورد علاقه و دوست داشتنی من «دیوید هیوم» عزیز پیرو مكتب تجربه گرایی نظر زیبایی در این باره دارند ایشان اتفاق افتادن معجزه را انكار نمی كنند برای نمونه ایشان می گویند ما قوانین گرانش را بارها تجربه كرده ایم كه وقتی ماشینی از پرتگاه پرت می شود باید زمین بیفتد و خُرد و خاكشیر شود اما چون رابطه علِیّت(رابطه بین علت و معلول) را تجربه نكرده ایم پس ممكن است (در اینجا برای مثال من) ماشین از لبه ی پرتگاه پرت شود و در هوا معلق بماند؛ ظاهرا اسپینوزا هم همچین اندیشه ای را داشته است!
امیدوارم در متن بالا خطایی از من سر نزده باشد!
فرجود[1] = معجزه
هستانیدن = به هستی آوردن, پدید آوردن
از دیدگاه برنامهریزی و از پایه, آفریدگار برای اینکه قانونهایِ مادی[2] را بفروپیچیند (override) دو راه زیر و راههایِ همانندِ دیگر دارد:
١. قانون دیگری را گذرا بهستناند تا قانونِ دلخواهش را بفروپیچیند.
٢. قانون یا قانونهای کنونی را از جنبش بازایستاند.
اکنون از دیدگاه مادیگرایی[3], هتا اگر ما چیزی ببینیم که نتوانستیم با دانش خودمان از قانونها سازگاری اش دهیم, آیا میتوانیم آن را «فرجود» بشماریم؟
پاسخ از دیدگاه مادیگرایی همیشه «نه» است, زیرا دانش ما همیشه میتواند بروزرسانیده شود و نمونهوار, میتوانیم بیاموزیم که هتا گاهی قانونِ
گرانش میتواند از روی هنودهای[4] چندایین (quantum effects) بختانه (randomly) فروپیچیده شوند بی اینکه هرگز توانا به پیشبینی[5] سرراست اش نیز باشیم.
اینجا در نگرش همه چیز بستگی به بازبُردتیل[6] (reference point) آغازین دارد, اگر ما از آغاز بیانگاریم که آفریدگار هست آنگاه
کوچکترین ناسازگاری با قانونهایِ آموخته شده درجا به حساب خواستِ آفریدگار میرود, اگر بازبردتیل امان را نپاهش[7] (observation)
پیرامون و پرگیر[8] بگذاریم, آنگاه همه چیز پاسخی دارد هتا اگر پاسخ آن بسرشت پیشبینیپذیری سرراست برای امان نداشته باشد.
من نمیدانم ججوری در نگرههایِ[9] بالا فلسفهیِ هستِش فرجود[1] پذیرفتنی بوده, هنگامیکه بروشنی نمیتوان چیزی را
مادیگرایانه[3] فرجود انگاشت, مگر آنکه پندارهیِ[10] فرجود را نیز مادی[2] ساخته و همسان با شگفتزدگی (astonishment) بگیریم.
----
1. ^ آ ب Farjud|| فرجود: معجزه Dehxodâ Miracle
2. ^ آ ب Mâdi|| مادی: Material
3. ^ آ ب Mâdigerâyi|| مادیگرایی: ϢEn Materialism
4. ^ Hanud|| هنود: اثر, تاثیر Effect
5. ^ Pišbini|| پیشبینی: Prediction
6. ^ Bâzbordtil|| بازبردتیل: تیلِ بازبرد; نقطهیِ بازگشت ϢEn Reference point
7. ^ Nepâheš|| نپاهش: مشاهده; دریافت; نگرش ϢEn, ⚕☉ Observation
8. ^ Pargir|| پرگیر: پیرامون, محیط Environment
9. ^ Negare|| نگره: فرضیه ϢEn Theory
10. ^ Pendâre|| پنداره: مفهوم ϢEn Concept